1

“تروریسم تفکر”⇔عبارت تازه حسین فرحبخش درباره مدیریت سینمایی دهه ۶۰

سینماژورنال: حسین فرحبخش این روزها تازه ترین فیلم خود در مقام کارگردان با عنوان “آب نبات چوبی” را روی پرده دارد.

به گزارش سینماژورنال “آب نبات چوبی” هرچند از حضور رضا عطاران به عنوان بازیگر اصلی سود می برد اما ساختار داستانی غیرخطی آن و لحن تلخ اثر موجب شده که فروش آن بعد از یک هفته به تازگی از مرز یک میلیارد بگذرد.

تازه ترین گفتگوی فرحبخش به بهانه اکران این فیلم با “وطن امروز” انجام شده که در خلال آن فرحبخش کوشیده است همچنان نقدهای خود نسبت به مدیریت سینمایی دهه 60 را داشته باشد و البته که عبارت تازه ای را به دایره توصیفات خود از آن دوران افزوده است؛ عبارتی به نام “تروریسم تفکر”.

بخشهایی از گفتگوی فرحبخش که درباره مدیریت سینمایی آن برهه است را بخوانید:

شما جزو منتقدان نبود سینمای قهرمان‌محور در سال‌های اخیر هستید. با این وجود از آغاز دوران اصلاحات تاکنون فیلمی براساس مولفه‌های وجود قهرمان تولید نکرده‌اید.
ببینید! آنچه درباره قهرمان به اشتباه توسط منتقدان بیان می‌شود این است که قهرمان حتما باید کار خاصی انجام دهد و مثلا چند نفر را بکشد. در صورتی که درام است که قهرمان را مشخص می‌کند و براساس تحولات کاراکترها در نهایت به اوج و فرود داستان می‌رسیم. پس فیلم‌های ما در همه سال‌ها قهرمان داشته است. به نظرتان فیلم «آواز قو» قهرمان ندارد؟
 شمایل آشنای قهرمان در سینمای ایران، جمشید هاشم‌پور است که در سینمای دهه 60 تا نیمه دهه 70 طرفداران بسیاری داشت. حال این تفاوت وجوه قهرمانانه را در آثارتان براساس تغییر زمانه می‌دانید؟
صددرصد؛ قهرمانان ما هم براساس شرایط زمانه تغییر می‌کنند. ما همچنان در فیلم‌های‌مان قهرمان داریم اما دیگر به شکل جمشید هاشم‌پور نیست. همان فیلم‌ها را هم در دهه 60 با هزار بدبختی توانستیم بسازیم. شما می‌دانید که آقایان انوار و بهشتی وقتی فیلمی مانند «قافله» را ساختیم می‌گفتند آقا ما قهرمان که نمی‌خواهیم! برای چه این نوع از فیلم را ساخته‌ای؟ گفتم شما چه‌کاره‌ای که می‌گویی نمی‌خواهیم؟ در آن سال‌ها با تمام فیلم‌های اکشنی که ما ساختیم مبارزه کردند و خون به دل‌مان کردند. آن فیلم‌ها را با مکافات ساختیم.
 همیشه نسبت به این مساله اعتراض کرده‌اید اما دلیل این نوع رویکرد مدیران آن دهه را تشریح نکردید. واقعا مدیران وقت سینما چه هدفی در مبارزه علیه سینمای قهرمان‌محور داشتند؟
چون تفکرات‌شان کلا فرق داشت و اصلا نمی‌خواستند در سینما به معنای واقعی سرگرمی وجود داشته باشد. هیچ وقت هم به من دلیل روشنی نگفتند اما می‌دانم آنها دنبال سینمای روشنفکری بی‌مخاطب بودند. من به آنها تروریسم تفکر می‌گویم. آنها می‌گویند سینما مانند دانشگاهی است که باید در آن درس داد، ما می‌گوییم سینما که پژوهشکده و کتاب نیست! آنها از همان ابتدای انقلاب مقابل فیلم‌هایی مانند «برزخی‌ها» و «دادا» که قهرمان داشت، ایستادند. فیلم «عقاب‌ها» که ربطی هم به سینمای قبل از انقلاب نداشت اما چون مخاطب داشت را دوست نداشتند. شما می‌دانید همین دار و دسته خاتمی در ارشاد که برای تشییع جنازه داوود رشیدی رفتند در 2 مرحله او را ممنوع‌الکار کرده بودند و به وی تهمت‌های اخلاقی زدند! حتی سر فیلم «برخورد» سیروس الوند بعد از اینکه یک هفته جلوی دوربین رفته بود، او را کنار گذاشتند و احمد نجفی جایش بازی کرد. آنها سینمایی می‌خواستند که باب سلیقه خودشان باشد و مردم آن را دوست نداشتند.

 آقای فرحبخش! شما تا حالا فلک شده‌اید؟!
کسی جرات این کار علیه من را ندارد. آن موقعی که آقای علیخانی را فلک کردند با وجودی که رفیق بودیم هنوز شریک نشده بودیم، از سال 1368 در موسسه «پویا فیلم» شریک شدیم. سال 63 در دفتر آقای علیخانی بودم که آمدند سراغش و بردند و یک هفته در حراست ارشاد بازداشت بود.
 چرا در آن سال‌ها خبری از این مساله به بیرون درز نکرد؟
عزیز من! آن موقع کسی جرات نمی‌کرد علیه آنها حرف بزند. مانند حالا این همه رسانه که نبود. مجله «فیلم» هم که نوکر ارشاد و بهشتی و فارابی بود. حرفی که آقای فراستی در «هفت» درباره مجله فیلم گفت، صددرصد درست است، نظرم با نظر فراستی درباره سینما یکی است. این را به شما بگویم فراستی را منهای یکسری لحن بدی که دارد خیلی قبول دارم، به نظرم متخصص‌تر از او وجود ندارد و باید برای خیلی‌ها کلاس نقد بگذارد.