اسحاق خانزادی متخصص پیشکسوت عرصه صدا بیان کرد⇐در دل دفاع مقدس ۲۰۰ فیلم کوتاه و بلند و مستند کار کردم اما در اوج بیماری، هیچ کس حالم را نپرسید/متأسفم که بگویم ارتقای تکنیکی سینمای ایران مسأله مدیران خانه سینما نیست!/هیچ گاه نفهمیدیم کار صنفی چیست/چرا فرصت اشتراک تجربه با جوانان، از من و بسیاری دیگر از همنسلانم دریغ شده است!؟
سینماروزان: اسحاق خانزادی از بزرگان حیطه صدا در سینماست؛ با سابقه ای نیم قرنی در صدابرداری و صداگذاری از دوران آنالوگ گرفته تا عصر دیجیتال. خانزادی از جمله متخصصان صدای سینمای ایران است که تجربه کار در ژانرهای مختلف و کار برای کارگردانانی سرشناس را داشته است.
به گزارش سینماروزان و به نقل از «سوره سینما» به کارنامه خانزادی که نگاه میکنیم هم محصولات تاریخی-مذهبی مانند «مردان آنجلس»، «مریم مقدس»، «بوعلی سینا»، «شیر سنگی» و «کمال الملک» را می بینیم، هم آثاری ملودرام نظیر «خواهران غریب»، «شوکران» و «گلهای داوودی» و هم کمدیهایی مثل «تحفه ها»، «آتش بس» و «ازدواج به سبک ایرانی». خانزادی تجربه کار با کارگردانانی از مسعود کیمیایی و علی حاتمی تا فرج الله سلحشور، ضیاءالدین دری و مسعود جعفری جوزانی را هم داشته است.
خانزادی در سالهای اخیر کمکارتر شده اما در همان کم کاری هم گزیدهکاری را انتخاب کرده و سعی میکند نامش کنار پروژه هایی بخورد که حدی کافی از استانداردهای سینمایی را دارند و نه محصولاتی که بهظاهر سینما اما در خروجی چیزی بیش از تلهفیلمهای مرسوم نیستند.
بهانه گفتگوی «سوره سینما» با اسحاق خانزادی کمکاری سالهای اخیرش بود که دریچهای شد برای طرح پرسش درباره وضعیت صنعت صدا در سینمای ایران در دهه نود و نسبت خودش با این صنعت.
*دو سال بعد از تولید درام اجتماعی «ملی و راههای نرفته» تجربه تازه ای به عنوان صدابردار یا صداگذار نداشتهاید. این کم کاری را باید انتخاب شما دانست یا تحمیل سینمایی که میخواهد با حذف بزرگانش، مدرن شود!!
فارغ از آن که چند ماهی درگیر نقاهت بعد از عمل جراحی قلب بودم و متأسفم که بگویم در این مدت هیچ کدام از مدیران سینمای ایران که بسیار برایش کار کردم حالم را نپرسید(!) پیشنهادات برایمان کمتر شده است. البته حجم تولید در سینمای ایران تغییری نکرده و حتی چند برابر دهههای قبل شده اما چه کنیم که سراغ ما نمی آیند. نمیخواهم بگویم برنامه ای وجود دارد برای حذف بزرگان چون واقعا کمتر پیش آمده که در سینمایمان برنامه ریزی داشته باشیم اما به دلایل مختلف ترجیحشان این است که به سراغ پیشکسوتان نیایند.
*اگر بخواهیم اصلی ترین دلیل این آسیب یعنی نیامدن به سراغ پیشکسوتان را واکاوی کنیم می توان آن را ناشی از دیجیتالیزه شدن سینما و سهل الوصول شدن امور پشت صحنه دانست؟
سراغ ما نمی آیند چون دستمزد معقول می گیریم. قاعدتا برای یک کار در استانداردهای سینمایی که نیاز به دو دستیار و کلی ادوات صدابرداری است نباید کمتر از 20میلیون دریافت کنم چون هر دستیار باید لااقل ماهی 5میلیون بگیرد و هزینه اجاره دستگاهها هم روزبروز در حال افزایش است اما خیلیها علاقه ای ندارند که ماهی 20میلیون پول تیم صدا بدهند و ترجیحشان این است با نیروهای درجه چندمی کار کنند که به ماهی 5میلیون هم راضیند…
*بدیهی است که این نیروهای درجه چندم هم کیفیت موردانتظار را ارائه نمیدهند.
