سینماروزان: کمتر پیش میآید که در برخورد میان محصولات سینمایی میان رسانه های اصولگرا اختلاف بیفتد. در اغلب موارد این رسانه ها از همان زمان جشنواره و رونمایی فیلمها تکلیف خودشان را با آثار مشخص میکنند؛ یا میشوند حامی درجه یک یا مخالف سرسخت و در این بین آثاری هستند که بی تفاوتی این رسانه ها را موجب میشوند.
به گزارش سینماروزان درباره آثاری که در جشنواره رونمایی نمیشود این اکران رسمی است که عاملی میشود برای شکلگیری موضع رسانههای اصولگرا و در این بین باز هم موضع این طیف رسانهها نسبت به آثار یا کاملا مثبت است یا کاملا منفی.
در قبال کمدی «اکسیدان» اما اتفاق تازه ای افتاده است و آن هم اینکه در میان رسانه های اصولگرا نسبت به این فیلم نوعی اختلاف افتاده است؛ برخی رسانه های اصولگرا از همان ابتدای اکران تا توانستند فیلم را زیر سوال بردند و برخی نیز از وجوه مثبت فیلم یاد کردند.
این اختلاف دیدگاه کماکان ادامه دارد و به تازگی سایت «رجانیوز» از این فیلم با عنوان یک کمدی با پیامهای ارزشمند یاد کرده ولی در نقطه مقابل روزنامه «رسالت» که از قدیمی ترین رسانه های اصولگراست خواستار توقیف یا تغییر پایان بندی فیلم شده است.
ابتدا یادداشت «رسالت» در تکفیر «اکسیدان» را بخوانید:
حضرت امام فرمودند: «ما با سينما مخالف نيستيم، ما با مرکز فحشا مخالفيم. سينما يکي از مظاهر تمدن است که بايد در خدمت اين مردم، در خدمت تربيت اين مردم باشد؛ شما مي دانيد که جوان هاي مارا اينها به تباهي کشيده اند. ما با اينها در اين جهات مخالف هستيم. اينها به همه معنا خيانت کرده اند به مملکت ما.»
نزديک به ۴۰ سال از وقوع انقلاب اسلامي گذشته است ولي نه تنها سينما در خدمت تربيت اين مردم درنيامده بلکه گاهي به خيانت به مردم نيز چشمک مي زند. هدف از ساخت و اکران فيلم اکسيدان چيست؟ خدمت يا خيانت به مردم؟ داستان فيلم شباهت غير قابل انکار و صد البته تفاوت فاحشي با داستان فيلم آدم برفي دارد. شباهت اين دو فيلم در دست زدن قهرمان به هر کاري براي اخذ ويزاست و تفاوت آنها در تصرف ناموس ايراني توسط بيگانه خارجي! مگر نه اينکه زن در سينما سمبل سرزمين است؟ در فيلم آدم برفي، قهرمان فيلم عباس خاکپور در انتها به خويشتن خويش بازگشته و با ازدواج با دنيا، ناموس ايراني را به کشور بازميگرداند. سرزمين ايران تسليم خارجي نمي شود و ديگر بازيگران ايراني با هر سنخيتي غيرت خود را از دست نمي دهند و يکصدا اين پيام را به گوش دنيا مي رسانند که غيرت ما را آزمون نکنيد چون مي ميريم ولي تن به ذلت نمي دهيم.
اما در فيلم اکسيدان گذشته از تمام گفتگوهاي هجو و نامتعارف که بحث در مورد آنها فضاي ديگري را مي طلبد، ناموسمان به شوهر خود پشت مي کند و با کلاهبرداري از همسرش به خارج از کشور پناه مي برد و شوهر براي بازگرداندن ناموسش تن به هر خفتي مي دهد تا دست آخر ناموسمان تسليم بيگانگان شود. هنگام اکران فيلم مارمولک دبير شوراي امنيت ملي وقت کشور گفت: «حتي در رژيم شاه هم كسي جسارت ساخت فيلم موهني مثل مارمولك را نداشت» و مانع از ادامه اکران آن فيلم شد. امروز آن دبير شوراي امنيت ملي، پاسدار قانون اساسي کشور است و حالا افرادي جرأت ساخت فيلم اکسيدان را يافته اند.
قبل از آنکه پيام «اکسيدان» را بيگانگان فهم کنند، جلوي اکران اين فيلم را بگيريد و با اعمال تغييرات مناسب در انتهاي آن، داستان خفت انگيز فيلم را اصلاح کنيد. اعمال تغيير و اصلاحات در انتهاي فيلم ها قبلا نيز سابقه داشته است. در اوايل انقلاب، فيلم «برزخي ها» در چندين نوبت و اين اواخر فيلم «ابد و يک روز» مورد حک و اصلاح قرار گرفتند. سمبل سرزمين را تسليم بيگانه نکنيد و يکصدا اين پيام را به دشمن خارجي مخابره کنيم؛ حتي خاکسترمان نيز آتش سوزاندن خيمه گاهتان خواهد شد.
⇓⇓⇓
حالا یادداشت «رجانیوز» درباره «اکسیدان» را بخوانید:
می توان فیلم طنز ساخت و از ابتدا تا انتها مخاطب را خنداندن اما در انتها او را دست خالی به خانه فرستاد. می توان انواع شوخی های سخیف و کمدی های جنسی را اجرا کرد و مردم برای هنگام تماشای فیلمت قهقهه بزنند اما همه ی این ها برای هیچ و یا به تعبیر بهتر همه ی این ها برای گیشه و صرفاً پول.
