1

حمله «کیهان» به پرفروش‌ترین فیلم اکران پاییزی⇐تاریک، پر التهاب و شبیه به یک باتلاق

سینماروزان: یک هفته بعد از آن که روزنامه اصولگرای «کیهان» در گزارشی با تیتر «حمله به زن و خانواده در فیلمهای روی پرده» هشت فیلم روی پرده را آماج انتقادات خود قرار داد(اینجا را بخوانید) فیلم پرفروش«زرد» که در آن گزارش نامی ازش برده نشده بود هم آماج انتقادات این روزنامه قرار گرفت.

به گزارش سینماروزان در گزارش قبلی «کیهان» هیچ نامی از «زرد» برده نشده بود و همین مسأله این ذهنیت را ایجاد کرده بود که این رسانه با فیلم مذکور مشکلی ندارد اما «کیهان» در یکی از تازه‌ترین گزارشهای خود حسابی به «زرد» تاخته است آن هم با تیتر «یک فیلم ضدخانواده دیگر» که حکایت دارد از آن که مطلب اخیر «کیهان» پاسخی است به ذهنیت قبلی که درباره «زرد» ایجاد شده بود.

«کیهان» در حالی به «زرد» تاخته که این فیلم پرفروشترین فیلم اکران پاییزی بوده و در آستانه فروش 4میلیاردی قرار گرفته است؛ موضوعی که حکایت دارد از فاصله قریب آرای این رسانه با مطلوب مخاطبان.

متن گزارش «کیهان» را بخوانید:

فیلم «زرد» به کارگردانی مصطفی تقی‌زاده نمونه جدیدی از آثاری است که سعی دارند با کپی برداری از مضامین و شیوه روایت در آثار اصغر فرهادی، به مسائل اجتماعی بپردازند. به همین دلیل هم با فیلمی مواجه هستیم که نقش مایه‌هایی کلیشه‌ای آن را تشکیل داده است. در این میان، نقش مایه‌هایی مثل پنهان‌کاری و دروغگویی و همچنین تضاد انسان‌ها با یکدیگر در مواقع بحرانی بیشتر به چشم می‌خورد. اما خود فیلم هم به این مشکلات مبتلاست. به طور مثال، سکانس ابتدایی فیلم، در فضایی طبیعت‌گرا، شاد و پر از رنگ‌های روشن اتفاق می‌افتد.

در تبلیغات و عکس‌های فیلم نیز از همین تصاویر استفاده شده تا به اضافه نام و عنوان فیلم، مخاطب دچار این فرض شود که با فیلمی سرگرم‌کننده مواجه است. اما به جز دقایق ابتدایی که هیچ ربطی هم به دنباله داستان فیلم ندارد، مخاطب با دنیایی تاریک، پر التهاب و شبیه به یک باتلاق روبه‌رو می‌شود. دنیایی که در آن انسان، گرگ انسان معرفی می‌شود. دیگر نه تنها از زردی، بلکه از خاکستری هم خبری نیست. چون به ادعای فیلم، بیشتر انسان‌ها سیاه هستند!

به طوری که در کمتر از یک ساعت و نیم زمان فیلم که زمانی برابر دو روز و دو شب را روایت می‌کند، به طور مکرر و متراکم دعوا و زد و خورد و فحاشی آدم‌ها به هم نشان داده می‌شود. حتی اعضای خانواده نیز به یکدیگر رحم نمی‌کنند؛ اساسا در فیلم، چیزی به نام خانواده دیده نمی‌شود. همه از هم گسیخته و جدا هستند؛ زنی که با وجود عشق به همسرش در نهایت متوجه خیانت او به خودش می‌شود، همان زن به خاطر ازدواج با مردی که مورد تأیید پدرش نبوده از سوی پدرش طرد شده است، مرد جوانی که باز هم به دلیل خیانت از همسرش جدا شده، دختر جوانی که برای سفر به خارج از کشور، نامزد خود را رها کرده و …
به این‌ها اضافه کنید، صحنه تصادف را که بخشی کلیدی و آغاز‌کننده بحران در فیلم است؛ این صحنه به قدری باسمه‌ای ساخته شده که حتی کاراکترهای درون فیلم نیز متوجه آن نمی‌شوند. فقط بعد از اینکه از خودرو پیاده می‌شوند، در می‌یابند که یک فرد را زیر گرفته‌اند!