انتقاد داماد شهید آوینی از “گینس”: آقای تنابنده! چیزی سر هم کرده ای که اسمش فیلم نیست!/اگر ساکت بنشینی حاضرم مفاهیم وسترن را به تو آموزش دهم!
سینماژورنال: حدودا یک ماه بعد از زمانی که روزنامه نگارانی چون حامد مظفری، ایزد مهرآفرین، رضا استادی و سعید قطبی زاده از طریق رسانه هایی چون سینماژورنال، جوان، سینماپلاس و صفحه اجتماعی خویش به انتقاد از شوخیهای سطحی و الفاظ زشت به کار رفته در “گینس” پرداختند رفته رفته منتقدان دیگری هم از راه رسیده و کیفیت کار محسن تنابنده را زیر سوال می برند.
به گزارش سینماژورنال از جمله این منتقدان حسین معززی نیا داماد شهید مرتضی آوینی و سردبیر مجله “24” است.
معززی نیا با نگارش یادداشتی در صفحه اجتماعی خود از یک سو به انتقاد از لحن تنابنده در خطاب قرار دادن منتقدان پرداخته و از طرف دیگر ایرادات فراوان فیلم او را برشمرده است.
سبنماژورنال متن کامل یادداشت معززی نیا را ارائه می دهد:
آقاي محسن تنابنده اخيراً فرموده: «من تا به امروز درباره گینس نقد جدی ندیدم. یک تعداد یادداشت دیدم. نقد جدی ندیدم که برایم قابل تامل باشد و به آنها فکر کنم. به نظرم بیشتر عقدهگشایی است. تا جایی که من یادداشتها را مرور کردم خامدستانه به اثر توجه شده است. ما اهل مطالعه نیستیم و فقط غر زن داریم. اینقدر غر زن نباشیم، برویم دنبال کار کردن. به جای این که حراف باشیم کار کنیم و باعث پیشرفت شویم. به جای این که پاتیلهای روشنفکری بگیریم و بگوییم این بد است آن خوب است و… برویم کار کنیم و قدم های رو به جلو برداریم. من فکر میکنم این شکل و شمایل و لحن، لحنی کاملاً نو در ارایه قصه است و تا به حال کسی چنین تجربهای نداشته است. نديدم با این فضاها شوخی شده باشد، سه برادر در یک فضای تقریبا وسترن، جاده و… به نظرم در این شرایط (جاده و فضای وسترن) قصه شیرین گفتن کار بسیار سختی است.
حضرت آقاي تنابنده:
يك: نقد جدي را درباره فيلم جدي مينويسند. شما بابت همين چند «يادداشت» هم شاكر باش. در مملكت عجيبي زندگي ميكنيم كه درباره فيلمت با اين سر و وضعي كه دارد همين چند «يادداشت» هم منتشر شده. در يك شرايط استاندارد، اين چيزي كه اسمش را فيلم گذاشتهاي نه اكران ميشد، نه ديده ميشد و نه كسي دربارهاش چيزي مينوشت.
دو: كسي كه «يادداشت» مينويسد، كسي كه منتقد فيلم است و ميگويد فيلمي بد يا خوب است دارد «كار» ميكند. دارد «قدم رو به جلو» برميدارد. اما تو بهعنوان فيلمساز «كار» نكردهاي، چيزي سر هم كردهاي كه اسمش فيلم نيست و تماشاگر بيچاره بههواي اسم عطاران و قيافه «نقي» شش هزار تومان پول ميدهد كه بيايد تماشايش كند.
سه: وقتي آدم شخصيتهايش را ميبرد توي جاده كه بيخود و بيجهت مسيري را طي كنند، اسم فيلمش نميشود «وسترن». در بهترين حالت ميشود فيلم جادهاي. اگر دستمزد خوبي بدهي و ساكت بگيري بنشيني، حاضرم در چند جلسه مفاهيم و اصطلاحات سينمايي از قبيل «فيلم وسترن» را به تو آموزش دهم. چون حرفهام همين است. «كار» من اين است.
چهار: شما اگر قرار است «تامل» كني، دنبال نقد جدي نگرد، چون كسي حوصله ندارد درباره اين چيزي كه سر هم كردهاي، نقد جدي بنويسد، برو درباره اين تامل كن كه چرا فيلمسازي بلد نيستي و فيلمت نه قصه دارد، نه شخصيت، نه تداوم، نه پايانبندي.
پنج: اينقدر خودت را «جدي» نگير تا اميدوار بمانيم روزي بتواني واقعا فيلم بسازي.