1

بازیگری که متهم است به تعطیلی یک نمایش: کارگردان فکر می‌کرد اگر از نام مرتضی پاشایی مایه بگذارد کارش می‌فروشد/پول چای را قبلش می‌دهند ولی صحبت از حق بازیگر که می‌شود، می‌گویند بازیگر باید خاک صحنه بخورد!

سینماژورنال: اخیرا نمایشی با عنوان «ترانه‌ای در انتهای کوچه‌ تاریک» در حالی متوقف شد که مشکلات مربوط به ممیزی و مانند آن نداشت و همین مسأله شایعات و حواشی متعددی را به همراه داشت.

به گزارش سینماژورنال و به نقل از “دنیای سینما” از جمله این حواشی اظهارات ناصح کامگاری کارگردان این نمایش بود که در گفتگویی سودجویی و خواسته های مالی توماج دانش بهزادی بازیگر این کار را عامل اصلی توقف این نمایش دانست.

توماج دانش بهزادی بازیگر تئاتر که سال گذشته موفق شد جایزه بهترین بازیگر بخش بین الملل جشنواره تئاتر فجر را به خود اختصاص دهد اما اظهارات کامگاری را رد کرده و ضعف فنی و رفتار غیرحرفه ای کارگردان را علت اصلی شکست این نمایش دانست.

دانش بهزادی همچنین از وضعیت فعلی تئاتر و منفعل بودن نهادها و سازمان ها از جمله خانه تئاتر انتقاد کرد و خواستار تدوین قوانینی برای صیانت از حقوق بازیگر و تنظیم قرارداد حقوقی رسمی و الزامی شدن بررسی قراردادهای عوامل هرکار قبل از اجرا توسط نهاد های ذیربط شد.

متن کامل گفتگو با دانش بهزادی را در ادامه میخوانید:

آخرین کار شما «ترانه‌ای در انتهای کوچه‌ی تاریک» حواشی زیادی را به همراه داشت . کمی در این رابطه برای ما بگویید

متأسفانه این کار متوقف شد و بنده متأسفم چون ممکن است افرادی که به دیدن این نمایش آمده‌اند یا دوستان من از این بابت ناراحت شده باشند و خاطرشان آزرده شده باشد. در حقیقت این نمایش به دلیل فقدان دانش کارگردان و مهمتر از آن فقدان اخلاقیات و رفتار حرفه‌ای در ایشان متوقف شد. رفتار غیر حرفه‌ای که کماکان ادامه دارد در تازه ترین گفتگوی ایشان نیز به وضوح مشهود است. ایشان گفته‌اند که اثر مذکور به دلیل سودجویی و زیاده خواهی بنده شکست‌خورده درحالی که من درباره مسائل مالی از روز اول بارها طی جلسات متعددی که در اغلب آن‌ها خانم کامله غزالی و  آقای علی بی غم هم حضور داشتند و درآن مقطع در نهایت ما به توافق رسیدیم.
در حقیقت مساله مالی برای من در اولویت قرار نداشت بلکه رفتار ناصحیح کارگردان در عدم ثبت یک قرارداد مکتوب و همچنین وفادار ماندن به قول‌ها و تعهداتشان بود که برای بنده غیرقابل تحمل بود.
بنده هم میتوانستم مصلحت اندیش باشم و مانند بسیاری از بازیگران که در قبال ضایع شدن حقوقشان متحمل خسران مالی و تحقیر می‌شوند ولی لب به سخن باز نمی‌کنند سکوت کنم اما درواقع بازیگر بعد از اجرا راهی برای گرفتن حق و حقوق خود ندارد و باید در همان مراحل پیش از اجرا این مسائل حل و فصل شود چرا که تاکنون در خانه تئاتر صدها پرونده وجود دارد که به آن رسیدگی نشده است و هرگز هم راه به جایی نخواهند برد.

