ادعاي يک رسانه اصولگرا⇐اساسنامه حوزه هنري اجازه اکران “فروشنده” را نميدهد/اين فيلم غيرت و تعصب را معادل رفتارهاي تروريستي دانسته!!!
سينماژورنال: ماجراي اکران “فروشنده” در سينماهاي حوزه هنري مسأله اي نيست که به مذاق رسانه هاي اصولگرا خوش آيد.
به گزارش سينماژورنال در شرايطي که به واسطه راه اندازي پرديسهاي مختلف در شهر اثرگذاري سينماهاي اغلب فرسوده حوزه هنري از بين رفته است اما رسانه هاي اصولگرا همچنان علاقه اي ندارند به اينکه حوزه هنري “فروشنده” را اکران کند.
روز گذشته واکنش روزنامه اصولگراي جوان به اين مساله را ديديد(اينجا را بخوانيد) و امروز هم روزنامه اصولگراي “وطن امروز” در يادداشتي با طرح اين ادعا که اساسنامه حوزه هنري اجازه اکران “فروشنده” را نمي دهد با استناد به سخنان اصغر فرهادي در نشست رسانه اي فيلمش در جشنواره کن اين شائبه را مطرح کرده که “فروشنده” غيرت و تعصب مردان نسبت به ناموش خويش را معادل رفتارهاي تروريستي دانسته است.
متن يادداشت “وطن امروز” را بخوانيد:
موافق شباهت غيرت با تروريسم هستيد؟
چند روز پيش از اکران «فروشنده» و در حالي که نقد و نظرها و بحثها پيرامون آخرين ساخته اصغر فرهادي به صورت جدي در رسانهها مطرح شده است، گمانههايي مبني بر قطعي شدن اکران اين فيلم در سالنهاي حوزه هنري مطرح شده است. موضوعي قابل تامل که سوالهايي جدي را متوجه حوزه هنري و سازمان تبليغات ميکند.
فارغ از همه مناسبات و مواجهههايي که ميان منتقدان و فرهادي وجود دارد و فارغ از همه نقدهايي که اين روزها منتقدان نسبت به محتواي فيلم تازه او منتشر کردهاند، توضيح و تشريحي که خود فرهادي و بازيگران نقشهاي اصلي اين فيلم بويژه ترانه عليدوستي درباره فيلم ارائه ميدهند، قابل تامل است.
اصغر فرهادي در کنفرانس مطبوعاتي فيلم، در کن درباره خشونت شخصيت اصلي فيلم پس از مساله آزار همسرش ميگويد: يک خشونتي است که حاصل يک عصبانيت است ولي يک زماني خشونتي داريم که برايش دليل داريم و براي اين دليل هم ايمان داريم که حاصلش ميشود همان رفتارهاي تروريستي که در دنيا وجود دارد و آنها بر اين خشونت باور دارند. شخصيت اصلي فيلم در کل فيلم در حال دليل جمع کردن براي اعمال خشونت است.
نقطه نظر خاص “فروشنده” فرهادي
در واقع “فروشنده” فرهادي خشونتي را که در عرف از آن به «غيرت» نيز تعبير ميشود با رفتارهاي تروريستي مشابهت ميدهد. اين نقطهنظر فرهادي آنقدر سوالبرانگيز است که ترانه عليدوستي بازيگر نقش «رعنا» – که در فيلم مورد آزار و اذيت روحي قرار گرفته است و در حمام به او حمله شده- در همان کنفرانس خبري اظهار ميکند نظر فرهادي را نميپذيرد. ترانه عليدوستي ميگويد: موضوع آبرو، حيا و غيرت در اين فيلم مطرح ميشود و من برخلاف نظر آقاي فرهادي فکر ميکنم يک مرد غربي هم در مواجهه با اين موضوع چنين برخوردي را انجام ميداد. مساله درباره تعرض به حريم شخصي يک زن است و اين مساله در همه جاي دنيا وجود دارد و هميشه قرباني خجالت ميکشد درباره اتفاقي که برايش اتفاق افتاده حرف بزند. اينکه مردي ادعا ميکند روشنفکر و هنرمند است ولي نميتواند از کنار اين مساله عبور کند، گره اصلي اين داستان بود.
اين مرد بالاخره نتوانست از اين ورطه نجات پيدا کند و بين قرباني شدن زن و تجاوز به قلمروي مردانهاش تفکيک قائل شود. صحبتهاي عليدوستي در واقع تاييد اين گزاره است که فرهادي «غيرت» را در فروشنده به چالش کشيده است و اگرچه غيرت در عرف بيشتر جوامع فارغ از نگاه سنتي، در حال گذار به مدرنيته و حتي مدرن به عنوان خشونتي مقدس، محترم شمرده ميشود، او آن را با رفتار تروريستها مشابهت ميدهد. گزارههاي بالا صرفا بخشي از نظرات خود عوامل “فروشنده” درباره اين فيلم است که از محتوا و فضاي فيلم حکايت ميکند و فارغ از نقدهاي نگارنده يا ديگران به فيلم، طرح شده است.
