سینماروزان/محمد شاکری:
-در جای جای تیتراژ نام خانوادگی #رحمانی به چشم میخورد و یک جا هم #امیر_پورکیان؛ آن طراحی دوربینی تیتراژ هم یادآور #گاهی پورکیان.
+زود، شروع میشود وحداقل تلفات وقتش اندک است
-سوژه: خرید و فروش کودک که #مجبوریم چند سال قبل با همین سوژه، تولید و همین امسال اکران هم شد و آنها که باید، دیدند
-بازی اگزجره نسیم ادبی که دیگر همه جا و در هر قالبی، داد و فریاد میکند؛ اینجا حالا ترنس است و در بیزنس بچه افتاده برای خرج عمل!!
+تکان دهنده از مزایده فروش نوزاد در دخمه های پردود
-کست: شبکه منحله شما!
دوربین: لرزان و پراسترس؛ انگار فیلم موبایلی است!
ساختار: خیابانی و در حال و هوای #پس_کوچه_های_شمرون کامران قدکچیان! آنجا خیابانگردی عامل وصال میشد و اینجا…
-سیگار پشت سیگار است که دود میشود
-فضای تیر و تار و غلبه یاس و نومیدی! مگر هیات انتخاب نگفته بود امسال سیاهنمایی نداریم؟ شاید هم برای جلب جشنوارهایبازان وارد شده چون تا دلتان بخواهد بیغوله دارد و آشغالگرد و کارتنخواب و..
+بازی امیرحسین آرمان که نقش بیربط به خود را خوب فهمیده و بهسامان اجرا کرده.
-پارسال سیمرغ را دادند به بازیگر کاراکتر معتاد علفزار! حالا لیلا بلوکات سیمای یک چرتی دنداننما را درآورده. برای سیمرغ؟
-حداقل حین خیابانگردی، چند نمای بیرونی از خیابانهای تهران نمیگیرد که لااقل بماند برای آیندگان به عنوان سندی تصویری از این دوران. دایره مینای مهرجویی هم بیغوله داشت ولی نماهای خیابانی و آن نمای ضدسیستم از میدان ولیعصر هم داشت
-بعد از نود دقیقه، داستان جدید شروع میشود با محوریت درگیریهای آقازاده و پدر بر سر کودک سرراهی.
آموزه اخلاقی
–آقای دزد به سبک اصغر به رفقای دلهدزد میگوید: همدیگر را قضاوت نکنید!!!