ولی من خواستم جلوی تزویر و این جریان خطرناک که سالهای سال در تئاتر وجود داشته را بگیرم.
صحبت حقوق بازیگر که به میان می‌آید آقایان میگویند بازیگر متعهد، تئاتر مقدس و اینکه بازیگر باید فدای گروه شود. نه. به نظر من رفتار حرفه‌ای این است که گروه های تئاتری خصوصا کارگردان ها و تهیه کننده ها به روند ثبت قراردادها و حق و حقوق کلیه عوامل  اهمیت بیشتری بدهند و حتی کسی که مسئول سالن است دقت کنند تا زمانی که قرارداد عوامل اجرایی را ندیده اند اجازه ندهند نمایشی اجرا برود.
درحال حاضر شرایط به گونه‌ای شده که مدام بحث قرارداد و حقوق بازیگر و عوامل را به بهانه‌های مختلف به تعویق می‌اندازند تا نمایش اجرا شود و بعد از اجرا هم به تعهداتشان عمل نکنند.
پول چای و تیر و تخته را قبلش میدهند ولی صحبت از  حق بازیگر که به میان می‌آید میگویند بازیگر باید خاک صحنه بخورد !
این صحبت‌ها همه دروغ و ریا بوده و برای از بین بردن حقوق بازیگران مطرح می شود.

به تازگی ناصح کامگاری کارگردان این نمایش مصاحبه ای انجام داده و عنوان کرده که متن و کارگردانی خوب بوده و دلیل توقف این کار صرفا درخواست های مالی بالا از جانب شما بوده است . 

از تمرینات اجرا ما حاشیه داشتیم تا آخر. جالب اینجاست که ایشان ادعا میکنند کارگردانی و متنشان خوب بوده است. چطور است که بیست روز مانده به اجراب رزگارخاطری، کوروش سلیمانی، شمسی صادقی با برخورد بدی که ایشان انجام میدهند می روند.توماج دانش بهزادی هم بد است. پس بگویید همه چیز بد است و فقط کارگردان خوب است!
ایشان به دروغ گفتند کوروش سلیمانی به دلیل چهره نبودن سایر بازیگرها رفته است در صورتی که خود کوروش سلیمانی گفت در تحلیل نگاه ایشان با متن و شخصیت مشکل داشت و رفت.
خانم صادقی را به دلیل اینکه نتوانستند هدایتشان کنند به ایشان گفتند تو مشکل فنی داری و با اینکار در حضور سایرین ایشان را تحقیر کرده و  توهین نمودند.

-کامگاری عنوان کرده است که شما با سایر بازیگران یک دست و هماهنگ نبودید و انعطاف پذیری نداشتید و ایشان در ابتدا شما را به دلیل اینکه گفته بودید با دریافت جایزه جشنواره فجر تبدیل به یک برند شده‌اید وارد این کار کرده اند.

شما توماج دانش بهزادی را به این دلیل انتخاب کردید که گفته من برند هستم؟ پس وای به حال شما که بازیگر کار خود را به این دلیل انتخاب می کنید.
اگر من بد و ناهماهنگ هستم شما یک ماه فرصت داشتید که بسنجید من بازیگر بدی هستم یا نه .خوب چرا بعد از اینکه به این نتیجه رسیدید عذر مرا نخواستید؟ آیا توانایی این نداشتید که کار و گروه خود را هدایت کنید؟

