سینماژورنال: چند سالی میشود که از بهرام رادان یک نقش اول درست و حسابی را ندیده ایم. انتخابهای اشتباه این بازیگر خوش چهره در کنار عدم ارتقای کیفیت بازیگری و محدود کردن نوع بازی موجب آن شده است که رادان یکی از چهره های شکست خورده چند سال اخیر سینمای ما باشد. تازه ترین فیلم این بازیگر موبور یعنی “حکایت عاشقی” هم امتدادی است بر این شکست.
به گزارش سینماژورنال داستان فیلم و بخصوص وجه تراژیک فاجعه حلبچه که فیلم بناست درباره آن سخن بگوید این نیاز را ایجاب میکرد که رادان با شناخت کامل کاراکتر و البته یافتن منابع مطالعاتی درباره فاجعه ای که کاراکترش درگیر آن میشود با پختگی کامل جلوی دوربین برود اما چه افسوس که او کمترین تلاشی برای شناخت و ارائه کاراکتری متفاوت به مخاطب انجام نداده است و همه چیز را بر نوع نگاه خمارآلودش و البته لبخندهای اغواگرایانه اش پیش برده است!
بازی بد و عدم فهم درست از کاراکتر، رادان را به کاریکاتور عکاسی به نام احمد ناطقی بدل کرده که برای اولین بار وارد حلبچه میشود تا با دوربین اش نظاره گر ددمنشیهایی باشد که یک دیکتاتور شوم بر مردمش روامیدارد.
حتی یک تازه کار هم بهتر از رادان کاراکترش را شناخته
ضعف بازی رادان نه فقط به هنگام بازی در برابر شیلان رحمانی که یک چهره تازه از راه رسیده بازیگری است رخ می نماید که این ضعف به هنگام بازیهای رودررو با قطب الدین صادقی به اوج خود می رسد. رادان کافی بود که فقط یک ماه از تجربیات قطب الدین صادقی برای آموختن شیوه اجرای نقشی که باید حس اش را از طریق تصاویر با مخاطبان تقسیم کند استفاده نماید تا کاراکترش را به مراتب همذات پندارانه تر از آنچه در فیلم می بینیم ایفا نماید.
عجیب است فیلمی که یکی از کارکشته های کارگردانی یعنی مسعود جعفری جوزانی را به عنوان تهیه کننده دارد چنین از ضعف بازیگری رنج می برد. حداقل انتظار از جوزانی این بود که کارگردان این کار احمد رمضان زاده را در انتخاب بازیگرانی که بتواند عمق فاجعه حلبچه را به مخاطب متبادر نمایند یاری نماید اما متاسفانه نه تنها این مورد محقق نشده که در کنار آن ضعف مشهود درام و عدم تصویرسازی مناسب از رویدادهای مرتبط با شیمیایی شدن حلبچه کیفیت “حکایت عاشقی” را به شدت پایین آورده و آن را در حد تلفیلمی سفارشی نزول داده است.
حیف از سوژه ای که از دست رفت
اسفناک است فیلمی که در دهه نود برای تصویرسازی یکی از اتفاقات دردناک دهه شصت ساخته میشود حتی این قابلیت را ندارد که بر اسناد تصویری مرتبط با آن اتفاق دردناک بیفزاید و بجایش از مستندهایی که در آرشیو مانده برای نمایش این فاجعه سود می جوید!
حیف از این سوژه که از دست رفت و حیف از بهرام رادان که باز هم اشتباه کرد…
يا خدا!!!!
بذاريد فيلم تموم بشه بعد!!!!
اصلا فیلم خوبی نبود…اصلا سینما نبود بیشتر تلیویزیون بود تا سینما…حیف رادان که سنتوری باز بود و حالا کارش به کجاها که نرسیده