1

فرزند بازرگان-که از نزدیکان به معماران سینمای گلخانه ای است-با انتقاد از مستند ارگانی زندگی بازرگان که با همکاری یک جوان نورس و آقازاده ملاقلی پور ساخته شده بیان کرد⇐ آنچه ساخته اید روايتی است در اكثر بخش‌ها يكسويه و گاهي مغرضانه!!/عجیب است که هر سخنی را به خواهش دل خود تعبير و تفسير مي‌كنید تا [مرکز مستند] حوزه هنری و سرمايه‌گزاران را دلگرم و خرسند كنید؟؟!!/ مثل آن آشپزی هستید كه از بهترين مصالح، خوان و خوراكي ناساز ترتيب مي‌دهد و دست آخر زهری نيز بدان می‌افزايد سپس گناه را به گردن مواد غذايی می‌اندازد!!

سینماروزان: تولید مستندی با نام “راه طی شده” با حمایت مالی مرکز مستند حوزه هنری و با حضور جوانی نورس- که اخیرا تهیه کننده برنامه تلویزیونی با موضوع سینما هم شده-به عنوان تهیه کننده و همراهی علی ملاقلی پور به عنوان کارگردان، از همان اولین رونمایی انتقادبرانگیز شده.

به گزارش سینماروزان محمدنوید بازرگان آقازاده مهدی بازرگان به تازگی با نگارش یادداشتی با برشماری برخی گافهای فیلم بدان تاخته است.

اهم یادداشت آقازاده بازرگان را با ذکر این توضیح بخوانید که ایشان از نزدیکان به هسته مرکزی شرکت معماری سمرقند بوده اند. همان شرکتی که محمد بهشتی و فخرالدین انوار-از معماران سینمای گلخانه ای بعد از انقلاب- نیز در آن حاضر بودند و فیلمهایی مانند “جنگ اطهر” از طریق این شرکت تولید شد:

يكی از دوستان نسخه ضبط شده‌ای از فيلم “راه طی شده” را برايم فرستاد. بايد بگويم شنيدن و ديدن اين نسخه مرا اندوهناك و متاسف كرد. مايلم اولين گفتگويی را كه پس از اصرار شما بر مصاحبه با هم داشتيم بيادتان بياورم. گفتيد كه قصد ساخت مستندی منصفانه در باره مهندس بازرگان داريد و گفتيد چون يك پژوهشگر صرف، ورود كرده‌ايد و از تمايل خود به انتقاد نيز سخن گفتيد. همانجا به شما عرض كردم شرط يك پژوهش علمی يا تاريخی، بی‌طرفی است، همينكه پژوهشگری به قصد انتقاد يا برعكس به نيت مداحی به كاری وارد شد اولين شرط تحقيق را كه فقدان پيش داوری است نقض كرده است.

همكاری ما با شما از قبول اين اصل آغاز شد. ديگر آن‌كه عرض كردم شما وارد كاری خطير شده‌ايد، اگر به سفارش قدرت و با كليشه‌های مرسوم فيلم بسازيد مهندس بازرگان را كوچك نمی‌كنيد بلكه با آبروی هنری و فرهنگی خود قمار كرده‌ايد. بنظرم اين سخن را به آقای نوروزی هم كه عقل منفصل اين مجموعه بودند متذكر شدم.

اكنون آنچه به تماشای آن نشستم روايتی است در اكثر بخش‌ها يكسويه وگاهي مغرضانه. فيلم به انعكاس‌تحصيلات، فعاليت‌های اجتماعی و سياسی مهندس بازرگان نظير تاسيس شركت انتشار، رياست هيئت خلع يد، تشكيل جبهه ملی و نهضت آزادی و نيز خدمات او در زمينه لوله كشی آب تهران و سپس قبول نخست وزيری و نمايندگی مجلس بی‌تفاوت نيست و آن‌ها را گاه به شتاب و گاهی بدقت به تصوير می‌كشد اما آنچه عجيب می‌نمايد شخص راوی است كه از همان ابتدا ميدان را در اختيار گرفته و هر سخنی را از‌ مصاحبه شونده به خواهش دل خود تعبير و تفسير مي‌كند، گاهی روانشناس و گاهی معلم اخلاق ‌مي‌شود و در اثنای تصاوير، حكمت و‌ فلسفه می‌ورزد وچون طلبه‌ای نوآموز درس دينداری مي‌دهد و نهايتا لحافی چهل تكه بر هم می‌دوزد تا [مرکز مستند] حوزه هنری و دست‌اندركاران و سرمايه‌گزاران مادی و معنوی فيلم را دلگرم و خرسند كند. نهايتا هم پيداست كزين ميان چه برخواهد خواست: بازرگان، شيفته و خود باخته غرب معرفي مي‌شود و تسخير و استثمار ملل ديگر توسط اروپاييان را عادی تلقی مي‌كند! بی‌آنكه به دانش‌حوزوی مسلط باشد جسارت می‌ورزد و پای در كفش مفسران و دين پژوهان مي‌برد‌. خدماتش نيز در جنب انحراف فكری او كه – منافقين مولود آن‌اند رنگ می‌بازد. از صفحات كتابش شعله ها می‌خيزد واز آموزه‌هايش فتنه‌ها می‌ريزد.