بنده از روز اول تمرین با متن ایشان مشکل داشتم. ایشان از روز اول به من گفتند رزگار خاطری بازیگر خوبی نبوده و در توانش نبوده که چنین نقشی را ایفا کند و بسیار مظلوم وار از من خواستند این نقش را برعهده گیرم .در آن زمان بنده شناخت درستی از ایشان نداشتم و تنها خاطرم است سالها پیش در جشنواره منطقه 3 کشوری ایشان پای نمایشنامه راهزنان گوگول ایستادند و به من جایزه مشترک بازیگری با ایمان اصفهانیان دادند و من یک حس عاطفی به ایشان داشتم که اصرارهای ایشان را قبول کرده و  پذیرفتم در این کار حضور داشته باشم و ایشان متن نمایش را برایم فرستادند.
بنده بعد از خواندن متن به منزل ایشان رفتم و نظر خود را درباره متن گفتم که این متن ضعیف است و مخاطب این نمایش را دوست نخواهد داشت و با دلایل ایشان هم قانع نشدم و بنا بر این شد که در طول تمرینات با همکاری هم بخش هایی از متن را تغییر دهیم.
در طول تمرین ها بنده تمام سعی خود را کردم که این متن بهتر شود و به گروه کمک کنم.
متاسفانه سایر بازیگران هم با نوع کارگردانی و متن ضعیف ایشان مشکل داشتند. بازیگرانی همچون خانم سلامت ، خانم رحیمیان و… همگی با این کار مشکل داشتند که در مورد خانم رحیمیان بنده با ایشان صحبت کردم که بمانند و هرطور هست کار را به سرانجام برسانیم.

-این گفته که عمده مشکلات این نمایش بحث قرارداد شما و درخواست مالی بالای شما بوده تا چه اندازه صحیح است؟ آیا قرارداد مکتوب و قانونی بین شما و کارگردان منعقد شده بود؟
من از ابتدا به ایشان گفتم که درباره مسائل مالی به یک توافق مشترک برسیم و قرارداد متعارف و مرسوم ثبت گردد اما ایشان گفتتند بنده شخصا با شما قرارداد می بندم و نگران این مسائل نباشید. بعدها به اصرار من جلسه‌ای داشتیم که در حضور همسرم و نماینده مالی بنده  با ایشان صحبت کردیم که بنده ابتدا رقم پیشنهادی را حدود 10-12 میلیون تومان اعلام کردم و ایشان گفتند که گمان میکرده  همه بازیگرها زیر 5 میلیون می گیرند که بنده گفتم رقم بنده این است و در غیر این صورت بهتر است این کار ادامه نداشته باشد که ایشان صحبت از قرارداد تیپ به میان آوردند که سالهاست که مرسوم نیست و من اعلام کردم که بنده با معیار قراردادتیپ و میزان فروش کار نمی کنم چرا که ممکن است بعدا به دلایل مختلف از جمله تبلیغات ضعیف به مشکل بربخورد و احیانا دچار مناقشه شویم.
در نهایت روی 9 میلیون تومان در حضور جناب آقای علی بی غم به توافق رسیدیم.
فردای آن روز ایشان به بنده گفتند لطفا از رقم توافق شده سایر بازیگران خبردار نشوند و از آنجا که رسم نیست افراد رقم قراردادشان را در گروه به هم بگویند بنده هم به گفته ایشان اعتماد کرده و این مساله را نگفتم که اتفاقا فکر میکنم این مساله باید در تئاتر گفته شود و همه اعضاء گروه در جریان مسائل قرار گیرندتا شاهد مسائل اینچنینی نباشیم.
بارها از ایشان درخواست کردم که قرارداد مکتوب ثبت شود ولی ایشان امتناع ورزیدند و به هردلیلی این مساله را به تعویق انداختند تا جایی که بنده یک هفته قبل از اجرا بنده به عنوان بازیگر(که اساسا این کار وظیفه کارگردان و تهیه کننده است )برای ایشان قرارداد فرستادم که ایشان جواب ندادند و فردا ایشان گفتند باید با شرایط جدیدی قرارداد بسته شود که بنده گفتم آیا بحث روی رقم قرارداد است؟
ولی ایشان گفتند خیر بلکه نحوه پرداخت که عرض کردم از این بابت مشکلی ندارم و می توانیم باهم به تفاهم برسیم.
اما متاسفانه ایشان باز هم مساله را طول دادند تا چند روز قبل از بازبینی .
در حقیقت ایشان میخواستند تا روزهای اجرا قرارداد بنده را امضا نکنند تا بتوانند در زمان اجرا قرارداد بنده را پایین تر بیاورند و بخاطر مسائل اخلاقی موجود و تعهد و بخاطر سایر اعضای گروه بنده رقم بسیار کمتری دریافت کنم و توافق خود را زیرپا بگذارند و از آنجا که قراردادی هم وجود ندارد در صورت اعتراض بنده ، من را علت ضربه خوردن کار نشان دهند و به دروغ گویی متهم کنند.
ایشان امضا نکردن قرارداد را کاملا آگاهانه و هدف مند به تعویق انداختند.