حمل بر خودستایی نشود اما بعد از 50 سال کار دیگر خیلی خوب می فهمم چه کسی صدابردار است و چه کسی تظاهر به صدابرداری میکند. همین امسال در جشن خانه سینما به عنوان داور حضور داشتم و بدبختانه بخش عمده محصولات را بدون دقت لازم در صدابرداری دیدم. تازه واردان خیلی دوست دارند در بازیهای فرمی به سمت تصویرسازی ویژه بروند اما صدا برایشان مهم نیست. لابد پیش خود میگویند همین که تماشاگر یک دیالوگ را بشنود کافیست. همین اواخر و بعد از نزدیک به سه دهه که فرصتی پیش آمد و فیلم «شیر سنگی»مسعود جعفری جوزانی که خودم کار صدایش را انجام دادم مجددا تماشا کردم متوجه شدم آن زمان و با آن امکانات اندک چه کارستانی کرده بودیم چون هیچ خطای صوتی در فیلم وجود نداشت و پالایش تصویری هم کمک کرده بود به بالا رفتن درجه ماندگاری اثر. بدیهی است که با نیروهای کارنابلد نمیتوان چنین کیفیتی ارائه کرد. جز این است؟؟
*مطمئنا تفاوت می گذارید میان جوانان علاقمند به این فن با آنها که فقط به عشق سینما وارد پشت صحنه تولید شده اند؟!
مشکلی با ورود جوانان به سینما نداشته و ندارم و خودم هم در هر کاری که درگیر شده ام سعیم این بوده که با همه وجود آنچه آموخته ام به جوانان منتقل کنم اما متأسفم که بگویم مسئولان سینمایی چه در وزارت ارشاد و چه در خانه سینما، ارتقای کیفی امور پشت صحنه صنعت سینمای ایران چندان برایشان اهمیت ندارد و همین که مضامینی خاص مجوز نگیرد برایشان کافی است!!
*یعنی این وظیفه مدیران سینمایی است که کمک کنند به انتقال دانش پیشکسوتان؟
من و امثال من که شخصا نمیتوانیم کارگاه و دانشکده راه بیندازیم. وقتی بخش عمده پول سینما از نهادهای دولتی و شبهدولتی میآید پس لابد این هم وظیفه آنهاست که شرایط ارتقای تکنیکی سینما را فراهم آورند. من از اواخر دهه چهل به استخدام وزارت فرهنگ و هنر درآمدم و سال 57 همراه با انقلاب اسلامی بسیاری از رویدادهای انقلاب را ضبط کردم که نتیجه اش شد فیلمی با عنوان «برای آزادی». به دنبال آن طی مدت جنگ تحمیلی و درگیری با دفاع مقدس هم نزدیک به 200 فیلم کوتاه و مستند و بلند با مضمون جنگ و دفاع کار کردم! این سابقه کمی نیست اما نشده یک بار به ما بگویند تشریف بیاورید و در فلان دانشکده یک ورکشاپ برای صنعت صدای ایران بگذارید!! این که چیزی نیست؛ وقتی سال قبل در بیمارستان بستری شدم و عمل قلب باز کردم حتی یک نفر نگفت کجایی و یکی از مسئولان سینمایی سراغم نیامد. فقط کارشان شده اینکه چو بیندازند فلانی دستمزدش بالاست و سراغش نروید اما نمیگویند در قبال همین دستمزد منطقی چه دستاوردهایی برای سینما به جای گذاشته ایم.
