1

حمله «کیهان» به عاشقانه-موزیکال مخاطب‌پسند «ایتالیا ایتالیا»

سینماروزان: از جمله فیلمهای تازه اکران شده در سینماها عاشقانه-موزیکال «ایتالیا ایتالیا» است؛ فیلم اول کاوه صباغ‌زاده که در فضایی مابین رئال و سوررئال می‌کوشد فراز و فرود رابطه یک زوج جوان را روایت کند.

به گزارش سینماروزان پرهیز از افتادن به دام سانتی‌مانتالیسم افراطی و البته شناخت دقیق کاراکترها که برآمده از سیر و سلوک شخصی کارگردان است موجب شده «ایتالیا ایتالیا» از همان ابتدای اکران مورد توجه مخاطبان به خصوص مخاطبان جوانتر قرار گیرد و  با حداقل تبلیغات محیطی به طور متوسط روزی 50 میلیون فروش داشته و تا اینجا رقم فروش 250 میلیون را رد کند.

روزنامه اصولگرای «کیهان» اما چنان که باید از این موزیکال-عاشقانه خوشش نیامده و در یادداشتی انتقادی حملات شدیدی را به فیلم داشته است.

متن یادداشت «کیهان» را بخوانید:

دست و پا زدن در بن‌بست دراماتیک!

 «ایتالیا، ایتالیا» ظاهرا قرار بوده فیلمی با محوریت آسیب‌شناسی روابط زناشویی و خانواده مدرن باشد، اما در عمل، درباره همه چیز و هیچ چیز است! همان طور که نام فیلم، عاریتی است و از روی نام یک سریال ماقبل انقلاب کپی شده، محتوا و عناصر فرمی نیز کولاژی نه چندان متناسب از سبک‌ها، ژانرها و لحن‌های مختلف سینمایی است؛ بخش‌هایی از فیلم با جاسازی چند کلیپ در بین سکانس‌های کشدار و کسل‌کننده، موزیکال می‌شود، لحظاتی حس و حال سورئال بر فیلم حاکم است و بخش‌هایی از آن با پیروی از سینمای ایتالیای دهه‌های 40 و 50، نئورئال می‌شود. اما اگر قسمت‌های موزیکال و سورئال و نئورئال فیلم هم قیچی شوند، باز هم هیچ اتفاقی نمی‌افتد!
همه ماجراهای فیلم بدون منطق پیش می‌آیند و به طور سرسری و سطحی پیش می‌روند. ما در این اثر شاهد شکل‌گیری یک رابطه عاطفی هستیم که بدون هیچ دلیل قانع‌کننده‌ای شکل می‌گیرد، اوج می‌گیرد و به ازدواج می‌انجامد، سرد می‌شود و در نهایت از هم می‌پاشد. نه شکل‌گیری و اوج ابتدایی، واقعی و باورپذیر است و نه سردی و فروپاشی انتهایی! چرا «برفا» (سارا بهرامی) به عنوان یک فعال سینمایی حرفه‌ای، در یک برخورد و با یک نگاه، این چنین شیفته «نادر» (حامد کمیلی) نابازیگر می‌شود؟ در شرایطی که این دو خیلی هم جوان نیستند و در آستانه میان‌سالگی قرار دارند، رابطه‌ای فراتر از نوجوانان تازه بالغ پیدا می‌کنند! باز هم به‌رغم تجربه، تحصیلات و سطح بالای فرهنگی، همچون زن و شوهرهای کم سن و سال و بچه‌سان، به جان هم می‌افتند و باز هم بدون هیچ دلیلی به هم اتهام خیانت می‌زنند! هر چند که ممکن است در دنیای واقعی چنین ماجراهایی پیش بیاید، اما مشکل این است که تحولات و فراز و نشیب در رابطه زن و شوهر درون فیلم، از هیچ منطقی پیروی نمی‌کند.
عجیب اینکه هر چقدر رابطه زن و شوهر فیلم سرد‌تر می‌شود، لحن و ضرباهنگ فیلم نیز به سمت خمودگی و پریشانی می‌رود. به طوری که یک سوم پایانی فیلم تا حدی کند و یکنواخت می‌شود که نتیجه‌اش دلزدگی و خستگی مخاطب است. رفت و برگشت‌های پی‌درپی روایت فیلم به گذشته و آینده نیز کمکی به نجات فیلم نمی‌کند.
مشکل اصلی و اساسی «ایتالیا، ایتالیا» این است که پیرنگ و طرح داستانی قدرتمندی ندارد. این فیلم با مبنا قرار‌دادن یک طرح کلی به این شرح ساخته شده است: زن و مرد جوانی طی مراودات کاری، عاشق هم می‌شوند و با هم ازدواج می‌کنند، اما سقط جنین زن، باعث از بین رفتن روحیه و مبتلا شدن وی به افسردگی می‌شود و در نهایت به طلاق عاطفی و متارکه آن دو می‌انجامد. این طرح‌واره، بدون مصالح و مواد دراماتیک مرتبط با داستان اصلی پر شده است. خرده‌قصه‌هایی مثل مشکلات فیلمسازهای جوان برای ساخت فیلم یا شوخی با شخصیت‌های مشهور سینما، هر چند بامزه هستند، اما نمی‌توانند به پیشبرد و تقویت روایت اصلی فیلم کمک کنند. چون طرح اولیه فیلم، کشش و ظرفیت یک فیلم سینمایی را ندارد.
همچنین محتوا و تفکر جاری در فیلم نیز دچار تناقض است. اصولا مخاطب باید با دیدن فیلم به این نتایج برسد: سبک زندگی شخصیت‌های اصلی فیلم غلط است، آنها به شیوه‌ای نادرست مراحل آشنایی و ازدواج با یکدیگر را می‌گذرانند و واکنش آنها به اتفاق تلخ زندگی (سقط جنین) ‌اشتباه است. اما فیلم نه تنها چنین مفاهیمی را در درام اعمال نمی‌کند، که سبک زندگی و روابط عاشقانه به نمایش درآمده در فیلم، جاذبه دارند. به همین دلیل هم فیلم اول کاوه صباغ‌زاده در یک بن‌بست دراماتیک دست و پا می‌زند، بدون اینکه مخاطب را به درک درست و تازه‌ای از روابط زناشویی و زندگی خانوادگی برساند.