-به هرترتیب این کار روی صحنه رفت و چند روزی هم به نمایش در آمد. شرایط اجرا چطور بود ؟ آیا در روزهای اجرا بحث قرارداد و حقوق شما از سوی ایشان پیگیری شد؟
اجراها که شروع شد ایشان از همان اجراهای اول برخورد بدی با بازیگران داشت و نتیجه این برخوردهای بد حتی خانم مقصود لو گفتند بنده دیگر نمی آیم و قراردادی هم ندارم که مسئولیتی متوجه بنده باشد .
با بنده هم برخورد مناسبی نداشتند. به ایشان گفتم لطفا قرارداد بنده را به دستیارم بدهید و در پاسخ گفتند ما توافقی نداریم و زیر حرف خود زدند و قراردادی برای بنده نفرستادند.
تا جایی که  آقای دریابیگی با من تماس گرفتند و جلسه ای گذاشتیم و بنده در همان جا از ایشان پرسیدم آیا ما به توافق مالی رسیده بودیم یا خیر و ایشان منکر شدند که قبلاً قول‌هایی داده‌اند و گفتند خیر ما توافقی نداشتیم بنده هم گفتم با این حساب شرایط جدید بنده رقم 12 میلیون تومن است و ایشان گفتند نه بنده 8 میلیون را میتوانم قبول کنم.
در واقع ایشان بود که میخواست به این بهانه کار را متوقف کند چون از روز اول تا آن روز نمایش ما ریزش تماشاگر داشت طوری که در روز آخر تنها 20 نفر تماشاچی داشتیم و ایشان ادعا میکند که یکشنبه عالی پشت سر گذاشتیم.

کامگاری در گفتگو با یکی از رسانه ها اظهار داشته که مدیریت ایرانشهر با دیدن بازی اغراق آمیز شما از ایشان خواسته تا کار را روی صحنه نبرد.
مشکل این کار بازیها نبود بلکه ضعف در کارگردانی و متن بود که باعث شد استقبال از نمایش کمتر و کمتر شود وگرنه بازیگران هرکدام رزومه  موجهی داشته اند.
در حقیقت شرایط تئاتر عوض شده است و دیگر چهره ها تضمین کننده فروش نیستند. بارها پیش آمده ستاره های سینما و چهره های شناخته شده تئاتر در نمایشی حضور بیابند ولی به دلیل اینکه کار ضعیف است و کارگردانی و متن بد است استقبال از جانب مردم صورت نگرفته و این ربطی به چهره ها ندارد.
ما همگی از ابتدای کار ضعیف بودن متن و کلیت کار را به ایشان گوشزد کرده بودیم ولی ایشان به ما قول داده بودند که در صورتی تشخیص دهند کار ضعیف است یا ما چنین اعتقادی داشته باشیم از اجرای کار انصراف خواهند داد حتی اگر روز اول اجرا باشد.
از بس این نمایش بد بوده که خود ایشان گفته اند که مدیر سالن اجازه نداده اند که اجرا شود و “شاید” این مساله از بازیگری باشد!
سوال بنده از ایشان این است که اگر بازی من بد بوده چرا ایشان عذر مرا نخواسته اند و بازیگر دیگری را جایگزین من نکرده اند ؟
سرانجام در جلسه ای که باحضور خانم غزلی و آقایان فصیح، دریابیگی و سرسنگی و… داشتیم ایشان اعلام کردند که بنده را نمیخواهند در صورتی که من میخواستم با ایشان همکاری کنم ولی ایشان شرایط بنده را قبول نکردند.
اگر ایشان اینقدر به فکر کارشان بودند و به آینده این کار امید داشتند همکاری با بنده را ادامه میدادند.
در حقیقت ایشان در کارگردانی ضعف دارند و دانش و توانایی کافی را ندارند و نمی توانند گروه را مدیریت کنند.
به عنوان خود ضعیف بودن متن خود را قبول داشتند و گفته بودند در سطح یکی از تماشاخانه های دارای مخاطب کار آزاد بین نوشته بودند.
آقای کامکاری با خود فکر میکردند اگر متنی بنویسند که مرتضی پاشایی را در اذهان تداعی کند و در آن از موسیقی و… استفاده شود میتواند فروش خوبی داشته باشد ولی بعد از اینکه دیدند محاسباتشان درست از آب در نیامده و مردم از کارشان استقبال نکرده اند و در تیوال و سایر سایت ها نقدها و نظرات منفی فراوانی نسبت به کار ایشان نوشته شده به دنبال راهکاری بودند که کار متوقف شود و سرانجام این کار را انجام دادند.
بدعت خطرناکی که مرسوم شده این است که کارگردان ضعف های خود را گردن بازیگر بیندازد وگرنه ارقام جزئی برای کسی که کار برایش مهم است آنقدر اهمیت ندارد که کلیت کار را بخاطرش متوقف کند.

