1

#استاد(عماد حسینی/بهروز افخمی)؛ راه شب!؟

سینماروزان/محمد شاکری:

+لوگویی که انگار با قلم خیزران طراحی شده

+شروع بدون تلفات وقت و بدون تیتراژ

-تکان های بی دلیل دوربین از ثانیه اول و لابد به قصد بیان تکانه های درونی استاد؟

-پرداخت رادیویی متکی بر انبوه دیالوگ و قدری افکت صوتی از پرواز هواپیما و شکستن شیشه و…

-زوایای شلخته و سهل‌گیرانه از تلاش‌های استاد برای اغوا

-حسن معجونی با همان لحن باری به هرجهت سریالهای کمدی پرت شده به اینجا که + اسباب دمیدن دوز طنز و اندکی رهایی از لحن راه‌شب‌ی ! نمک حسن آقا هم نبود که دیگر هیچ! نورعلی نور می‌شد اگر آقارشید هم بود در نقش پدر دختر!

-سوژه زود رو می‌شود و زود تمام. نه اینکه به‌موقع تمام شود اتفاقا کلی هم لفت می‌دهد تا تيتراژ پایانی.

-ژست اقتباس از نمایش دیوید ممت چه می‌گوید این وسط؟ راحت و روان بگو با اقتباس از حواشی زندگی الف.الف نقاش مشهور، فعال حراج و مشاور اعظم کشف اصالت آثار باستانی.

+گریم حسن معجونی با کلاه جهود و رفتاری فرقه‌مآب. +همسر معجونی(هدیه حسینی نژاد) بدون گریم انگ نقش دختر در معرض سوءاستفاده، بخصوص اختلاف سنی طرفین خیلی جور است.

-سجاد بابایی یا همون شمایل خسوف؛ عاشق زخم خورده‌ی انتقام‌جو

-کم که می‌آورد پای لو رفتن گذشته دخترک را به میان می‌کشد و دیگر می‌شود فیلمفارسی به خصوص با آن درگیری‌های جاهلی حسن-سجاد!

-جوک

ادبیات استاد جهت مخ‌زنی:
–مانتوتو بگیرم؟
–من و همسرم فقط همخونه‌ایم

دیالوگ
الان که داد زدی کسی به دادت رسید؟

نتیجه اخلاقی
—-وقتی می‌خواهی هم نقاش شبه‌انتلکت را بزنی و هم در دام #می‌تو نیفتی، یا نباید فیلم بسازی یا نباید با سفارش بسازی.

استاد؛ راه شب
استاد؛ راه شب