حمله رسانه اصولگرا به دوجین فیلم سینمای ایران⇐از «خالتور» و «پا تو کفش من نکن» تا «لانتوری» و «اکسیدان» و حتی فیلم ارزشی «اشنوگل»!!
سینماروزان: رسانه های اصولگرا اغلب با محصولاتی که مورد توجه مخاطبان قرار می گیرند سمپاتی ندارند ولی در مقابل محصولات ارگانی حتی اگر فاقد استانداردهای سینمایی باشند مورد توجه این رسانه ها قرار می گیرند.
به گزارش سینماروزان در یک اتفاق جالب اما روزنامه «جوان» در گزارشی که بهانه اش نامگذاری عناوین محصولات سینمایی بوده است به ده ها فیلم از سینمای ایران انتقاد کرده که هم محصولات ارزشی مانند «اشنوگل» در آن جای دارند و هم محصولات مفرح مطلوب مخاطب عام نظیر «خالتور» و «اکسیدان».
متن کامل گزارش «جوان» را بخوانید:
فيلمهايي با اسامي گنگ، نامربوط و حتي توهينآميز؛ برخي از آثار سينمايي ايراني نامهايي دارند كه علت انتخاب آن هيچوقت مشخص نميشود يا بعد مشخص ميشود كه فيلمساز براي القاي متفاوتبودن فيلمش نامي را انتخاب كردهاست كه بيننده تا مدتها با آن در ذهنش كلنجار برود تا به كشف و شهودي درباره فيلم برسد. انتخاب نام، اگر سختترين كارهاي بشري نباشد، قطعاً يكي از سختترينهاست.
از نامگذاري براي فرزند گرفته كه چندين حديث و روايت و توصيه اخلاقي درباره چگونگي انتخاب نام مناسب براي فرزندان وجود دارد تا نامگذاري برندهاي تجاري كه كارشناسان حوزه برندينگ و تبليغات مباحث مفصلي درباره آنچه بايد يك صاحب صنعت يا تجارت براي انتخاب نامي ايدهآل براي فعاليتي تجاري يا محصولي صنعتي انتخاب كند، ارائه ميكنند. همهچيز بايد بر اساس اصول پيش برود تا يك شخص از داشتن نامي نامناسب دچار ناراحتي روحي و رواني نشود و درخواست تغيير نام ندهد يا اينكه فعاليتي اقتصادي به خاطر نامناسب بودن نام برند، در رقابت با ديگر برندها شكست نخورد و از دور رقابت حذف نشود! اما در عالم سينما گويا اين قواعد چندان مورد توجه نيست.
بارها شنيدهايد كه يك فيلمساز ميگويد فيلمهايم مانند فرزندانم هستند! چيزي كه خيلي از كارگردانها به آن اعتقاد دارند و خيليهاي ديگر مثل رضا ميركريمي كه در مراسم رونمايي از فيلم «امروز» اينگونه ابراز علاقه به فيلمها را احمقانه دانست، با چنين نگاههاي رمانتيكگونه به شدت مخالفند، اما همه فيلمسازها بايد به اين نكته توجه داشته باشند كه وقتي از سينما به عنوان يك صنعت پولساز نام برده ميشود به آن معناست كه فيلم به عنوان محصول نهايي اين صنعت كاملاً داراي شرايط يك كالاي تجاري است كه براي فروش به جامعه مصرف عرضه شده و مانند يك كالاي تجاري بايد از قواعدي چون كيفيت، مرغوبيت و البته نام مناسب براي ايجاد برند برخوردار باشد.
كريس جونز فيلمنامهنويس، كارگردان و مدير انجمن فيلمنامهنويسان لندن، در مطلبي با عنوان «10 نكته برتر براي عنوان فيلم شما» به كارگردانان سينما ميگويد: عنوان فيلم يا فيلمنامه شما، اولين چيزي است كه اغلب مردم در مواجهه با آن (فيلم يا فيلمنامه) تجربه ميكنند. اين كارگردان ميافزايد: اولين سؤالي كه پرسيده ميشود، اين است كه چرا اين نام انتخاب شدهاست؟ به گفته جونز، در همان لحظه به عنوان يك انسان قضاوتهاي سريعي درباره فيلم انجام خواهيم داد. اين كارگردان معتقد است عنوان فيلم ميتواند يك مخاطب را به خريد بليت سينما يا يك سرمايهگذار را براي سرمايهگذاري روي پروژه فيلمسازي ترغيب كند.
جونز توصيه ميكند: عنوان فيلم هرچه كوتاهتر بهتر است، نام فيلم بايد تداعيكننده ژانر آن نيز باشد، بايد صادقانه و مختصر داستان فيلم را منعكس كند. جونز البته توصيههاي ديگري نيز براي نامگذاري دارد، اما صرفاً بر اساس همين چند عنوان اگر قرار باشد درباره نامگذاري فيلمهاي ايراني را قضاوت كنيم به موارد جالبي برخواهيم خورد.
براي نمونه حامد محمدي فيلمنامهنويس و كارگردان، نام فيلم جديدش را «بيست سانت» گذاشته! به عنوان مخاطب قرار است چه چيز از داستان، ژانر يا هر توصيهاي كه جونز به عنوان مدير انجمن فيلمنامهنويسان لندن توصيه كردهاست!برداشت کند، البته حامد محمدي چون پدرش تهيهكنندگي كارهايش را بر عهده ميگيرد و اصولاً در سينماي ايران با قواعد سينماي تجاري كاري پيش نميرود، نگران اين نخواهد بود كه فيلمش با اين نام موفق خواهد شد يا خير!
يا كارگرداني مثل رضا درميشيان براي فيلمش نام «لانتوري» را انتخاب ميكند كه جزو فحشها و الفاظ ركيك است و اصولاً ربط چنداني با داستان فيلم هم ندارد.
از اين دست نامگذاريها در سينماي ايران زياد است؛ «خالتور»، «پا تو كفش من نكن»، «اسب حيوان نجيبي است» «اكسيدان»، «سالاد فصل»، «صورتي»، «چارچنگولي»، «بشارت براي يك شهروند هزاره سوم»، «اشنوگل» و دهها مورد ديگر از اين نوع نامگذاري را ميتوان بر شمرد كه گويا از سر خستگي يا بيحوصلگي بودهاست.
فيلمساز ايراني هنوز به اهميت نامگذاري فيلم آگاه نشده و همين موضوع بر سرنوشت فيلم تأثير خود را ميگذارد.