برنامهريزي تکراری سیما برای تعطيلات⇐تلويزيون يك هفته تعطيلي را تعطيل بود
سینماروزان/محمدصادق عابدینی: هفته گذشته ترتيب تعطيلات به نوعي بود که عملاً بسياري از فعاليتها را نيمهتعطيل يا تعطيل کرده بود. تقريباً يک هفته تعطيلي که در آن مردم براي اوقات فراغتشان از چندين روز جلوتر برنامهريزي داشتند.
برنامهريزي که کار اساسي آن يک نگاه ساده به تقويمي بود که همه جا هست؛ از خانههاي شهروندان گرفته تا روي ميز مديران تلويزيون، ولي با اين تفاوت که مردم به تقويم با نگاه برنامهريزي نگاه کردند ولي مديراني که قرار است در تلويزيون براي روزهاي تعطيل ملت ايران برنامه توليد کنند، گويا سرشان شلوغ بوده و فرصت اين کار را نداشتهاند.
“ولايت عشق” جور “مختار” را کشيد
روزهاي سوگواري هفته گذشته يعني ايام رحلت پيامبر(ص)، شهادت امام حسن مجتبي(ع) و شهادت امام رضا(ع) امکان پخش چندين باره مجموعه مختارنامه را از تلويزيون گرفته بود، زيرا به غير از چند قسمت اول مختارنامه که به دوران امامت حسنبنعلي(ع) مربوط ميشد، باقي قسمتهاي اين سريال ارتباطي با ايام هفته گذشته نداشت و اين توفيق اجباري بود تا دست به کار شوند و يک مجموعه قديمي را از آرشيو صداو سيما بيرون بکشند و پخش کنند؛ سريال «ولايت عشق» که مهدي فخيمزاده بعد از توليد «تنهاترين سردار» براي تلويزيون ساخت. در سيامين روز ماه صفر تلويزيون گلچيني از اين مجموعه را در قالب فيلم سينمايي پخش کرد.
به غير از اين فيلم روال کار شبکههاي تلويزيوني همان روش قديمي پخش سخنراني بود، حتي وجود حرم مطهر امام رضا(ع) در ايران و قطب معنوي بودن مشهد مقدس در کشورمان نتوانسته خلاقيت در برنامهسازي تلويزيوني را به حرکت درآورد. اگرچه برکت حضور ثامنالائمه قرنهاست به اين سرزمين رونق و اعتبار داده است، ولي هنوز آثار آن را در برنامههاي تلويزيوني نميبينيم. ذکر مصيبت آلالله از فرايض ديني است ولي بايد رسانه ملي براي ايجاد فضاي معنوي در روزهاي پاياني صفر به همين حد بسنده کند؟!
کلاه قرمزي جايگزين لورل و هاردي
گذر از ماه صفر به ربيعالاول يعني پايان ايام حزن و اندوه و اتمام ماهي که در فرهنگ عامه نحس و سنگين به شمار ميرود و در عوض شروع ماهي که شادي اهلبيت(ع) را به همراه دارد و طبق سنتي ديني اين ماه عزيز شمرده شده و مردم فرا رسيدن آن را به يکديگر تبريک ميگويند.
همانطور که الگوهاي برنامهسازي در ايام سوگواري هرساله تکرار ميشود، سبک و سياق ورود به روزهاي شادي نيز در تلويزيون تکرارياند. از زماني که غالب مردم تلويزيونهاي سياه و سفيد داشتند و سيماي جمهوري اسلامي در دو شبکه خلاصه ميشد روزهاي عيد و شادي در پخش قطعاتي از مجموعه فيلمهاي زوج کمدين استنلي لورل و اوليور هاردي خلاصه ميشد و هرازگاهي هم چارلي چاپلين، باستر کيتون و ديگر ستارههاي فيلمهاي کمدي سينماي صامت فرصت ديده شدن پيدا ميکردند. اين روش البته مدتي است کمرنگ شده و در عوض با بازپخش قسمتهايي از مجموعه تلويزيوني کلاه قرمزي وظيفه سرگرم کردن بينندگان تلويزيون برعهده عروسکهاي اين برنامه قرار گرفته است. در کنار کلاه قرمزي دعوت از خوانندههاي همکار صداوسيما و اجراي موسيقي به روش پليبک (لب زدن) هم روش مرسوم ديگر شبکههاي تلويزيوني براي نگه داشتن بينندهها پاي شبکههاي صداوسيماست.
آيا تلويزيون در سالهاي اخير کاري کرده که بينندههايش شگفتزده و از اينکه نتوانستهاند دست رسانه ملي را بخوانند، هيجانزده شوند؟ اينکه هر سال بينندهها منتظر برنامهاي تکراري باشند را ميتوان به پاي هوش بالاي بينندهها گذاشت يا بيتحرکي و عدم خلاقيت در تلويزيون؟ اگر قرار باشد در فضاي غيرانحصاري يک رسانه اينگونه عمل کند، ميتواند دوام بياورد؟
روزهاي تعطيل براي شبکههاي تلويزيوني حکم شب عيد را دارد
نگاهي به نوع برنامهسازي شبکههاي مهم تلويزيوني نشان ميدهد نهتنها اين شبکهها نسبت به ايام تقويمي بيتفاوت نيستند بلکه هر ساله از تيمهاي برنامهسازشان ميخواهند برنامهاي متفاوت با قبل را ارائه دهند، حتي در تعطيلات آخر هفته يا همان ويکند هم تنوع برنامهها تفاوت چشمگيري با جدول پخش ديگر روزهاي هفته دارند.
روزهاي تعطيل براي شبکههاي تلويزيوني حکم شب عيد را براي مغازهدارها دارد؛ روزهايي که بايد حداکثر مشتري را جذب کرد و نگذاشت بازار در دست رقبا بيفتد. ما هنوز جشن ميلاد نبي اکرم(ص) را پيشرو داريم، براي تصميمگيران رسانه ملي حدود دو هفته زمان باقي است تا براي آن روز بزرگ کنداکتور متفاوتي را بچينند و کاري کنند که مخاطبان تلويزيون يک روز مفرح و به يادماندني را پاي گيرندههاي تلويزيوني تجربه کنند.