اگرچه صحبتهاي عليدوستي و فرهادي به نوعي تاييد گزارههاي مطرحشده از سوي منتقدان نيز هست. آنجا که يکي از منتقدان در نقدي که با تيتر «قيصرکشي در فروشنده» منتشر ميکند، به موضوع «غيرت» در فيلم اشاره کرده و مينويسد: اگر 40-30 سال قبل قهرمان سينماي ايران «قيصر» و «صادق کرده» بودند که براي ناموسشان 3 برادر آبمنگل را ميکشتند يا ? راننده کاميون را براي لکهدار کردن عصمت همسرشان به مسلخ ميبردند، امروز فرهادي نسخه ديگري پيچيده است و ميگويد از اين فضاي سنتي بايد به فضاي مدرن عبور کرد، ديگر زمان انتقام و خشم نيست، حالا دوره بخشش و فراموشي است، فرهادي به وضوح قيصرکشي ميکند و از تقوايي و کيميايي عبور ميکند و حرف تازهاي دارد، غيرت براي دوران سنت بود، در دوران مدرن اين چيزها مايه دردسر است».
اساسنامه حوزه هنري چه مي گويد؟
با اين همه اين روزها که خبرهايي از اکران «فروشنده» در سينماهاي حوزه هنري در برخي رسانهها مطرح شده است، سوالهايي را درباره وظايف، اهداف و کارويژههاي اين نهاد حاکميتي به وجود آورده است. سوالهايي که با توجه به اساسنامه حوزه هنري قابل استناد و تامل است. در بخشها و بندهاي متعددي از اهداف و وظايف حوزه هنري مندرج در اساسنامه اين نهاد، به اصول و مواردي اشاره شده است که نميتواند دست حوزه را براي رفتارهاي غيرقابل توجيه- مانند نمايش فيلمي که «غيرت» را به چالش ميکشد- باز بگذارد. در بندهاي يک تا 6 اهداف حوزه هنري در اساسنامه نسبت به رشد هنر مبتني بر معرفت اسلامي و متعهد به انقلاب، ترويج فضائل اخلاقي، هنر و ادبيات انقلاب اسلامي، راههاي اصولي مقابله با جريانهاي هنري معارض و معرفي الگوي ادبي و هنري تاکيد شده است که اکران فيلمي با محتوايي که به اعتقاد خود کارگردان و- نه منتقدان- خشونت مقدس مرد يا همان غيرت را با رفتار گروههاي تروريستي مشابهت ميدهد، نميتواند با اين مباني و اساسنامه توجيهپذير باشد.
استثناء قائل شدن براي “فروشنده”؟
از طرفي در بندهاي مربوط به وظايف حوزه هنري نيز گسترش هنر اسلامي و الگوآفريني ادبي و هنري تاکيد شده است. مشخصا مسؤولان حوزه نيز خود خواهند پذيرفت که ترويج نگاهي اباحهگرايانه به مساله خانواده، ناموس و غيرت نميتواند در راستاي اين وظايف قابل توجيه و پذيرفته شده باشد. مساله ديگري که اکران فيلمهايي مشابه را توجيهناپذير خواهد کرد، استثنا قائل شدن براي فيلمي خاص است. بناي حوزه هنري چه در دولت پيشين و چه در دولت فعلي بر پخش و اکران فيلمهايي با محتوايي که در مغايرت با موارد طرحشده در اساسنامه است، نبوده است. وراي اين مسائل حق طبيعي حوزه هنري است براي سالنهايي که اتفاقا در سالهاي متمادي از نهادهاي انقلابي در اختيار حوزه قرار گرفته است خود تعيين کننده باشد و از فضاسازيهاي ژورناليستي نهراسد و براساس اهداف خود عمل کند.
فشارها بر حوزه هنري زياد است
به عبارت ديگر چنانچه نميتوان به بخش خصوص سينماداراني که تا ماهها يک فيلم کممخاطب را روي پرده نگه ميدارند يا فيلم انقلابي را خيلي زود از پرده پايين ميکشند، معترض شد، به طريق اولي اين حق براي حوزه هنري به عنوان يک نهاد حاکميتي محفوظ است که اولويت سالنهاي خود را خود تعيين کند. نکته ديگر آنکه در شرايطي که وزارت ارشاد و ارگانهاي دولتي در عمل به وظايف خود کاهلي ميکنند، نميتوان از حوزه هنري نيز اين کاهلي و سستي در مسائل فرهنگي را پذيرفت.
اما فشارها بر حوزه هنري زياد است. گروهي که طرفدار «اصغر فرهادي به هر قيمتي» هستند، بيآنکه فيلم را ديده باشند، به حوزه هنري براي اکران اين فيلم فشار ميآورند و با رويکردهايي تحقير شده مانند « ما که باشيم که درباره فيلم فرهادي حرف بزنيم» تقدسي ايجاد ميکنند که ماحصل آن اکران آخرين ساخته او را به صورت گسترده محقق کند.