1

انتقادات عجیب و غریب بازیگر زن “رسوایی” از همه چیز و همه کس؛ از ده‌نمکی گرفته تا فرهادی و فرحبخش و برنامه “هفت”/این بازیگر اکنون در فرانسه اقامت دارد

سینماژورنال: محبوبه بیات بازیگری را از دهه 50 با بازی در “گوزنها”ی مسعود کیمیایی آغاز کرد و در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز تجربه همکاری با کارگردانانی نظیر بهرام بیضایی، علی حاتمی، تهمینه میلانی، محمدعلی سجادی، مهدی صباع زاده و بسیاری دیگر را پشت سر گذاشت.

به گزارش سینماژورنال بیات از دهه 80 به بعد در سینمای ایران کم کارتر شد تا آن که در آخرین حضورهای سینمایی اش نقشهایی کوتاه در “رسوایی” و “هیس! دخترها فریاد نمی زنند” را ایفا کرد.

این بازیگر 66 ساله چند ماهی است که از ایران کوچ کرده و در فرانسه روزگار می گذراند و البته به مانند اغلب بازیگرانی که از ایران مهاجرت می کنند در گفتگوهایش بیشتر نیمه خالی لیوان سینمای ایران را دیده.

وی در تازه ترین گفتگویی که با یکی از رسانه های آن ور آبی انجام شده است نیز خستگی خود از اینکه تلاشهایش در بازیگری به ثمر نرسیده را دلیل اصلی مهاجرتش دانسته و در کنار آن انتقادات عجیب و غریبی را از سینمای ایران، بازیگرانش و کارگردانان مختلف آن مطرح کرده است.

جالب است که بیات در کنار انتقادات فراوان از سینمای ایران از این می گوید که چون سینمای دهه شصت سینمای خوبی بوده او نیز نقش اول فیلمها را بازی می کرده است!!!

سینماژورنال بخشهایی از گفته های محبوبه بیات را در ادامه ارائه می کند:

بازیگران امروزی مردم را کفش خودشان هم حساب نمی کنند

فیلم‌های قبل از انقلاب از یک جاذبه‌هایی برخوردار بودند که فیلم‌های بعد از انقلاب همان جاذبه‌ها را هم ندارند و آن هم “بازیگران خوب” بود. بازیگرانی که سینما را می‌شناختند؛ محبوب بودند و مردم برای‌شان احترام قائل بودند. اما بازیگران امروزی، مردم را کفش خودشان هم حساب نمی‌کنند.

فرحبخش تمام فیلمهای قبل از انقلاب را آداپته می کند

الان هم به هر حال، چهار تا فیلم خوب در سال ساخته می‌شود و بقیه آثار کاملا “تجاری” برای قشر جوان هستند. اما مساله این است که الان مثلا آقای فرح‌بخش تمام قصه‌های فیلم‌های قبل از انقلاب را آداپته و به‌ روز می‌کند و دوباره می‌سازد؛ از فیلم “عروس فرنگی” [به کارگردانی نصرت‌الله وحدت، محصول سال ۱۳۴۳] با بازی خانم پوری بنایی بگیرید تا خیلی موارد دیگر. فیلم‍‌‌های امروزی، در حقیقت همان فیلم‌ها هستند که فقط آداپته شده‌اند؛ خانم‌ها روسری گذشته‌اند و فیلم را دوباره ساخته‌اند. به جای رقص و کافه هم جنگ و جبهه را می‌گذارند

ایشان خودشان فیلم نمی سازد

به نظر من اصلا ایشان{مسعود ده نمکی} خودش فیلم نمی‌سازد بلکه یک فرد دیگری این کار را برایش انجام می‌دهد. به خاطر این‌که وقتی من از آقای ده‌نمکی خواستم که درباره سناریو و نقش با هم صحبت کنیم، ایشان اصلا حرفی برای گفتن نداشت و اصلا نیامد. من حدسم این است که اگر کسی چیزی را نوشته باشد، باید بتواند از آن دفاع کند. مثلا به او گفتم هر فرد لال، حرکات و بازی مخصوص به خودش را دارد؛ چون یک نفر سکته کرده، دیگری لال مادرزاد است و یک نفر دیگر هم شوکه شده؛ وقتی از آقای ده‌نمکی توضیح خواستم، ایشان اصلا جوابی نداشت. در موقع کار هم، چون ایشان اصلا به من توضیحی درباره نقشم نداده بود، به مشکل خوردیم. به من می‌گفت «بازی شما غلط است» و بسیار بد … رفتار می‌کرد. در حالی که تمام وقتش را برای خانم‌های جوان بازیگر می‌گذاشت و نگران بود آنها لنز داشته باشند یا خیر و لنزشان چه رنگی باشد؛ چطور خوشگل‌تر باشند و لباس‌شان چه باشد به خاطر این‌که آن‌ها را برای جلب تماشاگر لازم داشت. آقای ده‌نمکی اصلا سینمایی و هنری فکر نمی‌کند…

در دهه شصت شاهد آثار خوبی بودیم که من هم نقش اول آنها بودم!

در دهه شصت که به نوعی دهه اول انقلاب بود و برخی افراد هنوز روی‌شان باز نشده بود… شاهد تولید آثار خوبی بودیم که من هم نقش اول این فیلم ها بودم. فضای دهه شصت، فضای سینمایی بود اما الان دوباره همان شوها و جلب توجه تماشاگر برای پول درآوردن مطرح است.

اگر کسی از هفت خوان رستم رد نشده باشد نمیتواند در “هفت” حضور پیدا کند

درباره برنامه‌های زنده‌ای که شما در تلویزیون می‌بینید، مثل برنامه “هفت” اگر کسی از هفت‌خان رستم رد نشده باشد، امکان ندارد که بتواند در آن‌ها حضور داشته باشد. مسئولان این برنامه از کسانی دعوت می‌کنند که به قولی “خودی” هستند و اجازه اعتراض دارند؛ امثال من به این برنامه‌ها راه پیدا نمی‌کنند. من در ایران اصلا به برنامه زنده دعوت نمی‌شدم؛ فقط یک بار هم که از دست‌شان در رفته بود و ماه رمضان به یک برنامه زنده رفته بودم، به مجری برنامه گفته بودند این قدر حرف بزند که من اصلا دهنم باز نشد! {می‌خندد} کسانی به برنامه‌های زنده دعوت می‌شوند که از قبل به آنها دیکته شده باشد که باید چه چیزهایی بگویند و چه چیزهایی نگویند.

فرهادی قرار بود بیاید تا گفتگو کنیم اما نمی دانم چه شد که هرگز ایشان را ندیدم

من یادم است اصغر فرهادی هنوز “اصغر فرهادی” نشده بود که یک بار به من زنگ زد و درباره یک متنی با هم صحبت کردیم. من به او گفتم «آقای فرهادی بیا بنشینیم از دید زنانه هم به این قصه نگاه کنیم چون من یک زن و زن آزاده‌ای هستم که ذهنم گسترده‌تر از زنان عادی است». قرار هم شد که بیایند و گفتگو کنیم اما نمی‌دانم چه شد که دیگر هرگز ایشان را ندیدم. بعدها که موفق شدند از موفقیت ایشان خیلی خوشحال شدم چون بسیار آدم باشعور و بافهمی است.