سینماروزان: عدم توزیع مناسب سانس و سالن میان فیلمهای روی پرده که باعث شده فیلمی بعد از ماهها از اکران صدها سالن داشته باشد و فیلمهایی دیگر در همان ابتدای اکرانشان تعداد سالنهای فول سانس شان به پنج هم نرسد هرچند سال قبل هم وجود داشت اما تمهیدی منطقی برایش اندیشیده نشد تا اکران امسال را هم تحت الشعاع قرار دهد.
امسال فیلمهایی مانند «شماره ۱۷ سهیلا»، «در وجه حامل» و اخیرا «پشت دیوار سکوت» و «شعله ور» را روی پرده داشته ایم که عدم تخصیص سالن و سانسهای کافی به آنها باعث شده پتانسیل حداقلی فروش هم برایشان ایجاد نشود. این روند با انتقاد روزنامه اصلاح طلب «شرق» مواجه شده که در مطلبی تحلیلی این بی عدالتی را باعث انزوای فیلمسازانی دانسته که میخواهند خلاف رویه های تکراری به جلب مخاطب بپردازند.
در تحلیل «شرق» آمده است: یک زمان نهچندان دور که این همه پردیس سینمایی نبود، همین سینما عصر جدید یا سینما شهر قصه در جوار سینما آزادی و سینما کریستال در لالهزار نو، مکانهای شناختهشدهای برای نمایش فیلمهای برتر ایرانی و شماری از آثار متفاوت خارجی بودند. در این سینماها میشد با افرادی از طیفهای مختلف جامعه (اعم از دانشجو، کارمند و دیگر اقشار فرهنگی) روبهرو شد که فیلمدیدن برایشان اهمیت داشت و هر فیلمی را نمیدیدند و تعلقخاطرشان نسبت به یک فیلم یا نگاه نقادانهشان در مورد فیلمی دیگر، متکی به دلایل و مباني استدلالی قوی بود. این فضا و مراجعان جدیشان باعث میشد که همین چند سینما به صورت پاتوق دربیایند و نوستالژی سالهای بعد را برای شماری از تماشاگرانشان رقم بزنند. صاحبان این سینماها هم از جمله زندهیادها هوشنگ کاوه و صابر رهبر، آدمهای خوشفکر و باتجربهای بودند و تبلیغات مناسبی برای فيلمها در نظر میگرفتند. اما حالا در این کثرت و رونق نسبی سالنهای سینمایی (و البته غیبت نمایش نیمبند فیلم خارجی)، چنین وضعیتی را شاهد نیستیم.
این روزنامه ادامه داده: آنچه در این نمایش انبوه و متنوع فیلم در پردیسهای سینماهای چندسالنه رعایت نمیشود، مدیریت فرهنگی صحیح و دلسوزانه است. ظاهرا برای مدیران و صاحبان اغلب این مکانها پرشدن هرچه بیشتر سالنها (با هر تمهید و ترفند و درصورت لزوم، جابهجایی فیلمها) اهمیت اولیه را دارد. دیگر در این مناسبات و رقابت بیرحمانه مهم نیست فیلمهایی مثل «شعلهور» حمید نعمتالله، «پشت دیوار سکوت» مسعود جعفریجوزانی و «کار کثیف» خسرو معصومی تباه میشوند. در چنین آشفتهبازاری که یکباره در دورهای نسبتا طولانی «فیلم کمدی» سکه روز میشود و کارگردان و تهیهکننده و سینمادار به این نوع فیلمها توجه افراطی نشان میدهند، امکان فرهنگسازی مخرب نیز وجود دارد؛ اتفاقی که در شرایط کنونی در شرف وقوع است و به بهانه سرگرمیسازی و خنداندن مردم و تغییر فضای عبوس و دلمرده جامعه، هر جنس نازل و بنجلي را به مشتري قالب ميكنند و سطح سلیقه او را بهتدریج پایین میآورند.
«شرق» افزوده است: تداوم و تعمیم این نگاه سهلپسند و سخیف باعث میشود که بیننده ظرفیت و آمادگی پذیرش مضامین و شیوههای بیانی و اجرائی متفاوت را نداشته باشد. این درجازدن و بهتر بگوییم پسرفت و عدم ارتقاي فرهنگی میتواند از یك سو تعریف غلط و انحرافی از سینمای عامهپسند و سرگرمكننده ارائه دهد و از سوی دیگر مانع از ایجاد تنوع در چرخه تولید سالانه شود و فیلمسازان مستعدی كه فكر و ایدههای نو و خلاقانه دارند را سرخورده كند. از دو حال خارج نیست. یا این دسته از فیلمسازان رفته رفته منزوی و از دور خارج میشوند یا درصدد برمیآیند برای ادامه حیات هنری خود قید نگاه مستقل و تجربه در عرصههای نو و متفاوت را بزنند و همرنگ جماعت شوند و به سینمای پولساز و متعفن رو بیاورند و بعضا كاسب شوند.