-توقف این نمایش واکنش‌های متفاوتی را از سوی برخی از فعالان حوزه تئاتر در پی داشته است.نظر شما در این باره چیست؟
بنده از سکوت خانواده تئاتر متاسفم. از هنرجویان گرفته تا اساتید و منتقدین و همه کسانی که راحت از کنار این مساله گذشتند.
این مساله میتوانست به حرفه ای گری در تئاتر کمک کند که تهیه کنندگان و کارگردانان بدانند که باید با بازیگرها قرارداد ببندند سالن ها و عوامل اجرایی بدانند که باید قبل از اجرا قرارداد عوامل را ببینند و سپس اجازه اجرا دهند.
اما کسی نسبت به این موضوع حرفی نزد و در عوض بعد از مدتی افراد شروع کردند به پند و اندرز و نصیحت و… و سعی در پوشاندن اصل موضوع بنده معتقدم که بازیگران و هنرمندان جوان باید بتوانند حق و حقوق قانونی خود را بگیرند و این حقوق باید به رسمیت شناخته شود
چگونه است که آقای کامکاری برای طراحی صحنه و متن و کارگردانی ارقام بالا در نظر میگیرند و به بازیگر که میرسد سراغ درصد  فروش و … می روند؟ آیا این تضییح حقوق بازیگران نیست؟
اینها همه از ضعف در کارگردانی و اهداف نادرست و سودجویانه ایشان ناشی می شود.
واقعا تئاتر حال و روز خوبی ندارد. بنده مطمئن بودم که در صورت انجام این کار علیه من صحبت های زیادی مطرح می شود  و به بنده حمله می کنند ولی این کار را انجام دادم تا همه بدانند باید حق و حقوق بازیگر حفظ شود.
مساله دردناک اینجاست که همه سکوت کرده اند. به طور مثال خانه تئاتر باید وارد این مساله می شد و سعی در کمک می کرد ولی هیچ کاری انجام نداد چون یک سازمان مرده است که اگر ماجرای بیمه اعضا را از آن بگیرند اساسا هیچ معنی و مفهومی ندارد.
آقای کامکاری در همان جلسه بنده را تهدید کردند و گفتند ظاهرا توماج دیگر نمیخواهد کار کند..
سوال بنده این است که مگر شما پدرخوانده تئاترید؟
ایشان باید بداند که نسل جدید تئاتر و در کل در همه عرصه های جامعه جوانان اجازه نمی دهند که حق و حقوقشان پایمال شود .نسلی که به این راحتی حذف نمی شود.

