1

خاطره‌ای از خسرو سینایی و مدیریت آقایان پِسته‌دوست!؟

سینماروزان/ حامد مظفری: انتصاب مهدی‌سجادی خزانه دار به عنوان سرپرست بنیاد سینمایی فارابی را از دو منظر می‌توان ارزیابی کرد. اینکه یک حسابرس را در بالادست ساختاری متمول قرار داده اند تا مو را از ماست بکشد و اجازه اسراف و بذل و بخشش ندهد؟ یا اینکه با حذف مدیریت هنری و واگذاری زعامت فارابی به خزانه دار، در عین چابک سازی می‌خواهند کاری کنند که در پرداخت تسهیلات به پروژه های متبوع، هیچ اصطکاکی نباشد؟

به گزارش سینماروزان و به نقل از روزنامه کیهان، هر کدام از این فرض‌ها که درست باشد باز آنچه در فارابی تصمیم‌گیرنده اصلی است همان شوراهای تصویب پروژه است که هرگاه با سینماگران حسابی چیده شده، فیلم‌های قابل تحمل تولید شده و هرگاه در انتخاب افراد شورا، بی دقتی صورت گرفته با نزول کیفی تولیدات روبرو بوده ایم.

رائد فریدزاده رئیس سینمای دولت چهاردهم در مراسم معارفه سجادی بیشتر درباره عقبه فارابی و وجهه بین الملل آن حرف زد و درباره برنامه اش برای انتخاب معاون فرهنگی فارابی و شورای تصویب چیزی نگفت. درباره بین الملل که انگار زیادی تعارف کرده و شاید چون خودش تنها رزومه مشهود قبلی اش معاونت بین الملل فارابی بوده، در این باره اغراق کرده و درباره اصالت آثار فارابی هم که به هر حال سالهاست نه سینماگران اصیل و نه آثار اصیل در این ارگان تولید نشده اند.

 

یادم نمی‌رود که در دهه نود بارها خسرو سینایی را روی نیمکت‌های حیاط فارابی می‌دیدم که تکیه داده به عصایش به دوردست خیره شده بود و انگار میخواست بگوید آنچه دیگر ارزش ندارد همان اصالت است. سینایی مدتها دنبال تولید پروزه مشترک “قطار زمستانی” بود که موافقت طرف لهستان را هم گرفته بود و می‌خواست فارابی را پای کار بیاورد. یک بار با سینایی همکلام شدم و گفتم چرا این پروژه به نتیجه نمی‌رسد و او بی تعارف گفت چون آقایان پسته‌دوست-تعبیر سینایی برای مدیرانی که در داخل پسته میل می‌کنند و در جشنواره های خارجی ناتوان از ارائه فیلمهای کیفی، پسته و گز و باقلوا توزیع می‌کنند-

علاقه ای به پروژه های میهنی و سینماگران مستقل ندارند و می‌خواهند با افرادی بله قربان گو کار کنند که آثاری خنثی و آرشیوی و بی دردسر تولید شود.

سینایی خیلی دوید و پیگیری کرد تا “قطار زمستانی” را بسازد و هیچ حمایتی ندید و آن فیلم تولید نشد و به جایش حمایتی خرد از او کردند برای تولید فیلمی کوچک به نام “جزیره رنگین” که فقط تلف انرژی سینایی و احتمالا باز کردن وی از سر خود بود.

 

سعید اسدی کارگردان فیلم ماندگار “آواز قو” دیگر سینماگری بود که سال‌ها به دنبال ساخت فیلم “یو اس اس اس وینسنس” با محوریت حمله ناو آمریکایی به ایرباس بود و با اینکه قاسم قلی پور تهیه‌کننده “عروس آتش” را کنار خود داشت، هیچ طرفی نبست. فیلمنامه اسدی یکی از استراتژیک ترین آثار این سال‌ها بود ولی این پروژه هم در سبد حمایتی فارابی قرار نگرفت تا اسدی هم ایران را ترک کرده و به آمریکا برود در حالی که آخرین بار همین چند ماه پیش و در سالگرد آن اتفاق شوم، در پیامی کوتاه نوشت: از نظر روحي حال خوشي ندارم، سوم جولاي هست، سالگرد  فاجعه ي ايرباس… و تب نوبه ي من… هرگز فكر نمي كردم كه مني كه به عشق خدمت به وطن و مردمم همه زندگي ام را در اينجا به باد دادم و به همه ي امكاناتم پشت پا زدم ناچار شوم به خاطر خباثت، بي وطني و بي ديني برخی نامسئولين سينمائي دوباره به كثافتخانه اي بازگردم كه با كودتاي ٢٨ مرداد اش باعث بدبختي كشورم و مردمم شد، و تحمل كنم سالگرد كودتاي ٢٨ مرداد و انهدام ايرباس را كه به خاطر ساخت اشان به ايران بازگشتم!!! طبيعي ست كه وقتي جلوي ورود اسب ها به ميدان مسابقه گرفته شود هر خري برنده خواهد بود.

