سینماروزان: کم پیش میاید مسعود ده نمکی حرفی بزند یا یادداشتی بنویسد و از دل آن یکی دو تیتر درنیاید. عقبه ژورنالیستی ده نمکی باعث شده یا حرف نزند یا وقتی حرف میزند حرفهایی بزند که تیتر شود.
مسعود ده نمکی در تازه ترین گفتگویش با رسانه متبوع رییس سینما “خبر آنلاین” هم به مانند همیشه کلی تیتر تحویل رسانه ها داده است.
مسعود ده نمکی با تأکید بر سختیهای انتشار “شلمچه” گفت:شلمچهای که روی کاغذ بود سختتر بود. اول فکر میکردیم آن شلمچه خیلی سخت است. یعنی آتش و …
ده نمکی ادامه داد: آتش شلمچه یک جوری بود که بالاخره دشمن معلوم بود. آن طرف خط و این طرف خط معلوم بود. ولی در این شلمچه واقعا دوست و دشمن قاطی بود. دوغ و دوشاب با هم بود. مثل امروز نبود همه عدالتخواه باشند، همه از آقازادهها و اشراف بگویند و از دزدیها حرف بزنند. آن موقع از این حرفها میزدی، سریع انگ میخوردی که اخراجی و تندرو هستی. خیلی فرق میکرد.
ده نمکی افزود: این وادی کار فرهنگی سختتر از جنگ است. یعنی من هیچوقت در جنگ پشیمان نمیشدم که به خط آمدم و میان آتش، ولی اینجا یک جاهایی واقعا کم میآورید. عملا نمیتوانید شرایط را تحلیل کنید که چرا اینجوری برخورد میکنند؟ خودی و غیرخودی، حجم آتشی یکباره روی سرتان میریزند… با این حال دورهای بود که من فکر میکنم حتی تیراژ نشریه ما با مجموع همه نشریات اصولگرا برابری میکرد. قبول دارید یا نه؟ یعنی شلمچه و جبهه تیراژی برابر همه اینها بود و مجموعه نیروهایی هم که این طرف کار میکردند، مجموعه اخراجیهای همه نشریات اصولگرا بود که همه را اینجا جمع کرده بودیم. از جعفریان، میرشکاک و موسویان و … این تیپ آدمها از جریان اصولگرا همه آمده بودند اینجا، ولی یک مطالبه مشترک داشتیم. بحث ما جناح نبود، بحث ما انقلاب بود، بحث ما عدالت و آرمانگرایی بود. در نشریه تریبون به سمت مسئولین است. نقد قدرتمندان است، ولی وقتی به سمت رسانه میآیید اینجا به نوعی تریبون فرق میکند و فراگیر میشود.
مسعود ده نمکی با بیان اینکه زمان “شلمچه” حرف زدن از عدالتخواهی دشوار بود بیان داشت: آن حرفها حتما درست بود که بعد از ۳۰ سال چپ و راست همه دارند همان حرفها را میزنند دیگر… البته آنهایی که آن موقع سکوت کردند و الان دارند حرف میزنند، به نظرم باعث و بانی همه این اتفاقات بودند. خیلی از آدمهایی که الان دارند اینطوری عدالتخواهی میکنند، خودشان بخشی از بانیان همین روند بودند. خیلی جالب است، کسانی که تفکر سرمایهداری و الگوی توسعه آن شکلی را در جامعه باب کردند، امروز دارند در مورد هپکو حرف میزنند. یعنی خود همانها داد میزنند آی دزد! چون خریدار دارد. الان هم که فراگیر شده، چون شبکههای اجتماعی و رسانههای جدید همه دارند در این مورد حرف میزنند!!