-کامگاری در گفتگویی به این نکته اشاره کرده که شما از بازی خود ناراضی بوده اید.

بنده خودم به ایشان گفتم که کار بد در آمده و من با بقیه یکدست نیستم و این به این معنی نیست که بنده بد هستم بلکه به معنی کارگردانی و متن و میزانسن های ناهمگون و بدون درنظر گرفتن زیبایی شناسی است.
ایشان فقط دوست دارند متن خود را بشنوند.خوب ما میتوانستیم برای ایشان متنشان را ضبط کنیم تا هرچقدر دوست دارند بشنوند.
تنها کمک ایشان در کارگردانی این بود که مثلا به جای کلمه بزار بگویند بگذار و این واژه را درست بگو؛ ما یک ماه تمام سعی میکردیم همه چیز را حفظ کنیم تا این کار فاجعه بار را روی صحنه ببریم.
اگر حتی یکی از بازیگران اعلام کند که این نمایش کار خوبی بوده بنده ازین پس سکوت میکنم و دیگر تئاتر کار نمی کنم.

-شما در چند سال اخیر جزو بازیگران موفق تئاتر بوده اید و موفق به کسب جایزه جشنواره بین المللی تئاتر فجرشدید. پیرو گفته های آقای کامگاری درباره افزایش سطح توقعات شما، آیا توماج دانش بهزادی فعلی با توماج دانش بهزادی قبل از کسب جایزه تفاوتی دارد؟
طبیعیست که بعد از دریافت جایزه فجر من یا هرکس دیگر که جای من بود تغییر میکند اما نه به صورتی که در خدمت وضع موجود و این همه ریا و دروغ باشیم بلکه بنده ترس ها و مصلحت اندیشی خود را کنار گذاشته ام . مصلحت اندیشی که به باور من همه بازیگران تئاتر روزگاری انجام داده اند و گذشت هایی که در قبال پایمال شدن حق مالی و حق حرفه ایشان انجام میدهند.
خوشبختانه در این جشنواره هیچ حاشیه و حرف و حدیثی جهت دریافت جایزه پشت سر من نبود و بسیاری بر این باور بودند که باید سالها قبل این جایزه را می گرفتم.
بیش از یک دهه است تئاتر کار میکنم و حتی یک مدیر تئاتری بنده را در دفترش ندیده است.
بنده از کلیه مدیران درخواست میکنم چنان که چنین مساله ای بوده بیایند اعلام کنند که توماج دانش بهزادی به دفتر ما آمده یا خواسته ای داشته است.

بعد از کسب جایزه بنده نسبت به کار و مخاطب متعهد تر و مسئولیت پذیر تر شدم. حال بنده در شرایطی هستم که اگر در برابر ظلم و بی اخلاقی کوتاه بیایم چطور میتوانم الگوی خوبی برای هنرجویان جوان باشم؟
اکنون احساس میکنم که دیگر دلیلی ندارد کوتاه بیایم و از خواسته های منطقی خود که سالها برای رسیدن به آنها تلاش کرده ام چشم پوشی کنم.
تئاتری که در حال حاضر شرایطی دارد که گداپروری و رخوت را ترویج میکند و همه را تبدیل به کارمندانش کرده است.
من نه قهرمانم و نه قربانی بلکه یک انسان آگاه هستم که مسائل و اهداف و آرمان هایی دارد اما در جهانی زندگی میکند که در آن ارزش های راستین انسانی از بین رفته است.

