سینماروزان: سینما و تلویزیون و اخیرا شبکه خانگی به واسطه اینکه مجالی را ایجاد میکند برای در کانون توجه قرار گرفتن و کسب اشتهار همواره مورد علاقه سرمایه گذارانی بوده که به بهانه سرمایه گذاری در تولید محصول فرهنگی اما برای پر کردن عقده «دیده نشدن» وارد این فیلد میشوند.
به گزارش سینماروزان ماجرای بابک زنجانی و راه اندازی دفتر فیلمی با نام «سورینت» و تولید آثاری همچون «هیچ کجا هیچ کس»، «سیزده» و «نقش نگار» شناخته شده ترین نمونه سرمایه هایی است که توسط آدمهای بی ربط وارد این فیلد شد.
این روال در این سالها با سرمایه گذاری برخی آقازادگان سیاسی در سینما و شبکه خانگی امتداد یافت؛ سرمایه گذارانی که برخی از آنها درگیری پرونده هایی مانند اختلاس از صندوق ذخیره فرهنگیان شدند و بازداشت گردیدند و جالب اینجا بود که برخی از این سرمایه گذاران بازداشتی از تشکلهایی که توسط برخی از مدعیان حرفهایگری راهاندازی شده(!!!) کارت تهیه کنندگی گرفته بودند!
حسین فرحبخش از تهیه کنندگان قدیمی سینمای ایران که سالهاست به همراه عبدالله علیخانی موسسه تولید و پخش پویافیلم را اداره میکند با اشاره به ورود بی حساب و کتاب برخی سرمایه گذاران به سینما به «جام جم» گفت: من سال ۱۳۶۱ و در ۲۳ سالگی با تهیهکنندگی فیلم «ریشه در خون» به کارگردانی سیروس الوند، کار خودم را در سینمای حرفهای شروع کردم. چه قبل از انقلاب و چه پس از انقلاب اسلامی، تهیهکنندهای نداشتهایم که با این سن، فعالیت تهیهکنندگی خود را شروع کند.
وی ادامه داد: به هیچ وجه مخالف ورود جوانها به این مسئولیت مهم نیستم و حتی از این موج تازه استقبال هم میکنم، منتهی تفاوتهایی میان من و برخی جوانان تهیهکننده که در این چند سال در سینما فعالیت میکنند، وجود دارد؛ اول این که از همان اولین تهیهکنندگی، پول و سرمایه فیلم را خودم آوردم و برای جذب سرمایه فیلم نه سر کسی کلاه گذاشتم و نه از دولت حتی یک ریال کمک گرفتم و نه از رانت بهره بردم. بعد از آن هم مسیر تهیه و ساخت فیلم را بدون کمک دولت تا امروز ادامه دادهام.
تهیه کننده «آواز قو» و «دو روی سکه» افزود: این که تهیهکننده جوانی وارد سینما شود، هیچ ایرادی ندارد، به شرطی که تجربه و توان لازم برای این کار را داشته باشد. من قبل از این که کار تهیهکنندگی را شروع کنم، فیلمهای هشت میلیمتری میساختم و به صورت کامل با این کار و حرفه سینما آشنایی داشتم. تحقیقات و تجاربی در سینما داشتم و یک سری آدمهای این حرفه را میشناختم، اما برخی جوانانی که امروز وارد کار تهیهکنندگی سینما میشوند، نه تحقیق دارند و نه تجربه و حتی آن پول و سرمایهای هم که برای ساخت یک فیلم میآورند، متعلق به خودشان نیست یا اینکه پول فیلم را از پدرشان میگیرند یا برای جذب سرمایه فیلم، گوش دولت را میبرند و از رانت استفاده میکنند. بعد هم همان اثری که میسازند، فیلم اول و آخرشان میشود! با وجود این، اسم خودشان را تهیهکننده میگذارند و میگویند ما سالها تهیهکننده بودهایم.
فرحبخش که این روزها کمدی «پا تو کفش من نکن» را روی پرده دارد خاطرنشان ساخت: اشکال کار اینجاست، وگرنه کسی با جوانگرایی و نیروی جوانی مشکلی ندارد و فکر و اندیشه جوان بازتر است و میتواند با بهرهگیری از تجربیات باتجربهها، فعالیت موثر و شایستهای در سینما داشته باشد. سن و سال کم در زمینه تهیهکنندگی چندان ملاک نیست، حتی سن بالا لزوما دستاورد محسوب نمیشود، چون در همین سینما تهیهکنندهای داریم که بعد از ۴۰ سال حضور، معطل است و بهتر است که نباشد. تاکید میکنم که مهم تجربه، توان و تخصص لازم در این زمینه است.
