سینماژورنال: تازهترین محصول تصویری محمدمهدی عسکرپور با عنوان “نفس گرم” سریالی بود که پیش از روی آنتن رفتن امیدهایی به موفقیت آن میرفت اما بعد از پخش مجموعه بود که معلوم شد در این سریال هم قرار نیست اتفاق تازهای بیفتد و همین انتقاداتی را موجب شد.
به گزارش سینماژورنال با این حال برخی انتقادات به درونمایه خاص مجموعه بوده است و بخصوص برخی لغزشهای کاراکتر اصلی زن سریال که یک زن بظاهر مذهبی است.
در یکی از تازه ترین انتقادات روزنامه اصولگرای “جوان” در یادداشتی با تیتر “كاراكترهاي مذهبي آلوده در «نفس گرم»!” به توصیف سریال مدیرعامل سابق خانه سینما پرداخته است.
سینماژورنال متن کامل یادداشت “جوان” را ارائه میدهد:
واعظان كاين جلوه در محراب و منبر ميكنند…
سريال «نفس گرم» در حالي چند شب پيش به پايان رسيد كه كارگردان سعي داشت به مخاطب بقبولاند كه «واعظان كاين جلوه در محراب و منبر ميكنند/ چون به خلوت ميروند آن كار ديگر ميكنند!»
اين سريال كه فيلمنامه آن به نويسندگي محمدمهدي عسکرپور و طلا معتضدي نگارش شده در خصوص زني مذهبي به نام «مليحه نداف» است كه فعاليتهاي اجتماعي و مذهبياش دارد.
صرفنظر از اشكالات ساختاري و بازي باسمهاي و ضعيف مرجانه گلچين در نقش خانمي كه سخنرانيهاي مذهبي ميكند و ديگر معايب مترتب بر آن، در ابتدا تصور بر اين بود كه اين سريال قرار است آموزههاي مذهبي را مطرح كند اما با نزديكشدن به نيمههاي سريال مخاطب با مؤلفهها و نشانههايي از خيانت يك مرد مذهبي و ظاهرالصلاح به همسر منبري و اصطلاحاً «خانم جلسهاي»اش، غافلگير ميشود. اين خيانت و پنهانكاري از جانب فردي سجادهنشين صورت ميگيرد كه به خاطر وجوه شخصيت مذهبياش پذيرفتن چنين خبط و لغزشي از سوي او اساساً براي مخاطب قابل قبول نيست؛
كارگردان ميخواهد بگويد كه خيانت به همسر از هر كسي محتمل است
اما كارگردان ميخواهد بگويد كه خيانت به همسر از هر كسي محتمل است، هم از يك فرد عادي و معمولي و هم از يك شخصيتي كه حساب و كتاب دنيا و عقبا برايش بسيار مهم است. حالا ميخواهد به هر بهانهاي باشد؛ به خاطر شهوتراني باشد يا به بهانه تحت سرپرستي گرفتن يك دختر جوان كه مجبور است براي كسب معاش و خرج خود و مادر پير و عصاكشاش كار كند. در ابتدا مخاطب گمان ميكند كه اين ازدواج مخفيانه (بخوانيد خيانت) آقا مرتضي كه به خاطر داشتن يك فروشگاه بزرگ عروسكفروشي در كرج از نظر مالي وضع خوبي دارد، به دليل مشكل بچهدار نشدن همسرش مليحه است، اما با ديالوگ همين كاراكترها در سكانسهاي بعدي مشخص ميشود كه مرتضي اصلاً به دنبال چنين چيزي نبوده چه آنكه مليحه بارها از وي خواسته با ازدواج مجدد همسري اختيار كرده و از آن زن بچهدار شود كه با مخالفت شديد مرتضي مواجه ميشود.
يك جمله شما چه جهنمي به پا كرد توي اين دو خانواده
از سوي ديگر برخي اظهارات مليحه در جريان اين سريال با ديگر شخصيتهاي داستان باعث ايجاد جنگ و دعواهاي خانوادگي در ميان خانوادههايي ميشود كه خانمهايشان در جلسات ارشادي مليحه شركت ميكنند! جالب اينكه در جريان راه افتادن يكي از اين دعواهاي خانوادگي يكي از خانمهايي كه پاي منبر مليحه خانم مينشيند و اتفاقاً شاگرد مغازه همسرش هم هست با كنايه، عمل نكردن اين خانم منبري به حرفها و سخنرانيهايش را به او يادآور شده و ميگويد: «يك جمله شما چه جهنمي به پا كرد توي اين دو خانواده!»
۱- «…كه به خاطر وجوه شخصيت مذهبياش پذيرفتن چنين خبط و لغزشي از سوي او اساساً براي مخاطب قابل قبول نيست؛» چرا قابل قبول نيست اخوي؟! قطعا هر فردي در زندگي حداقل يك مورد از اين افراد را ديده كه البته كم نيستند….
۲- بله جناب نويسينده، خيانت به همسر ربطي به مومن و بي دين و سياه و سفيد و كافر و مسلمان و… نداره و ممكنه از هر كسي سر بزنه…
۳- اين مطلب صرفا كوبيدن عسگرپور به بهانه ساخت اين سرياله و بس….