اما خندان مخاطب برای اینکه حرف های مهمی را به زبان طنز به گوشش برسانی و بتوانی پیام مهمی که شاید اصل آن جذابیتی برای مخاطب نداشته باشد را به این شکل برای او شیرین و قابل فهم کنی هنری است که در فیلم سینمایی «اکسیدان» می توان آن را دید.
در کنار اینکه فیلم برای مخاطب جذاب و سرگرمی ساز است اما مسئله هم دارد. فیلم خیلی زود تکلیفش را روشن می کند و ماجرایی را که بنای گفتن آن را دارد آغاز می کند. مسئله ی فیلم و کاراکتر اصلی به خوبی در دقایق اول «اکسیدان» شروع و مخاطب درگیر ماجرای او و چالشی که به وجود آمده می شود.
علیرغم اینکه ژانر فیلم کمدی است اما فیلمساز از اینکه حرف های مهمی را هم برای بیننده عنوان کند هراس نداشته و خودآگاهانه فیلمش را از یک کمدی خنثی به فیلمی با پیام های ارزشمند تبدیل کرده است.
سکانسی را که جواد عزتی با لباس کشیش به سفارت انگلیس می رود را به یاد بیاورید. پس از آنکه با فریاد از اتاق سفیر انگلس خارج می شود همه چشم و گوش تیز کرده اند که ببینند او با شنیدن چه حرفی این چنین آشفته و عصبی شده است. در همین فضاست که او فریاد می کشد: «شما می خواید من برا شما جاسوسی کنم. یعنی من مملکت خودم رو بفروشم؟!.»
در همان میزانسن است که تماشاگر در سالن نیز خود را همراه با کاراکتر اصلی فیلم میبیند و علیرغم اینکه نگران سرنوشت دختری است که در کشور غریب تنها مانده اما از این پیشنهاد بی شرمانه ی انگلیسی ها هم به خشم می آید و با کارکتر اصلی فیلم در «فریاد کشیدن» بر سر سفیر انگلیس بابت این رفتار بی ادبانه همراه می شود.
البته ممکن است برخی از سکانس های فیلم نظیر آن بخشی که کاراکترهای اصلی برای گرفتن ویزا مجبور می شوند نقش همجنسبازها را بازی کنند مورد نقد دغدغه مندان مسائل اخلاقی در جامعه باشد اما اگر همان سکانس نیز در کلیت فیلم تحلیل شود متوجه می شویم که یکی از سکانس های ارزشمند این فیلم به حساب می آید. چرا که پس از آن سکانس کاراکتر جواد عزتی از این تحقیری که متحمل شده به ستوه می آید و از ادامه ی این مسیر توهین آمیز خودداری می کند.
اگر چه این فیلم نیز به مانند اکثر فیلم های کمدی این سال های سینمای ایران شوخی های جنسی دارد و شاید بهتر بود برخی از این شوخی ها حذف میشد اما با وجود این شوخی ها هم این فیلم از آثاری مثل «گشت۲» و «خوب بد جلف» به مراتب سالم تر و خانوادگی تر است و به لحاظ حجم کمدی جنسی به پای این فیلم ها نمی رسد.
از نکات عجیب در مورد این فیلم البته تحریمش توسط حوزه هنری است. مشخص نیست فیلمی که تقریباً مسیر همه ی شخصیت هایش یه سوی خوشبختی و اصلاح است چگونه توسط کارشناسان اکران در این نهاد مهر تحریم خورده است. به نظر می رسد که در این خصوص اندکی بد سلیقگی اتفاق افتاده و حوزه هنری که حاضر شده تا فیلم هایی نظیر «من سالوادور نیستم»، «۵۰ کیلو آلبالو»، «خوب بد جلف»، «گشت۲» و حتی «سلام بمبئی» را اکران کند چگونه این فیلم را شایسته اکران و نمایش در سینماهایش نمی داند.
اگر چه حوزه هنری به عنوان سینما دار این حق را دارد که هر فیلمی که مطابق با نظر کارشناسان و مدیرانش نبود را در سینماهایش اکران نکند. اما نکته ی مبهم در خصوص این اتفاق مشخص نبودن ساز و کار این نهاد برای اعمال این تحریم هاست. بدون شک اگر حوزه هنری تلاش دارد تا فیلم هایی را که کیان خانواده ایرانی را تهدید می کنند در سینماهای خود نمایش ندهد اما وقتی فیلم هایی همچون آنچه در بالا آمد در سینماهای حوزه هنری اکران شده است نمایش ندادن «اکسیدان» بیشتر یک تصمیم سلیقه ای به نظر می رسد.
حواشی به وجود آمده برای این فیلم بیش از اینکه به خود اثر مربوط باشند از خارج از فیلم و به واسطه ی شنیده ها به وجود آمده اند. شاید اولین قدم برای قضاوت درست در مورد این فیلم ابتدا تماشای آن است. در این صورت حرف ها و نقد هایی که درخصوص «اکسیدان» بیان می شود را می توان قابل اعتنا دانست.