سینماروزان: از حدود شصت فیلم متقاضی جشنواره سی و نهم فجر، بیش از ۴۰ فیلم توسط هیات داوران رد شدند تا درنهایت ۱۶ فیلم تاییدیه هیات داوران را بگیرند.
در میان همین ۱۶ فیلم اغلب ارگانی هم برمیخوریم به آثاری ضعیف و حتی فاقد استانداردهای پخش در تلویزیون که به هنگام رونمایی در جشنواره، به تفصیل به آنها خواهیم پرداخت.
در آستانه جشنواره در سینماروزان بر تعدادی از فیلمهای قابل تحمل جشنواره تمرکز کردهایم بلکه رغبتی ایجاد شود نزد مخاطبان برای پیگیری آثار.
پیشاپیش پوزش سینماروزان را بپذیرید بابت اندک بودن حجم فیلمهای قابل تحمل!
اول. “زالاوا”ی ارسلان امیری را باید در صدر آثار قابل تحمل جشنواره دانست.
روحالله برادری از تهیهکنندگان قدیمی سینمای ایران با همکاری دخترش سمیرا، تولید فیلم اول ارسلان امیری را برعهده گرفتهاند. آیدا پناهنده همسر ارسلان امیری نیز فیلم “تی تی” را در جشنواره دارد.
“زاوالا” درباره ماجراهای یک جن و جنگیری است؛ ماجرایی که در فضایی بین کمدی و دلهره روایت میشود و موضعگیری علیه خرافه طوری اعلام میشود که مخاطب ابتدا محو داستان شود و بعد جذب پیام.
دوم. “بیهمهچیز“محسن قرایی به تهیهکنندگی جواد نوروزبیگی، ایرانیزه شده “ملاقات بانوی سالخورده” فردریش دورنمات است!
امید اخباراتی از رئوس اصلی بنیاد خیریه اخباراتی(!) سرمایهگذار “بی همه چیز” بوده!
قرایی داستان دورنمات- با محوریت بازگشت زن میانسال به زادگاه برای مجازات متجاوز- را به روستایی حوالی گرمسار برده و در قبل از انقلاب روایت کرده.
این کارگردان در دومین فیلم مستقلش ازمنظر تکنیکی روبه جلوتر است ولی ازمنظر داستانی و بهویژه در پایانبندی میتوانست بهتر باشد.
سوم.”روشن“روحالله حجازی امتداد علایق کارگردان است درباره کار بر تعارضات زناشویی.
در اینجا با مردی تنها، عقیممآب و تحقیرشده توسط همسر روبروییم که گرفتار دسیسه انبوهسازان هم شده و درنهایت کارش به انتحار میرسد! بازی رضا عطاران در “روشن” را باید از ویژگیهایش دانست و از حالا شانس دریافت سیمرغ.
چهارم. “شیشلیک“محمدحسین مهدویان به تهیهکنندگی محمدرضا منصوری از محصولات اولمارکت مخابرات.
کارگران کارخانه تولید پشم(!) “شیشلیک” فقط تخممرغ میخورند ولی وقتی بچه یکی از کارگران، دلش شیشلیک میخواهد، تعارضی بدوی شکل میگیرد از جنس آثار ضدکمونیسم دهههای قبل هالیوود. همگنی متن با تصویر و درک درست بازیگران از فضای متعارض فیلم میتواند برگ برندهاش باشد.
پنجم. “ابلق“نرگس آبیار با مایههای تجاوز به زنان در نگاه اول یادآور انبوهی فیلمفارسی است ولی لحن داستانگو و سرگرمکننده اثر باعث میشود فیلم برای تماشاگران جشنواره، قابل تحمل باشد. تجاوز، موتیف اصلی “ابلق” است و ازجایی به بعد تداعیگر شعارهای حامیان جنبش “میتو” !!
دوربین لرزان آثار قبلی آبیار در اینجا هم به چشم میخورد و به غیر از هوتن شکیبا، بازی مابقی بازیگران اصلی، تعریفی ندارد بهخصوص بازیگری تقریبا حذف از رده یک بازیگری ایران که حالا خواسته با گریمی سنگین و در قالبی پلید، خوداحیایی کند…
ششم. “روزی روزگاری آبادان“حمید آذرنگ به تهیهکنندگی عبدالله اسکندری محصول اول مارکت مخابرات شاید در کارگردانی، شلخته باشد ولی با طراحی داستان هوشمندانه و رفت و آمد میان سوررئال و رئال با پایانبندی غافلگیرکننده، قطعا سهمی از سبد جوایز را به خود اختصاص خواهد داد.
“…آبادان” متمرکز است بر ماجراهای خانوادهای در آبادان که یک بمب آمریکایی کاملا اشتباه بر سر آنان فرود میآید.
هفتم. در میان فیلمهای ارگانی جشنواره تنها یک فیلم قابل تحمل هست و آن هم “مصلحت نظام/پدری/مصلحت” که حسین دارابی آن را با حمایت اوج و حوزه ساخته.
“مصلحت” درباره قتل یک طاغوتی توسط یک آقازاده انقلابی است آن هم در ابتدای انقلاب؛ فیلم از منظر متنی، ساده پیش میرود و پایانبندی بحثبرانگیزی هم دارد درباره بخشش قاتل توسط ولی دم طاغوتی!!
باز هم از عموم مخاطبان بابت اندک بودن حجم فیلمهای قابل تحمل که حتی به نصف آثار مطلوب هیات داوران هم نمیرسد پوزش میطلبیم ولی…
…تلخی واقعیت آنجاست که در میان آثار مردودی هیات داوران هم تقریبا جز “قاتل و وحشی” و “چپ و راست” به آثاری برنمیخوریم که اگر وارد جشنواره میشدند در دستهبندی “قابل تحمل” جای میگرفتند!
از ۱۶ تا فیلم فقط ۷ تا فیلم بدردبخور هست
واقعا که بیله دیگ بیله چغندر
از ماست که بر ماست
ههههخخخخخخ
واقعا خندیدم از خوداحیایی بازیگر محذوف
از سینما
خیلی دوست داشتم قاتل وحشی رو ببینم
که نشد
اوه اوه
پایانبندی #مصلحت ؛
بخشش قاتل انقلابی توسط ولی دم طاغوتی
عجب عجباااا