سینماروزان: تعزیه ازجمله هنرهای آیینی است که هرچند بیش از هر چیز به تاریخ تشیع و شهادت امام حسین(ع) گره خورده ولی برخی نیز ریشههای آن را به سالها پیش از ورود اسلام به ایران و سوگ سیاوش مربوط میدانند.
به گزارش سینماروزان حذف تعزیه از سرفصل دروس دانشگاهی رشته تئاتر با واکنش داوود فتحعلیبیگی از بازیگران و کارگردانان سرشناس که از فعالان هنرهای آیینی است مواجه گردیده.
داوود فتحعلیبیگی بازیگر و کارگردان پیشکسوت با اشاره به ریشههای تعزیه به تسنیم گفت: تعزیه بهعنوان یک هنر آئینی و ایرانی یا بهعبارتی ملیمذهبی به ثبت جهانی در سازمان جهانی یونسکو رسیده است. این هنر طبق اسنادی که موجود است نزدیک به ۳ قرن، بهعنوان یک رسانه تلقی میشده و نماد هنر ایرانی و اسلامی و شیعی بوده است؛ تعزیه یک هنر جامعی است که همه مختصات یک هنر نمایشی را دارد و قابلیت این را دارد که بهعنوان یک سرچشمه و الگو از سوی هنرمندان تئاتر مورد بهرهبرداری قرار بگیرد.
فتحعلیبیگی ادامه داد: در اوایل دهه ۵۰ به دانشکده هنرهای زیبا رفتم، در آنجا درسی داشتیم بهعنوان هنر نمایش در ایران که استاد بهرام بیضایی آن درس را میگفتند. بیضایی بهقدری درس نمایش ایرانی و خاصه بخش تعزیه را برای ما خوب تجزیهوتحلیل کردند که بنده شخصاً عنوان پایاننامهام، عنوان شخصیت در تعزیه بود که بخشی از کتاب شبیهخوانی در تعزیه من را تشکیل میدهد که چند سال پیش چاپ شد. عجیب است که آن زمان بیضایی به راحتی و به تفصیل درس تعزیه را میگفت ولی حالا دستور حذف این درس را دادهاند!
فتحعلیبیگی افزود: بعد از انقلاب در تصمیمی درست درس تعزیه بنا بر پیشنهاد و صلاحدید بعضی از اساتید توسعه پیدا کرد یعنی علاوه بر نمایش در ایران ۱ و ۲، درسهای آشنایی با تعزیه و هم شیوههای نمایش در ایران و اجرای کارگاهی تعزیه به این دروس اضافه شد. در این سالها ما دیدهایم و شنیدهایم و خواندهایم که مطالعات زیادی راجع به تعزیه شده است، هم از بابت گردآوری نسخ و هم از بابت نوشتن رسالهها در دوره کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا و هم کتابهای پژوهشی و نسخ تعزیه چاپ شده است، حال سؤال اینجاست که چرا در انتهای دهه ۹۰ در دانشگاه هنرهای زیبا و بهتبع آن در دانشگاه سوره، درس تعزیه را بهجای توسعه حذف کردند؟؟
به گزارش سینماروزان این بازیگر خاطرنشان ساخت: بخش بزرگی از آنچه در دانشکدههای تئاتر تدریس میشود تئاتر غربی است. حالا بعضی گفتهاند اگر اسم درس را نمایش در آسیا بگذارند حق مطلب ادا شده است درصورتیکه اینطور نیست. تعزیه هنر ملی و مذهبی ماست و بسیاری از آن مفهوم هنر انسانی، اخلاقی و عقیدتی که امروز هم جامعه به آن نیاز دارد در دل نسخ تعزیه وجود دارد.
فتحعلیبیگی تاکید کرد: تعزیه، هنر مقاومت است و خودش هم در مقابل دولتهای اول و دوم پهلوی و در مقابل فشارهایی که بهاشکال مختلف به او وارد آمده مقاومت کرده است و خوشبختانه بهبرکت عاشورای امام حسین(ع) و بهبرکت مردم علاقهمند به این هنر و پایمردی تعزیهخوانان پیشکسوت این هنر هنوز باقی مانده است. سؤال اینجاست؛ چرا این آقایان مدیر آموزش فرهنگی این درس را حذف کردند درصورتیکه خودشان میدانند هنر تعزیه از جنبه نمایش سوای از جنبه عقیدتی چقدر ارزش دارد؟ اینها لازم بود که این درس را توسعه دهند یا خودشان پیشنهاد بدهند و پیشقدم بشوند تا رشته ای مستقل در رابطه با هنرهای نمایشی سنتی در دانشگاه دایر شود تا کسانی که دوست دارند این هنر را یاد بگیرند به آنجا مراجعه کنند.
بازیگر “سگکشی” و “کتاب قانون” بیان داشت: طبیعی است کسی با خواندن دو واحد درس تعزیهخوان نمیشود اما بودهاند دانشجویانی که تحت تأثیر همین دو واحد درس علاقهمند به تعزیه شدهاند و رفتهاند دنبالش تا بفهمند و به ارزشهای معنوی و هنریاش پی ببرند. ما سؤالمان از این آقایان مدیر این است که؛ چهفکر کردهاند که بهجای یک ملت تصمیم بگیرند و هنر یک ملت را از رشتههای دانشگاهی حذف کنند؟ باید پاسخگو باشند و بهنظر من باید همه کسانی که نسبت به این آبوخاک و این فرهنگ و هنر و اندیشه که منجر به پیدایش هنر شبیهخوانی شده است، احساسی دارند نسبت به این مقوله اعتراض بکنند تا نهتنها درس آشنایی هنر شبیهخوانی مجدد در دانشکدههای تئاتر راهاندازی شود بلکه پافشاری کنند تا رشته نمایشهای آئینی سنتی یا رشته هنرهای ایرانی که بخشی از آن هنر شبیهخوانی است دایر شود.الآن دو دانشگاه سوره و فرشچیان، پیشقدم شدند و طرحی را نوشتهاند و امیدوارم وقتی به وزارت علوم میفرستند آن شورایی که برای رشتههای هنری تصمیمگیری میکنند، اجازه بدهند این رشته دایر شود، چون ما مثل خیلی از کشورهای دیگر دنیا تا این هنرها را بهصورت دانشگاهی و آکادمیک ارائه ندهیم بهراحتی ماندگار نمیشود بهعلت اینکه ما یک مرکز ملی نمایشهای آئینی سنتی هم نداریم.
فتحعلیبیگی ادامه داد: اینهمه ساختمان قدیمی در تهران وجود دارد که شهرداری آنها را خریداری کرده است یا میراث فرهنگی آن را مرمت و دایر کرده است ولی هنوز یک مکان ثابت و اختصاصی برای اجرای تعزیه نداریم. یعنی نمیشود یکی از این همه ساختمان را به مرکز ملی شبیهخوانی اختصاص دهند؟ به جایی هم برنمیخورد و بودجه عجیبوغریبی هم نمیخواهد. حداقلش آن است که این هنر ملی حفظ میشود و زمینههای بهرهبرداری از آن در نمایش معاصر فراهم میشود، از بین نمیرود و هم اینکه زمینههای پژوهش برای آن فراهم میشود.