1

تهیه‌کننده “آژانس شیشه‌ای” و “چ” مطرح کرد⇐سالهاست که در حسرت رکورد نمایش دهه‌های شصت و هفتاد هستیم!/با وجود رشد دوبرابری جمعیت کشور، در جلب مخاطب برای سینما، عقب افتاده‌ایم!!/برای خودشان جشن می‌گیرند که امسال نسبت به سال قبل رشد درآمدی داشته‌اند؛ اگر این رشد، واقعی بود این همه افراد از بدنه سینما دچار بیکاری مفرط نبودند!!

سینماروزان: تلاش وافری که مدیران دولتی سینما برای بالا نشان دادن آمار فروش فیلمها به خرج می‌دهند بدون آن که بگویند این بالا رفتن، نتیجه افزایش قیمت بلیت سینماست و نه نتیجه افزایش مخاطب، مدتهاست که جریان دارد و حتی اگر در سردترین فصل اکران باشیم باز به‌ناگاه آماری از مدیران دولتی سینما می‌رسد مبنی بر افزایش آمار فروش!!

مهدی کریمی تهیه‌کننده باتجربه سینما، با انتقاد از این رویه مدیران سینما به “باشگاه خبرنگاران جوان” گفت: نباید خودمان را با آمارهای کمی و اعداد و ارقامی که منتشر می‌شود، گول بزنیم. با همه توسعه‌هایی که ادعا کرده ایم، در جذب مخاطب پسرفت داشتیم و با وجود رشد دوبرابری جمعیت هنوز نتوانستیم رکورد نمایش دهه شصت و هفتاد را بشکنیم و در جلب مخاطب برای سینما، عقب افتاده‌ایم. ما خودمان را با عدد گول می‌زنیم و این آفت بزرگی است برای من در بدنه سینما و مدیر فرهنگی که می‌خواهد درباره عملکردش شعار بدهد.

تهیه کننده «چ» افزود: پسرفت و ضرر ما این نیست که چرا ۸۰۰ میلیارد فروش نداریم؛ بلکه این است که با همه‌ تولیدات در چهار دهه همواره پسرفت کردیم و برای خودشان جشن می‌گیرند که امسال نسبت به سال قبل رشد درآمدی داشته‌اند. اگر این رشد که برخی مدعی آن هستند، درست باشد؛ چرا الان شاهد بیکاری عوامل سینما هستیم. اگر رشد واقعی بود این همه افراد از بدنه سینما دچار بیکاری مفرط نمی‌شدند.

تهیه کننده “آژانس شیشه‌ای” گفت: واقعیت آن است که بخشی از سینماروها که در سنوات گذشته محصولات یک هنرمند یا شرکت را دنبال می‌کردند، ریزش شدیدی پیدا کرده اند. برخی فیلمسازها خودشان اعداد و ارقام فیلم را بالا می‌برند؛ اگر فیلم منِ تهیه کننده مورد اقبال واقع نشود و بروم با روش‌های پست و فرومایه در ذهن مردم ایجاد رونق و فروش بکنم، چند جانبه به سینما لطمه زده ام.

این تهیه کننده ادامه داد: در سینما همیشه چند عنصر باید در کنار هم قرار بگیرد که یک فیلم و محصول هنری مانا و گیرا شود؛ اول اینکه محصول، نوگرا و همراه با حرف جدید باشد. دوم اینکه محصول از تبلیغات مناسب بهره ببرد و سوم وقتی مخاطب فیلم را می‌بیند، مبلغ کار شود. اگر این سه مورد توام با یکدیگر نباشد، مثل خیلی از فیلم ها که تبلیغات صد در صدی دارند، اما فروش صد در صدی ندارند؛ مخاطب ناراضی خواهد بود و نمی‌گذارد بقیه این فیلم را تماشا کنند. فیلم باکیفیت روی زمین نمی‌ماند و مشتری خودش را سینه به سینه پیدا می‌کند. خلاصه اینکه وقتی از محتوای غنی فاصله گرفتیم و خودمان را به اقیانوسی ۲ یا ۳ سانتی قانع کردیم، از سطح فکری مخاطب عمومی، پایین‌تر فیلمسازی می‌کنیم.