به شخصه دلیل شکست نمایش ترانه ای در انتهای کوچه تاریک را چه مسائلی میدانید؟
متن ضعیف ، کارگردانی بد، ناتوانی کارگردان در تحلیل متن خودشان و هدایت بازیگر ، غیرحرفه ای بودن فضا که حتی بنده از ایشان درخواست کردم که دستیار و منشی صحنه و تدارکات و… بیاورند. چطور می شود که نمایشی که قرار است در ایرانشهر اجرا شود هیچ یک از این عوامل را نداشته باشد؟  مهمتر از همه به نظر من متن بد و کارگردانی بد و فقدان معیار و دانش زیبایی شناسی در این کار بود . تنها دلیلی که می توانست این نمایش را نجات دهد و تنها حسن آن حضور بازیگران دلسوزی بود
که پای همه اشتباهات کارگردان ایستادند ولی ایشان قدر این دلسوزی ها را ندانستند و حاضر نشدند بپذیرند که اشتباه از ایشان است.
بنده معتقدم که شکست این کار صد درصد بخاطر آقای کامکاری است. دلیل توقف این اجرا من و سایرین نبودیم بلکه این بود که ایشان به بازیگر خود دروغ گفتند و به تعهدات خود عمل نکردند  و حتی حاضر نشدند بخاطر اجرایشان با بازیگران خود تعامل کنند و آنها را مدیریت کنند که کار با شکست مواجه نشود.
شما می توانید نظر بقیه اعضای گروه را درباره بازی بنده و برخوردم بنویسید یا حتی به تیوال سر بزنید و نظرات افراد مختلف را  که در همان زمان درج شده ببینید و ببینید که مردم درباره من و در مقابل سایرین و به خصوص کارگردان چه نوشته اند. نمیخواهم بگویم این نقد ها همگی صلاحیت علمی دارند ولی به هر جهت نظرات بینندگان هست و تقریبا همگی یک سمت و سو دارد. پس ایشان دارند فرافکنی میکنند.
من از همه بازیگران خواهش میکنم که حال که اتفاق بد افتاده و کار خراب شده است نظرشان را بگویند و حرف ها را بزنند تا واقعیات برای مردم روشن شود. هرچه که دیده و شنیده اید بگویید و ملاحظه دوستی ها را نکنید چون سکوت شما نوعی خیانت است که باعث می شود این حرکات گسترش پیدا کند.
این سکوت به تئاتر ضربه می زند. شما حتی اگر بنده را متهم کنید بهتر از این سکوت فعلی است.اگر من دروغ میگویم این را اعلام کنید.
حضور افرادی مثل من که سکوت نمی کنند نشان می دهد که اتفاقات خوبی در حال افتادن است و فضایی ایجاد خواهد شد که با ویرانه ای که اساتید ما برایمان به جا گذاشته اند متفاوت است.

-سخن پایانی؟

سخن آخر من با مخاطبین است. افرادی که شاید آنها را رنجانده باشم. واقعا چاره ای نیست. چون متاسفانه هر تغییری با خشونت همراه است. بنده آگاهانه این حرکت را انجام دادم و پایش هم ایستاده ام. خواسته من این است که اگر در حرف ها و اعمال من ذره ای راستی و حقیقت دیدید از من حمایت کنید چون تنها شما و حمایت شماست که به من توان و انگیزه میدهد که در این مسیر پیش بروم. سالهاست که دلسوزان تئاتر در کافه ها و محافل خصوصی دور هم جمع می شویم و حرف های درگوشی در مورد لکه های ننگین و چرکین این حرفه به هم میزنیم ولی وقتی بحث عمل می شود همه پا پس میکشیم.
متاسفانه با کاری که برخی آگاهانه با تئاتر انجام دادند و با حذف شدن پول همه مان نیازمند شده ایم باورکنید از بیرون خیلی شکل بدی پیدا کرده ایم.
جماعتی شده ایم که دستانمان دراز است که یک لقمه نان پیدا کنیم و کسی هم حاضر نیست بخاطر تئاتر و ارزش تئاتر کمی از جایگاه و حق و حقوق خود بگذرد و سرزنش ها را تحمل کند تا باعث شود بتوانیم حق و حقوق خود را بگیریم. نه اینکه تلاش بر حذف همدیگر کنیم تا سهم بیشتری به دست آوریم.