این تهیه کننده تأکید کرد: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان سینمایی باید نظارت درستی بر کار این تهیه کنندگان داشته باشد و پالایشی برای جدایی تهیه کنندههای حرفهای سینما با تهیهکنندهنمایان انجام دهد و همه تهیهکنندهها را با عنوان یک صنف واحد ساماندهی کند، نه این که شاهد گروههای مختلفی در این خصوص باشیم که به هر کس پروانه ساخت بدهد. در چنین شرایطی افراد و جوانانی بیدلیل موجه وارد سینما و عرصه تهیهکنندگی میشوند و خسارات عمدهای به سینما وارد میکنند. اگر این روند مبنا قرار گیرد، شاهد همین بساط در سینما هستیم که میبینید.
.. حسین آقا شما یک فیلم با محور “ارباب جمشید” بساز چون اون جا ریشه داری، رشد کردی، خون دل خوردی، تو سرما و گرما اونقدر انتظار کشیدی تا ماشین جمیله ردّ بشه یا یه مدیر تهیه از اسکار فیلم بیاد بیرون:
آقا، هشت نفر پشتک زن حرفهای لازم داریم که در سکانس زدوخورد “حسین گیل و بهمن مفید” توی کادر صحنه بالا و پائین فیتیله بشن. دستمزد نفری صد تومان به اضافهٔ ناهار و نوشابه ..
اقای وحدت دوست
که معلوم نیست منظور شما از وحدت همبستگیست یا نصرت الله؟
در همه جای دنیا اینکه آدمیان فیلد خاصی را از مدارج ابتدایی آغاز کنند و رفته رفته بالا بیایند و رشد کنند امری پسندیده است
و اتفاقا نیروی متخصص هم به همین نحو شکل میگیرد.
اگر نگاهی به سینمای امروز ایران بیندازید متوجه می شوید که مشکل نه افرادی که پله پله بالا امده اند بلکه انهایی هستند که به یکباره و مثلا به واسطه اویزان شدن به یک شهردار و رنگ کردن ریشهایشان و یا آنکه با اویزان شدن به پدر سیاستمدارشان و بریدن گوش فارابی و حوزه و تصویرشهر نام خودشان را تهیه کننده بگذارند. همینها هستند که بعد از مدتی تشت رسوایی شان برملا میشود و…
نگاهی به پرونده های حقوقی دوروبر بنداز. کدام سرمایه گذاران سر از اوین دراوردند؟ امثال م.الف و ح.ه که یکشبه وارد این کار شدند! کدامیک با اظهارنظرات خود اسباب خنده مخاطبان را موجب شدند؟ همانها که برای شبیه بودن به سرداران دفاع در جهت گوش بری ارگانهای متولی مدام ریششان را خضاب بستند.
اتفاقا آنها که از پایین شروع کردند و به تدریج ترقی کردند همواره کارنامه کم حاشیه و سالمتری داشتند.
جناب میری، حرف درستی زدید..
توضیح: سابقه “ارباب جمشید، لاله زار و فیلم فارسی” هیچ عیب و ایرادی ندارد، کما اینکه جمشید آریا عزیز و بسیاری دیگر هم از همان جا شروع کردهاند..
این حسین آقا کشته مرده و عاشق فیلم فارسی است ولی جرات ندارد به زبان بیاورد و مدام از انقلاب و عبارت مذهبی استفاده میکند. به راحتی اسم فیلم فارسیهای قدیمی را بلند کرده و روی فیلمهای خود میگذارد و یک کلام اشارهای به آن فیلمها نمیکند. آقا جان راحت بگو عاشق “قهوه خانهٔ قنبر” هم هستی. فیلم تمیز تجارتی ساختن هم یک نوع کاسبی است، چه اشکالی دارد؟
فریدون گله در “کندو” لالهزار و ارباب جمشید را به خوبی تصویر کرد. بسیاری هنوز این فیلم را شاهکار مینامند ..
مصداق بارز حرف های فرحبخش همین برادران رضوی هستند که خودشون را به قالیباف و ارزشیها چسبوندن و یه شبه ره صد ساله رفتن و برای ساختن یک فیلم، گوش سه ارگان رو بریدن و کلی هم سود کردن و دارن حالش رو میبرن!!!!