بهرام افشاری و پیمودن راه دوم در فیلم “سال گربه”
سینماروزان/حامد مظفری: با موفقیت تاریخی کمدی نوستالژی “فسیل” کاملا قابل پیش بینی بود که کرور کرور فیلم کمدی با کپی برداری از آن حال و هوا تولید شده و در حال تولید باشند؛ کمدیهایی که حتی بعضا نامگذاری آنها نیز کپی است و دیر یا زود تقشان درمیآید و اولین شکست که برای آنها فرابرسد، مابقی غلاف خواهند کرد.
در این میان بهرام افشاری بازیگر “فسیل” راه دوم را برگزیده و به جای خوابیدن در باد آن رکورد، از یک طرف فیلم اول خودش را ساخت و از طرف دیگر با یک کمدی از نوع دیگر با عنوان “سال گربه” به سینماها آمده.
“سال گربه” از منظر روایت و نوع کمدی سازی، کاملا در خلاف جهت “فسیل” است؛ به غیر از یکی دو سکانس ابتدایی و جاهایی هم در میانه ، هیچ خبری از نوستالژی بازی در فیلم نیست و به جای آن شاهد نوعی کمدی بیوپیک(زندگینامه ای) حاصل کنار هم قرار دادن اتفاقات پربسامد دنیای مردی هستیم گرفتار سندروم دیگرکُشی ناخواسته! تنوع لوکیشن و فراوانی پلان و خوش رنگ و لعاب بودن نماهای داخلی و خارجی، بسیار زیاد فیلم را شبیه کمدی ماجراجویانه های بالیوودی کرده.
سعید خانی تهیه کننده فیلم که قبلتر کمدی “لونه زنبور” را ساخته بود با الگوی همراه کردن دو تیپ متضاد پت و متی در ماجرای گنجیابی، در “سال گربه” تجربه ای کاملا مجزا از کمدی قبلی خود ارائه کرده. او در تعامل با مصطفی تقیزاده کارگردان فیلم و بازگشت به سبک تولید تعاونی دهه های ابتدای انقلاب، تلاش کرده نوعی کمدی سازی تجربه کند که هم بخنداند و هم آویزانِ اروتیسم نباشد. با اینکه جاهایی از فیلم و مثلا مواجهه بهرام افشاری و هومن برق نورد حتی خود مخاطب هم شاید درانتظار نوعی شوخی های دوپهلو باشد ولی باز هم تاکید و تمرکز بر ایجاد موقعیت طنز منتج از قرارگیری در ماجرای غیرمنتظره ناشی از همان سندروم دیگرکُشی ناخواسته است که فیلم را جلو میبرد و اسباب خنده مخاطب میشود.
فیلم در لحن روایی و به خصوص آن حجم انبوه نریشن، میتوانست قدری معتدلتر باشد ولی در تولید، قلت نمی بینیم و در جای جای فیلم از سکانس گورستان تا سکانس های کلینیک زیبایی و آن تعقیب و گریز منجر به معلق شدن بین زمین و هوا تا چیدمان داخلی آن عمارت هندی خیابان یوسف آباد تا آن نماهای مردهشویخانه و زندان و حیاط اجرای قصاص، نوعی طراحی دکور و رنگ بندی ممزوج با فضای گربهای کمدی را شاهدیم.
“سال گربه” بنا نبوده با کپی کاری، مشتری پیدا کند و آنها که به تماشا میروند ابتدا سورپرایز میشوند از قرارگیری بهرام افشاری در موقعیت جدید و حدود یک ربع که میگذرد، دیگر مخاطب ربط و خط را پیدا کرده و فیلم را دنبال میکند…