بخشی از آرای کارگردانی که زندگی آرشیویست بزرگ سینما را فیلم کرده ⇐ دوران طلايي سينمای ايران متعلق به دهه چهل و پنجاه است!/جرياني كه در دهه شصت توسط مديران پايه گذاشته شد، سينما را اخته كرد!/جوایز جشنوارهای بعد از انقلاب، بيشتر بعد سياسي داشت نه فرهنگي!/ چند تا از فيلمهاي دهه شصت را مديران حاضرند دوباره ببينند؟/كدام يك از فيلمهاي امروز، تاثير فيلمهاي نامتعارف دهه چهل يا پنجاه را دارد؟/اصغر فرهادي جريانساز نيست/فرهادی میخواهد در فضای ایزوله حرف بزند؛ در چنین سینمایی آزادی و رهایی نیست!!/در کل سینمای ایران فيلمسازي نبوده كه به اندازه بهرام بيضايي، امير نادري، مسعود كيميايي يا فريدون گله فيلم تاثیرگذار بسازد!
سینماروزان: سازنده فیلم زندگی بزرگترین آرشیویست سینمای ایران به تندی سینمای جشنوارهای و بهخصوص اصغر فرهادی را نواخته است.
“آرشیو متروک” نام فیلمی است که به زندگی احمد جورقانیان بزرگترین آرشیویست سینمای ایران میپردازد و میکوشد از عشق به سینما بهعنوان اصلیترین عنصر موردنیاز برای هر کار هنری سخن گوید.
مهرشاد کارخانی کارگردان این مستند با انتقاد از اوضاع روز سینماها به تینا جلالی در “اعتماد” گفت: معتقدم دوران طلايي سينما، ادبيات، شعر، موسيقي در ايران متعلق به دهه چهل و پنجاه بوده است.
کارخانی ادامه داد: به نظر من آن دسته از منتقدان{که دهه شصت را دوران طلایی میدانند} در دوران قبل زندگي نكردهاند. اگر آنها در آن فضا و دوران زندگي نكرده باشند نميتوانند تحليل درستي از فضاي آن دوران ارايه بدهند و حتي به نظرم بعضي از آنها فيلمهاي جدي و غيرمتعارف و ترانهها و موسيقي تاثيرگذار آن دوران را عميق مطالعه نكردهاند.
کارخانی افزود: از نظر من فيلمهاي دهه شصت هم مثل فيلمهاي امروز منفعل است. جرياني كه در دهه شصت توسط مديران پايهگذاري شد سينما را اخته كرد، شايد به لحاظ هنري و ساختاري فيلمهاي محدودي وجود دارند و در جشنوارهها موفق شدند اما اين اهميت بيشتر بعد سياسي داشت نه فرهنگي. چند تا از فيلمهاي دهه شصت را مديران حاضرند دوباره ببينند؟ من از شما سوال ميپرسم. كدام يك از فيلمهاي امروز به دور از فضاي نوستالژيك، تاثير فيلمهاي نامتعارف دهه چهل يا پنجاه را دارد؟ كدام يك از فيلمهاي امروز تاثير فيلمهاي «گاو»، «گوزنها»، «طبيعت بيجان» يا «كندو» را دارد؟
این کارگردان با انتقاد از آثار اصغر فرهادی و بخصوص “درباره الی” و “جدایی نادر از سیمین” گفت: با اين جنس سينماموافق نيستم چون از نظر من اين فيلمها ماندگاري ندارند. در اين نوع سينما كه در فضاي فكري ايزوله ميخواهد حرفش را بزند آزادي و رهايي در آن نميبينم و نميتواند جريانساز باشد. از نظر من فرهادي جريانساز نيست.
کارخانی توضیح داد: به عقيده من سينماي جريانساز آن هم با اما و اگر يكبار اواخر دهه چهل تا نيمه دهه پنجاه اتفاق افتاد، با سينماگراني همچون شهيدثالث، گلستان، مهرجويي، كيميايي، تقوايي، بيضايي، كيمياوي، نادري، گله و… به واسطه آنها موج نو به وجود آمد و فيلمهايشان هنوز هم همچنان عميق و گويا است و من هم تحت تاثير اين سينما و آن فيلمسازان هستم.به نظر من هيچ كدام از فيلمسازان بعد از انقلاب نتوانستهاند جريانساز باشند و حداقل روي من تاثير نگذاشتهاند. نگاه كنيد ببينيد بعد از فرهادي و كيارستمي خيليها تلاش كردند اداي اين دو فيلمساز را دربياورند اما نتيجهاش چه شد؟ فيلمهايي كه بيشتر ملغمه و مزخرف هستند. پرسشي كه برايم مطرح است اين است كه آيا سينمايي از جنس اصغر فرهادي در آينده ميتواند ماندگار باشد به نظر من اين نوع سينما ماندگار نخواهد بود. مگر اينكه جوايز اسكار اين فيلمساز در خاطرمان بماند وگرنه جريانساز نميتواند باشد و فيلمهايش موجي است كه بعد از يك دورهاي فروكش ميكند!
این کارگردان تاکید کرد:به نظر من فيلمسازي نبوده كه به اندازه بهرام بيضايي، امير نادري، مسعود كيميايي يا فريدون گله فيلمي بسازد كه نسل جديد از آنها تاثير بگيرد.
کارخانی با رد مجدد ماندگاری فرهادی گفت: زمان مشخص ميكند چه آثاري ميماند. يك فيلمساز به تنهايي نميتواند جريانساز باشد. در جريان موج نوي فرانسه تروفو، گدار، شابرول و… در كنار هم قرار ميگيرند و جريانساز ميشوند يا در ايتاليا روسليني، دسيكا، و ويسكونتي در كنار هم جنبش سينماي نئورئاليسم را به وجود ميآورند. در ادبيات و شعر و موسيقي همين بوده.
مهرشاد کارخانی خاطرنشان ساخت: به لحاظ فني سينماي ايران بهشدت پيشرفت كرده اما به لحاظ تفكر اين سينما عميق نيست و در بخش تجاري به كل مبتذل است. در بدترين شرايط سينما نفس ميكشيم. هنوز هم ميگويند سياهنمايي نكنيد، ديگر لازم به سياهنمايي نيست… كابوس عجيبيست!