خاطراتی از سینایی و بیضایی و مدیریت آقایان پِسته‌دوست
خاطراتی از سینایی و بیضایی و مدیریت آقایان پِسته‌دوست

بهرام بیضایی دیگر فیلمساز امتحان پس داده ای بود که مدتها دنبال تولید پروژه تاریخی “اشغال” بود و در برهه ای حتی اصغر رفیعی جم به عنوان رابط بیضایی که به آمریکا رفته بود و مدیران فارابی قرار گرفت ولی درنهایت نه حمایت از تولید یکی از میهنی ترین فیلمنامه های وی که تصویری کامل از تهران گرفتار جنگ جهانی دوم داشت، صورت گرفت و نه حتی پروانه ساخت فیلم‌نامه ای لوباجت به نام “مقصد” را دادند و نهایتا یک موافقت اصولی برای “مقصد” صادر شد بدون هر گونه حمایت! بیضایی نیز در گفتگویی خصوصی مخالف اصلی تولید همان “مقصد” را یکی از همان ظاهرالصلاحانی دانسته بود که حتی از نام کاراکترهای “مقصد” هم تفسیر سیاسی استنباط کرده بود و خنده‌دار اینکه اخیرا دنبال بودجه چند ده میلیاردی بوده برای تولید فیلمی مثلا ارزشی با یک کارگردان‌تقریبا بی تجربه ولی بلندگوبه‌دست!

همین سه مصداق کافی است تا بدانیم در کارنامه لااقل یک دهه اخیر فارابی که خبر از اصالت آثار و سینماگران نبوده و بیشتر روابط پیش‌برنده بوده و همین که برخی افراد حاضر در شوراهای فارابی، خود مشمول حمایت این نهاد برای تولید آثاری عمدتا شکست‌خورده بودند، یعنی تا شوراهای فارابی با سینماگران خوش‌سابقه چیده نشود، حرف زدن درباره عقبه فارابی و کارنامه قبلی اش، آب در هاون کوبیدن است.

 

فارابی نه تنها سالهاست در حیطه بین الملل و پروپاگاندای آثار ایرانی نه در اروپا و آمریکا که در همین کشورهای منطقه هم گرفتار سستی است. نگاه کنید که سازندگان سریال “شهرزاد” توانسته اند رایت بازسازی نسخه ترک آن را بفروشند و این گونه ارزآوری کنند و همه خروجی بین الملل فارابی این شده که هر سال کمیته ای تشکیل دهد جهت معرفی یکی از آثار اغلب -متعلق به ارگان‌ها- برای شرکت در اسکار غیرانگلیسی زبان و گاهی همین انتخاب آن قدر ساده‌لوحانه صورت می‌گیرد که مثلا فیلمی را به اسکار می‌فرستند که اصلی ترین عنصر که داشتن پخش‌کننده در آمریکاست را ندارد.

 

با قرار دادن یک خزانه دار بر بالادست فارابی-که قاعدتا گزینه‌ی گذار است و احتمالا به زودی یک مدیر جایگزین او خواهد شد -بعید است مشکلات مبتلابه فارابی حل شود. فارابی بسان بسیاری از ساختارهای دولتی چنان فربه و کند شده که با تغییر مدیر هیچ اتفاقی در آن نمی افتد وگرنه یک دهه بعد از رونق وی‌او‌دی‌ها فارابی را حتی در راه اندازی یک پلتفرم اختصاصی برای آرشیو خودش، عاجز نمی‌دیدیم اما انتظار حداقلی داریم که در چینش معاونت فرهنگی و بعد شورای تصویب پروژه های فارابی، سینماگرانی به کار گرفته شوند که قدری اوضاع را بهبود بخشند.