سینماروزان/حامد مظفری: سینمای ایران ورای همه مشکلاتی که در تولید دارد در سالهای اخیر از منظر اکران نیز دچار مسائل مختلفی است و ازجمله فقدان توزیع عادلانه سالن و سانس میان فیلمهای مختلف.
در ادوار مختلف اکران اغلب آثاری بودهاند وابسته به پخشکنندگان یا سرمایهگذاران خاص که از همان ابتدای اکران با صدها سالن روی پرده رفتهاند و در برابر آثاری بودهاند که از همان ابتدای اکران، بایکوت شدهاند و طبیعی است که نتوانند مخاطب کافی داشته باشند.
این یک قاعده در اکران است که میزان اقبال به هر فیلم باعث افزایش یا کاهش سالنهای آن میشود و هرچقدر در روزهای ابتدایی اکران، فیلم بتواند بیشتر مخاطب داشته باشد بعدتر بر میزان سالنهایش افزایش یابد.
ولی در مورد فیلمهایی که از همان ابتدا سالن کافی نمیگیرند تا احتمالا رقبای متصل آنها بفروشد معلوم است که این قاعده به جایی نخواهد رسید. فیلمی که از روز اول اکران حتی یک سالن فول سانس ندارد و سانس های پرت ابتدای روز به آن تعلق میگیرد معلوم است که نمیتواند درست بفروشد و در ادامه هم به بهانه همین فروش پایین اولیه، همان سالنهای محدودش را نیز از دست خواهد داد و از پرده پایین خواهد آمد.
اگر اکران تابستانی را از منظر میزان سالن مرور کنیم با نهایتا پنج فیلم مواجهیم که صدها سالن دارند و در مقابل ده ها فیلم هستند که بعضا حتی ده سالن فول سانس هم ندارند. به عنوان مثال یکی از فیلمهای برخوردار، یک ملودرام آبکی است با داستانی پرخلل و فرج از عشق یک مثلا فیزیکدان به دختری کولی؛ این فیلم نیز از ابتدای اکران انبوه سالن و سانس نصیبش شده چون یک سرمایه گذار بیت کوین باز پشتش بوده که پیشتر زمزمه های حمایتش از جشنواره موسوم به جهانی شنیده شده بود و در عین حال میلیاردها تومان صرف فیلم شکست خورده دست اندرکاران همان جشنواره کرد.
چینش اکران در جهت حمایت از آثار متصل به سرمایههای بی مسئولیت این ظن را پیش میآورد که نکند در سایه این حمایت بناست فقط نوعی از سینمای بیمغز بزن دررو در انواع مختلفشه رواج داده شود؟ وگرنه چطور میشود میان چند فیلم تازهاکران، بیشترین سانس نصیب فیلمی میشود متصل به سرمایههای بی مسئولیت؟؟
به نظر میرسد اگر فکری برای جلوگیری از این تبعیضهای اکران نشود به زودی فقط فیلمهایی تولید میشود که یک سر آن به سرمایهگذاران خاص برسد؟