سینماروزان: درحالی که همچنان اختلافات میان مسعود کیمیایی کارگردان و منصور لشکری قوچانی تهیه کننده «قاتل اهلی» پابرجاست و در شرایطی که این اختلافات سبب ساز ایجاد حواشی فراوانی در نشست پرسش و پاسخ این فیلم در جشنواره اخیر فجر شد شهزاد رحمتی نویسنده قدیمی مجله «فیلم» در یادداشتی با اشاره به اینکه در میان فیلمهای جشنواره فقط فیلم نشست «قاتل اهلی» را دیده(!) به انتقاد از رفتارهای کیمیایی در این نشست پرداخت.
شهزاد رحمتی در بخشی از یادداشت خود آورده است: با دیدن فیلم نشست «قاتل اهلی» بالاخره فهمیدم چرا کشورهای دیگر امثال کوروساوا، ده الیویرا، اسکورسیزی، وودی آلن، ایستوود و… دارند ولی در کشور ما هیچ فیلمساز صاحب نام پابه سن گذاشته ای فیلمی در حد اعتبار سالهای اوجش نساخته است. چرا؟
این نویسنده با اشاره به گفتارهای مغرورانه کیمیایی در نشست «قاتل اهلی» ادامه داده است: با این بار عظیم و خردکننده از غرور و خودستایی که یک تریلی هجده چرخ هم از عهده حملش برنمی آید مگر توان و رمقی برای آفریدن اثری قابل اعتنا هم باقی می ماند؟ با چنین بار عظیمی همین که سرصحنه حاضر شوی و دستور اکشن و کات بدهی خودش دستاوردی غبطه برانگیز است.
رحمتی با اشاره به گروهی از حاضران در نشست «قاتل اهلی» که در برابر هر جمله کیمیایی او را تشویق میکردند و تشکیک در هویت آنها که شبیه به مطبوعاتیها نبوده اند، اظهار داشته است: مگر میشود جماعتی بابت تحقیرهای متفرعنانه و مکرر خویش چنین ذوق زده تشویق کنند و کف بزنند تا گوینده هر چه بیشتر به هیچان بیاید و غلظت توهینهایش را بیشتر کند؟ چرا که همچنان تا اطلاع ثانوی مستمع، صاحب سخن(صاحب توهین؟) را سر ذوق آورد.
عنوان یکی از شاهکارهای ادبیات معاصر “جسدهای شیشه ای” بهترین وصف حال اساتیدی چون “کیمیا” و “مهرجو” میباشد ..
استاد کیمیا در گوش مجری مفلوک: بندازش بیرون، بندازش بیرون ..
یک آقایی هم در پایان اصرار دارد که پای استادش را ببوسد ..
استاد قهر کرده رفته و مجری طلبکار سر مرید بدبخت فریاد میکشد: شما اصلا کی هستی، جلسه تمام شد، برو بیرون آقا، باز که داری حرف میزنی، جلسه تموم شد …
آقا میفرماید: این فیلم مال نترس هاست، مثل سازنده اش …
ولی همین نترسها بر طبق پوستر فیلم باید از “قاتل اهلی بترسند، چون دوستش دارند..”
نترسها یک کمی بترسید، و بعدش ایستاده ۲۴ دقیقه دست بزنید، تا به شما “زهرمار” نگویند و استاد کیمیا هم قهر نکند …
این ویدئو یک سند تاریخی از اضمحلال تدریجی “فسیلان خودشیفته” است ..
دانشجویان روانشناسی از دست ندهند که بهتر از ۱۰۰ جلد کتاب است …