در جايي راوی به تلويح می‌گويد نگارش كتاب “راه طی شده” در سن چهل سالگی بر ادعای رهبری جامعه و يا نوعي خودپيامبربيني او صحه مي‌گذارد! و اين است خوانش بی‌غرض آقای ملاقلی پور از كتاب زندگي مهندس بازرگان!؟؟ بقول مولانا: چون غرض آمد هنر پوشيده شد/ صد حجاب از دل بسوی ديده شد

در اين فيلم نكته تازه‌ای نيست. كارگردان همان اتهامات قديمی و بيات را بار ديگر بر سفره می‌چيند، اما اين‌بار نكته‌ای تازه بدان می‌افزايد: آموزگار بازرگان در دارالفنون يعني سيد ابوالحسن خان فروغی فراماسون بوده است! او شيفتگي به غرب را در بازرگان تقويت می‌كند و هموست كه با گرايش به علم تجربی بذر انحرافی را در ضمير شاگردش می‌كارد تا روزی منافقين از خوشه‌های آن سر بركنند! من حقيقتا با خود فكر می‌كنم چطور می‌شود آدمی كه صدق و اخلاص در پژوهش دارد زندگی ابوالحسن خان فروغی اين معلم بی‌ادعا را كه ادب درس و ادب نفس را توامان داشته مرور كند و از آن‌همه خدمات فرهنگی، از مترجمی، روزنامه نگاری، معلمی دارالفنون، تاسيس دانشسرا برای تربيت معلم و تبيين روش‌های نوين تربيتی گرفته تا نمايندگی ايران درسازمان ملل و نيز نگارش آثاری در علم هيئت، زمين شناسي، فلسفه، قرآن، روانشناسی و حتی نمايشنامه نويسی صرف‌نظر كند و برجبین هويت او بی‌هيچ مدرك معتبری انگ فراماسونری بزند. نمی‌دانم از نظر شما اين چگونه با عدل و تقوا منطبق است؟ اين‌گونه از شكر، شوكران بيرون كشيدن البته صنعتی است كه نحله فكری شما ديری است در آن به استادی رسيده‌اند.

در اثنای فيلم متوجه می‌شويم كه شما كتاب “راه طی شده” را درست نفهميده‌ايد .هيچ معلوم نمی‌شود كه از كدام جمله آن كتاب بر می‌آيد كه اشراف خالق با اشراف خلق و يا بينش انبيا با بينش بشری برابر است؟ و از كتابی كه سعي دارد بگويد: “گام‌های بشر، افتان و خيزان نهايتا به راه انبياء الهي صحه مي‌گذارد “چگونه انديشه مبارزه مسلحانه در ميايد؟

شما از يك خاطره مغشوش يكی از مصاحبه شوندگان و برش‌هایی كه به مجموعه‌ای از گفتارها زده‌ايد مكررا پنداری خطا را لباس تصوير مي‌پوشانيد و بر همه اين‌ها چنان‌كه در صحبت‌های اخيرتان در اكران خصوصی شنيدم مباهات می‌كنيد كه اين‌همه اقرار را از زبان نزديكان مهندس بازرگان بيرون كشيده‌ايم‌! برادر عزيز! اين چه افتخاری است كه كارگردان ابتدا سناريویی در ذهن طراحی كند و بعد مصاحبه‌هایی را به نيت اين هدف پس و پيش كرده، خود به ساحل مقصود سكانداري كند؟ مثل شما مثل آن آشپزی است كه از بهترين مصالح، خوان و خوراكي ناساز ترتيب مي‌دهد و دست آخر زهری نيز بدان می‌افزايد سپس گناه را بگردن مواد غذايی می‌اندازد…

فيلم شما البته بزودی به حوزه محبوب خود كه نيت اصلی تهيه كننده و سرمايه‌گذار است وارد مي‌شود و گفتمان‌ منافقين و شرح ستيز و آويز با آنان را از خلال ميتينگ‌ها وسخنرانی‌های رجوی مكرر زنده می‌سازد. روشن است كه همه مساعی دست اندركاران نهايتا برای به كرسي نشاندن اين فكر قديمی بوده كه منافقين فرزندان فكری مهندس بازرگان‌اند. مستند شما با خيال اين توفيق كه از بازرگان و نهضت آزادی او چيزی برجای نگذاشته به پايان می‌رسد. مغلطه‌هایی آن‌چنان روشن كه بنظر نمی‌رسد نيازی باشد به يك يك آن پاسخ گفت…