#ابلق (نرگس آبیار): یک فیلمفارسی سرراست با چشمکی به #میتو ؟!/تجاوز به لایفاستایل سنتی-مذهبی!؟
سینماروزان/حامد مظفری:
➕الگوبرداری بیتعارف از فیلمفارسی خیلی کمک کرده به سادگی و سرراستی؛ همین ساده کردن صورت مساله و رفتن به سراغ ریشههای سینمایفارسی کمکی است برای جلب مخاطب
➕مرد متاهل نظرباز، جوان متاهل کفترباز، زن معصوم کمکحال خانواده، زن باردار بیحواس، پیرزن اهل حال و وراج، بزرگتری که درظاهر مورد احترام همه و همه است، خاله زنکهای دور تشت ترشیسازی و… مستقیم از تیپهای فیلمفارسی آمدهاند تا جذب کنند
➕گریمها همه تیپیکال و منطبق با خواستنیترین تیپهای فیلمفارسی
➕حتی نام بدمن متعرض به ناموس را هم #جلال گذاشته ؛ لابد به احترام #جلال_پیشوایان بدمن فیلمفارسیها
➕دیالوگهای ردوبدل شده در دورهمیها، نیش و کنایههای تیپها در خانه و بیرون و بزن بزنهای جاهلگونه هیچ کم ندارد از فیلمفارسی و تنها کمبود کافه و رقص و رقاصی است که به چشم میخورد
➕وامداریِ اسلوب فیلمفارسی باعث شده لحن روایت جلوتر از #نفس و #شبی… باشد
➖دوربین بیش از حد لرزان، این فیلمفارسی خوب را گرفتار اغتشاشاتی کرده خستهکننده! بهخصوص که زمان فیلم هم طولانی و نزدیک به دو ساعت است و تحمل این اغتشاشات از جایی به بعد واقعا صبر ایوب میخواهد
➖کاتهای پیاپی میان مسابقات کفتربازها و تلاش ناکام برای تجاوز ، به یاد همه آن فیلمفارسیهایی که می خواستند «طوقی»باشند ، اما از «طوقی» فقط کفترش را داشتند و در اکثر صحنههای تجاوز بال بال زدن کفترها به یک موتیف فیلمفارسی بدل شده و میشود
➖برای اولین بار ماجرای تجاوز را به خانوادهای سنتی-مذهبی کشانده! و فرد متجاوز را از میان خانواده گزینش کرده؛ تجاوز به زن برادرزن در یک محیط سنتی! تاکنون اغلب متجاوز را در قالب دائمالخمران و غربزدگان و غیر مذهبیها میدیدیم و اینجا میان خانوادههای سنتی بعضا مذهبی!
➖ چه چادری باشی چه بی حجاب ، فرقی نمیکند و متجاوز بخواهد به سراغت میآید ، به سبک #عنکبوت !؟ که پارسال به بخش مسابقه راهش ندادند ولی #ابلق در راس فهرست الفبایی بخش مسابقه ی امسال است.
➖انبوه لاتبازی و کلکل و دعوا و درگیری و زدوخورد به سبک #مغزها… و #شنای_پروانه ! البته گیس و گیس کشی هم به وفور ریخته شده در سکانسها به سبک همان فیلمفارسیهای خانه ی قمرخانمی
➖بازی زیر حد انتظار بهرام رادان که چه خاطرات خوبی با #سنتوری ، #شمعی_در_باد ، #رستگاری… و #آواز_قو ساخته بود ولی قرارگیریاش در جای نامناسب باعث شده از پس یک بدمن تیپکال برنیاید. نفس نفسها و لرزیدنهای قبل از تجاوز رادان یادآور بازیگران تازهکاریست که با اغراق به دنبال خودنماییاند! کاش #عنایت_بخشی یا همان #جلال_پیشواییان را گریم میکردند برای این نقش!
➖قرآن آوردن پایانی در سینمای بعد انقلاب یادآور #جدایی… است و در سینمای پیش از انقلاب انبوه فیلمفارسی ها ، که احتمالا در گریز از ارجاع ویادآوری « جدایی…»، ابتدا آن تکیه کلام روتین “خودت کرم داشتی” را وارد کرده و سپس اعترافات سریالی زنان علیه متجاوز، استدلال برادر بزرگتر، منطق همسر برادر متجاوز و درنهایت اعتراف قربانی به عدم وقوع تجاوز(!) را برای جمع کردن غائله!!!
با این پایانبندی چشمکی هم به #میتو میزند و خدا را چه دیدی شاید همین چشمک، مطلوب هیات داوران هم بود و جایزهای نصیب فیلم کرد در شبهای سیاه آن طرف یا روزهای روشن این طرف
➖ مسحوری کارگردان از مجاورت بیغوله محل وقوع اتفاقات با شهربازی را کجای دلمان بگذاریم! به خدا همان بار اول که این مجاورت را به رخ کشیدید حظ بردیم و نیاز به تکرار مکررات نیست برای تحسین انتخابتان
➖گویش #الناز_شاکردوست که مثلا آذری است ولی بیشتر به سبک گویندگان لطیفههای آذری تکلم میکند و جاهایی هم که اساسا لهجه فراموشش میشود. چه میشد یک بازیگر آذری-شبیه کاری که در #ائو_خانه شده بود- این نقش را ایفا میکرد؟
?کاراکتر
–کفترباز جاهل و بیحواس به زن و زندگی با بازی هوتن شکیبا که هرچند جاهایی یادآور مهدی حسینینیای #شنای_پروانه است ولی باز خوب رخت خود را بیرون کشیده از #حبیب_لیسانسهها
?️دیالوگ
میزنه به سرت، سرتو بکوب به دیوار!
?سکانس
–شکار موش توسط مار معرکهگیر+ لولیدن موشها در هم +تلاش ماموران شهرداری برای شکار موشها +سر تکان دادن تنها شاهد گنگ تعرض؛ ورای ادای دین به شهرداری که لابد حامی تولید بوده، همه یادآور فیلمفارسیست!
جلال مارسیرت میخواهد به لقمه ی چرب و نرم خود بپیچد، از آن نمادهای فیلمفارسی، درست مثل تنها شاهد ماجرایی جنایی یا تنها شاهد یک رسوایی اخلاقی که فردی گنگ یا معلول است و نمیتواند شهادت دهد که باز عینا از روی انبوه فیلمفارسیهای قدیمی رونویسی شده است.
⁉️سوال
–بالاخره #جلال، مار است یا موش؟
–اگر افتضاح هاروی وینستاین و راهاندازی جنبش #میتو نبود، هیچ سوژه بدردبخودی در اجتماع ایران یافت نمیشد برای ساخت یک فیلمفارسی خوب؟؟