*با توجه به اینکه همچنان و علیرغم همه ناملایمتها در بطن سینمای ایران حضور دارد به لحاظ کیفی ابزار و ادوات صدابرداری را چطور می بینید؟ آیا صنعت صدای ایران توانسته بهروز شود؟
ابزار صدابرداری و صداگذاری در سینمای ایران به شدت بهروز شده است و اگر دانشش را داشته باشیم صداهایی بی نظیر میشود گرفت و میتوان کاری کرد که یک سکانس خلوت هم روح داشته باشد اما سخت افزار و نرم افزار وقتی بهینه میشود که مدیریت صدای غنی داشته باشیم. استخوان خردکرده های حیطه صدا دقیقا در مدیریت هستند که به کار میآیند. فکر میکنید چرا کلی هزینه فیلمها و سریالهای تاریخی میکنند و آثارشان روح ندارد؛ فارغ از ضعف درام یکی از دلایل این امر جدی نگرفتن صدابرداری و بعد صداگذاری است. باز هم می گویم ابزارمان غنی شده و کم از کشورهای خارجی نداریم اما متخصص واقعی کم داریم.
*به نظرتان چرا پروژه های سینمایی پرهزینه ملزم نمیشوند به استفاده از متخصصان صدا؟
چون هیچ گاه نفهمیدیم کار صنفی چیست؟؟ همکاران ما در خانه سینما خیلی پیگیر امور صنفی نبودند! کاری به فراهم آوردن خدمات درمانی و معیشتی ندارم که زیرساخت هر تشکیلات صنفی است. همکاران آن قدر مشغله های شخصی دارند که یادشان رفته میتوان از طریق همین صنف سینما و با قرار دادن صدابرداران پیشکسوت در کنار جوانان علاقمند در پروژه های مختلف هم مشکل اقتصادی برخی از پیشکسوتان را حل کرد هم اسباب رونق بیشتر سینما را فراهم کرد.
*آیا تا به حال شده در این باره نظراتتان را به روسای صنف بیان کنید؟
بارها و بارها گفته ایم و اغلب هم مورد تأیید قرار گرفته ایم اما تأیید خشک و خالی بدون اقدام عملی برای حل مشکل به چه دردی میخورد. ما باید یاد بگیریم که مثل همه جای دنیا آدمهای باتجربه و خبره فن را در مناصب مدیریتی حیطه کاری خویش بگماریم. این معضلیست که در همه جای کشورمان وجود دارد و مختص به سینما نیست. شما اگر متخصص خودروسازی نباشی نمیتوانی و نباید بشوی مدیر یک کارخانه خودروسازی! شما اگر متخصص صدابرداری نیستی نباید بشوی مدیر صدابرداری بیگ پروداکشنی که کلی از بودجه مملکت را می خورد! ولی چون صنف، صنف نیست و مدیران هم درگیریهای شخصی دارند آش همین آش است و همین کاسه…
*…این سیکل تکراری باعث نمیشود که نومیدی به سراغتان آمده و به مانند برخی از همصنفان قدیمی کلا قید سینما را بزنید و به سراغ بیزنسهای دیگر بروید؟
نومید نخواهم بود چون اثر کیفی خود را بر سینمای ایران گذاشته ام و سینمای ایران هم اثرش را در رشد و نمو امثال من گذاشته و خواهد گذاشت. من تقریبا با اغلب کارگردانان مطرح سینما کار کرده ام و دیگر عطش آن را ندارم که خودم را ثابت کنم. بعد از نیم قرن کار با بسیاری از کارگردانان از کیمیایی تا علی حاتمی و از حاتمیکیا تا فرج الله سلحشور و از رسول ملاقلی پور تا واروژ کریم مسیحی و ابوالحسن داوودی و بسیاری دیگر همکاری کرده ام و برخی از آنها که این روزها نامشان برای بسیاری رویاست برای من خاطره هستند. پس دیگر سودای همکاری با بزرگان را ندارم ولی خیلی دلم میخواهد به نوعی تجربیاتم را با جوانترها به اشتراک بگذارم که این اشتراک برای آیندگان هم بماند. همین فرصت حداقلی هم از من و بسیاری دیگر از همنسلانم دریغ شده است. چرایش را نمیدانم اما امیدوارم در کنار همه برنامه ها و همایشها و جشنها و جشنواره های مختلفی که برگزار میکنیم و بعضا کمترین ماندگاری در تاریخ ندارند فکری هم بشود برای ثبت تجربیات پیشکسوتان!