سینماروزان: محفلی شدن تولید در سینمای ایران سبب ساز شکل گیری حلقه های معدودی مشتمل بر افرادی خاص شده که در پروژه های مختلف حضور دارند و البته که همین حلقه های تکراری هستند که میتوانند یک دلیل تکراری شدن بخش عمده محصولات سینمای ایران باشند.
روزنامه اصلاح طلب «اعتماد» با زیر ذره بین بردن این محفل گرایی به انتقاد از آن پرداخته است.
متن گزارش «اعتماد» را بخوانید:
با نگاه كلي به فيلمهاي پذيرفته شده در سي و هفتمين جشنواره فيلم فجر، نكتهاي كه مهم به نظر ميرسد حضور پررنگ برخي نامها در چند فيلم به عنوان تدوينگر، صداگذار، فيلمبردار و… است، يعني همان حكايت هميشگي. در صنعت سينماي ما متاسفانه مقوله صيانت حرفهاي وجود ندارد و كارها بر مبناي صلاحيت و شأن حرفهاي توزيع نميشود مگر در عرصه تهيهكنندگي كه آن هم يكي، دو سالي است به يمن رانت خواران اين ممنوعيت شكسته شده است. مثلا شنيدهايم كه يك تهيهكننده همزمان در كار توليد چندین فيلم است.
گروهي بر اساس روابط دوستانه يا فاميلي با هم كار كرده و افراد خارج از اين حلقه همواره در حاشيه مانده و فرصت فعاليت در اين حوزه را پيدا نميكنند. چنين رويهاي در سينماي ايران تازه نيست، از دهه ۸۰ به بعد شاهديم فردي چهار فيلم تدوين كرده، فرد ديگري طراحي صحنه چند فيلم را به عهده داشته و آن ديگري چهار فيلم را صداگذاري كرده است و ديگران شانس انجام فعاليت در حوزه تخصصي خود را از دست دادهاند. سينماي ما از نظر امنيت حرفهاي، بيدر و پيكر و حضور برخي افراد در آن غيرقابل توجيه است، گاه فيلمبردار جوان، خلاق و بااستعدادي كه قصد ورود به اين حرفه را دارد و ميخواهد جزو انجمن فيلمبرداران شود، علاوه بر مواجه شدن با مشكلات متعدد، نميتواند عضو انجمن شود؛ در مقابل دوستان و فرزندان برخي به عنوان فيلمبردار، تدوينگر و آهنگساز انتخاب ميشوند كه نتيجهاش پايين آمدن امنيت حرفهاي در سينماي ايران است. نتيجه اينكه عدهاي تامين نيستند و ديگران بيش از حد كسب درآمد ميكنند و اين شائبه به وجود ميآيد كه افراد برخوردار، نورچشمي هستند.
در كارگرداني هم گاه شاهديم تعداد معدودي پشت سر هم فيلم و سريال ميسازند و گروه بزرگتري اين فضا را در اختيار ندارند. چنين سيستمي به لحاظ اخلاقي و حرفهاي درست نيست، خانواده سينما بايد بتواند زندگي خود را تامين كند و اين امر از راه پركاري عدهاي خودي كه خارج از ضابطه فيلم ميسازند امكانپذير نميشود. متاسفانه از دهه ۸۰ به بعد و به ويژه در عصر ديجيتال كه به ظاهر كار با دوربين و تدوين سادهتر شد، گروهي دار و دسته خود را شكل دادند و حق بسياري از حرفهايهاي باسابقه در اين شرايط خورده شد؛ كساني كه هم درس سينما خواندند و هم تجربه كافي داشتند، به حاشيه رفتند.
نميدانم كساني كه به اين سرعت وارد سينما شدهاند، كي كارت حرفهاي خود را گرفتهاند؟! تا دهه ۸۰ شرط اين بود كه فرد براي كارگرداني، بايد دو بار دستياري كارگرداني كرده و دو فيلم كوتاه هم ساخته باشد؛ پس از آن شورايي بايد او را تاييد ميكرد. اگر اين شورا هنوز هم وجود دارد، ميتوان گفت دستش به جايي بند نيست زيرا هر كسي با داشتن اندكي تجربه به پشتوانه رانتهاي پيدا و ناپيدا ميتواند وارد اين عرصه شود.
در سالهاي اخير صيانت حرفهاي و تامين كار براي عوامل سينما بسيار سخت شده و متاسفانه بسياري از تدوينگران خوب ما بيكار ماندهاند. چندي پيش يكي از فيلمبرداران باسابقه و تاثيرگذار سينماي ايران را ديدم كه براي يك گالري عكاسي ميكرد. از نظر حرفهاي در همه جاي جهان چنين كاري مسبوق به سابقه است و مشكلي ندارد. ولي پرسش اين است كه چرا تازه از راه رسيدهها ميدان را از دست تعدادي از خلاقترين فيلمبرداران سينماي ايران درآوردهاند؟!