ده نمکی با بیان اینکه نگاه رسانه ایش را در سینما ادامه داده اظهار داشت: «کدام استقلال، کدام پیروزی» همان تیتری است که من در نشریه میزدم، کدام چپ، کدام راست؟ متوجهاید؟ یعنی من آن موقع بحث عبور از دو جناح را مطرح کرده بودم که این جریانات به دلایلی کارکردشان تمام شده و اگر نوآوری نباشد و جهت جدید خلق نشود، کسی باور نمیکرد، ولی در «کدام استقلال، کدام پیروزی»، نتیجه انتخابات ۸۴ را پیش بینی میکنم. یعنی کسی که زبان استعاره بلد باشد فیلم را ببیند متوجه میشود. همین الان فیلم را نگاه کنید، میبینید که تمام المانهای یک انتخابات است. یعنی مردمش، هوادارهایش دارند با همدیگر میجنگند، ولی یک گفتمان دیگری است. موقعی که «فقر و فحشا» را ساختم شبکههای ماهوارهای به مردم فحش میدادند که نبینید.این کلک است. میگفتند که من آمدهام نقد درون گفتمانی مطرح کردهام که آنها را خلع سلاح کنم. دشمن فهمیده بود، ولی این احمقهای داخلی نفهمیده بودند…جلوترکه بیاییم در «رسوایی ۲» خیلی رکتر این حرفها را زدهام. در «رسوایی ۲» بالاخره این تحلیل عینی وجود دارد که جامعهای که در آن ارزشهای اخلاقی و معنوی و از آن طرف عدالت فرو بریزد از آن طرف زلزله سیاسی میآید و به خاطر همین این فیلم با آن بایکوت مواجه میشود
مسعود ده نمکی با بیان اینکه بخش عمده “اخراجیها” همان چیزی بوده که در جنگ رخ داده اظهار داشت: اگر همه لشکر ما نماز شب خوان بودند و بچه پیغمبر بودند، پس این چه تعبیری است که امام میفرماید جبهه دانشگاه آدمسازی است. آنها چه کسانی بودند؟ اگر آدم بودند که میآمدند آدمتر میشدند. چرا شهید چمران میگوید وقتی شیپور جنگ نواخته میشود مرد از نامرد تشخیص داده میشود؟ ما چرا همیشه در مورد مردهای جنگ حرف زدیم و در مورد نامردهای جنگ حرف نزدیم؟ چرا در سینمای جنگ جرأت ندارند از فرمانده گردانی بگویند که نیروها را قال گذاشته و به عقب برگشته؟؟؟
ده نمکی ادامه داد: در مورد «اخراجیها» فکر میکنم یکی از آدمهایی که خیلی سریع و شجاعانه آمد جلوی خیلیها که من نمیتوانستم بایستم، ایستاد، شهید همدانی بود. شهید همدانی میگفت این آدم نشان داده که حالا سه، چهار تا لوتی یا لات به جبهه آمدهاند. ذات سینما هم اغراق و طنز است. بیایید من به شما بگویم که من یک زندان، زندانی به جبهه بردم که بخش زیادیشان اعدامی بودند و با دادستان همدان هماهنگ کردیم و خودشان داوطلب هم شدند و آمدند رزمنده های درجه یک یگان شدند. یعنی من اینها را به عملیات بردم. در حالی که جرم و جنایتهای اینها خیلی بیشتر بوده است. این که فقط مجید سوزوکی را نشان داد که عاشق شده بوده.
ده نمکی پیرامون درآمدش از فیلمسازی گفت: در “اخراجیها۱” ۳۰ میلیون عایدم شد و در “اخراجیها۲” ۷۰ میلیون و در “رسوایی۱” هم ۲۰۰میلیون عایدم شد. “رسوایی۲” هم بلحاظ هزینه و درآمد یر به یر شد چون موضوعش طوری بود که تلویزیون بایکوتش کرد!!
مسعود ده نمکی درباره علایق خود برای ادامه فیلمسازی گفت: آن چیزی که خودم فکر میکنم شاید یک بخشی هنوز پرداخته نشده سختی جنگ است. اینکه به شکلی پرداخته شود که نسل امروز این سوال برایش ایجاد نشود که مثلا چرا ۸سال این جنگ طول کشیده؟ سختی جنگ، شلمچه، شبهای شلمچه و اتفاقاتی که آنجا رقم میخورد. شاید فکر کردم یک روزی این قابلیت فنی فراهم شود که بتوانم این کار را انجام دهم. وگرنه دیگران هستند که دارند ابعاد مختلف جنگ را کار میکنند و احساس خلاء نمیکنم که خودم حتما باید در زمینه جنگ ورود کنم و حرفی بزنم.
د نمکی ادامه داد: اگر امکانات لجستیکی فراهم باشد دوست دارم کربلای پنج را بسازم. کربلای چهار و پنج قابل تفکیک از هم نیستند. این بحثهایی است که قبلا هم شده. از هم جدا نیستند، ولی اگر کسی میخواهد کربلای پنج را کار کند به نظر من باید نیم نگاهی هم به کربلای چهار داشته باشد.
مسعود ده نمکی درباره ورود سرمایه های مشکوک به وادی هنر بیان داشت: یک بخشی از این سرمایه های هنگفت هدایتشده وارد میشود برای اینکه مدیریت فرهنگی کشور را دستشان بگیرند. خیلی هدفمند و سیاستگذاریشده وسط میآیند؛ هم در شبکه نمایش خانگی و هم در سینما. یعنی نوع فیلمهایی که اینها حمایت میکنند، حتما از لحاظ محتوا در خدمت جریان سرمایهگذار فیلم است. یعنی سر هر فیلمی نمیروند سرمایهگذاری کنند، حتی فیلم بفروش. بعضی آدمها حتی میدانند ممکن است فیلم ما چندمیلیارد بفروشد و پولشان هم برگردد، ولی حاضر نیستند در این زمینه بیایند و سرمایهگذاری کنند.