1

آشنایی با دو پرونده‌ای که مهناز افشار سر چهارراه گشود!!!

سینماژورنال: اتفاقاتی که در ماههای اخیر حول و حوش زندگی شخصی مهناز افشار رخ داده است سبب ساز آن گشته است که بسیاری از چهره های روزنامه نگاری درباره این اتفاقات اظهارنظر کنند.

به گزارش سینماژورنال در تازه ترین مورد هوشنگ گلمکانی که در کنار مسعود مهرابی و عباس یاری یکی از سه ضلع مجله قدیمی “فیلم” را تشکیل داده است نیز با نگارش یادداشتی طنزآلود در وبلاگ شخصی اش در این باره اظهارنظر کرده است.

سینماژورنال متن کامل یادداشت گلمکانی را ارائه می دهد:

بعد از متلکها دو پرونده سر چهارراه گشود

خانم مهناز افشار پس از سقلمه‌ها و سیخونک‌ها و متلک‌های ناروایی که پارسال در پی ازدواجش از کاربران فضای مجازی به سویش بارید و دم نزد و تحمل کرد، انگار به تلافی، دو پرونده جداگانه سر چهارراه گشود که به‌قاعده خیلی زود بسته می‌شوند.

شکایت از کارگردان “مرگ ماهی”
اولی در هفته‌های پیش از جشنواره فجر بود که از روح‌الله حجازی کارگردان “مرگ ماهی” شکایت کرد که برای بازی با او قرارداد بسته شده اما بدون فسخ قرارداد، بازیگر دیگری به جایش انتخاب کرده‌اند.
این موضوع البته ربطی به خود ماهی (اعم از ماهی دریا و رودخانه و پرورشی و کنسروی‌اش) و مرگ ماهی و بحران محیط‌زیست ندارد که باز بخواهیم پای سگ‌ها را به میان بکشیم و تجمع کنیم و بیانیه بدهیم و اینستاگرام کنیم اما موضوع به‌هرحال قابل طرح در مجامع صنفی و قضایی هست که می‌توانند در موردش تصمیم بگیرند و حکم صادر کنند. تا آن موقع از هر نوع اظهارنظری خودداری می‌کنیم. وگرنه اصلا به ما چه که عکس حاملگی مردم را چاپ کنیم؟

عذرخواهی به خاطر بازی در سریال “عشق تعطیل نیست”

پرونده دوم مربوط است به عذرخواهی خانم افشار به خاطر بازی در سریال “عشق تعطیل نیست” که بیژن بیرنگ برای شبکه خانگی ساخته است. طرح موضوع در صفحه اینستاگرام مهناز افشار کمی مبهم است. گفته است که می‌شده قضیه بارداری را هم وارد قصه کرد که نشده. بابت ساخت و مشکلات و … هم چیزهای مبهمی گفته. از بازیگران و سایر عوامل هم تشکر کرده. از آن طرف شهرام حقیقت‌دوست یکی دیگر از بازیگران این سریال هم به «اتفاقات این سریال» اعتراض کرده که نفهمیدیم چی بوده.
بیژن بیرنگ هم بعد از آنها لب به سخن گشود و توضیح‌هایی داد که از آنها هم سر درنیاوردیم اما چون اصولا دل‌مان نمی‌خواهد سر از کار دیگران دربیاوریم و در امور مردم فضولی کنیم، نپرسیدیم که چی به چی هست. خب اگر دل‌شان می‌خواست توضیح روشن‌تر و دقیق‌تری بدهند شاید خودشان بلدند. حتما می‌خواستند قضیه همین قدر مبهم باشد.

به ما چه ربطی دارد که بپرسیم عشق تعطیل است یا دایر؟

در این صورت به ما چه ربطی دارد که بپرسیم عشق تعطیل است یا دایر؟ حتی همین الان اگر با ما تماس بگیرند و بخواهند توضیح دقیق بدهند و روشنگری کنند، ما که گوش‌مان به این حرف‌ها بدهکار نیست، چون مثل همان‌ها فکر می‌کنیم عشق که تعطیل نیست. به قول خورخه خامس خمینز معروف به «خروس ختافه» شاعر گمنام اسپانیایی: «خیزید و خز آرید که خوف خط و خالت/ عشق اونه که نگی متأسفم» [در بعضی نسخ این جوری ثبت شده: عشق اونه که حالت خوب باشه]. علتش هم این است که فرنگی‌ها شاید ندانند قافیه یعنی چه و همین جوری یک چیزی می‌گویند. وگرنه ما که می‌دانیم عمرا اگر بخواهیم همچین چیزی بگوییم این جوری بگوییم، حتی اگر شاعر نباشیم.