سینماژورنال/ورتا چمانی: سالهاست که به فیلمفارسی فحش می دهیم و البته سالهاست که به کپی برداری از فیلمفارسی میپردازیم.
سالهاست که می گوییم موسیقی لوس آنجلسی مبتذل است و البته سالهاست که به استفاده از انواع موسیقی لوس آنجلسی میپردازیم.
سالهست که سازندگان فیلمفارسیها را آدمهایی کم دانش و فاقد فرهنگ قلمداد میکنیم و البته سالهاست که دست و پا می زنیم تا شهرت آن آدمها را پیدا کنیم.
سالهاست که خوانندگان لوس آنجلسی را چهره هایی خالتور میدانیم که فقط به درد اجرا در شوهای تلویزیونی طنین یا جام جم میخوردند و البته سالهاست که در حال تکثیر خوانندگانی مشابه خوانندگان لوس آنجلسی هستیم.
دقیقا در امتداد چنین روندی است که به ناگاه میبینی حتی نامگذاری فیلمی سینمایی با اتکا به اسامی فیلمفارسیها یا ترانه های لوس آنجلسی صورت می گیرد و البته چنین آثاری پروانه ساخت و نمایش هم میگیرند.
همین چند وقت پیش یک کمدی موزیکال به نام “شانس عشق تصادف” روی پرده بود که نام و داستانش کاملا گرته برداری از یک فیلمفارسی با بازی نصرت ا.. وحدت بود.
نامگذاری منطبق بر نام یک ترانه لوس آنجلسی
به تازگی نیز پیش تولید فیلمی آغاز شده است که نامگذاری آن برآمده از نام یک قطعه لوس آنجلسی است. فیلمی با عنوان “فقط بخاطر تو” به نویسندگی و کارگردانی جوانی به نام بیژن شیرمرز که تهیه کننده ای به نام یوسف صمدزاده بناست آن را تولید کند.
“فقط بخاطر تو” نام یکی از ترانه های مریم حیدرزاده ترانه سرای روشندل وطنی است که سالها پیش و در انتهای دهه هفتاد بدون اطلاع خالق اثر توسط ترانه سرایی ساکن لوس آنجلس مورد استفاده قرار گرفت و در نهایت یکی از خوانندگان لوس آنجلسی به نام “م.ج” آن را اجرا کرد.
پروانه ساخت “فقط بخاطر تو” هم صادر شده
حالا بنا شده فیلمی یادآور این ترانه لوس آنجلسی تولید شود. فیلمی با مضمون خرافه که متعلق به سینمای بدنه است و البته به مانند اغلب آثار این نوع سینما درونمایه ای کمدی دارد.
جالب است که پروانه ساخت فیلم نیز با همین نام صادر شده است و شنیده های سینماژورنال حکایت از آن دارد که برای انتخاب بازیگران آن نیز با چهره های مختلف سینمای ایران و از جمله کسانی چون امین حیایی، پژمان بازغی، گوهر خیراندیش و میترا حجار نیز مذاکراتی صورت گرفته است.
عاقبت فیلمی که نامش کپی است و فیلمنامه اش نه چندان قابل قبول
طبیعی است فیلمی که نامش هم کپی است نمی تواند اثری متفاوت در گونه کمدی قلمداد شود و دقیقا به همین دلیل است که دو نفر از بازیگران طرف مذاکره یعنی بازغی و حجار حضور در پروژه را منوط کرده اند به بازنویسی فیلمنامه. از آن سو امین حیایی هم که کیفیت پایین فیلمنامه را دیده با پیشنهاد رقمی بالا شرایطی را فراهم کرده که در کار حضور نداشته باشد.
برای اینکه حدس بزنیم سرانجام پروژه ای که از همین پیش تولید و بخاطر تاکید بیش از حد بر نام یک ترانه لوس آنجلسی قصد در کانون توجه قرار گرفتن را دارد چه میشود توجه به رفتارهای همین بازیگران طرف مذاکره کافیست.
فیلمی که علیرغم پیش تولید نسبتا طولانی نتوانسته تیم بازیگران خود را تکمیل کند و اغلب بازیگران مدنظر کارگردان به دلیل کیفیت پایین فیلمنامه قید همکاری با آن را می زنند نمی تواند اتفاقی تازه برای سینمای بدنه ایران باشد.