خروجی تازهترین گفتگوی بهمن فرمانآرا⇐”گنج قارون” شرافت داشت به بسیاری از فيلمهايي که امروز به اسم فيلم کمدي ميبينيم!/متأسفم که در “هزارپا” به همه چيزهايي که برايمان ارزشمند است و {ازجمله جانبازان جنگ} دهنکجي کردیم!!/سانسور آزاردهندهاي که از آن حرف ميزنيم، قبل از انقلاب هم وجود داشت!/قرار شد فيلم خارجي اکران نشود تا سينمايمان قوت بگيرد اما اتفاقاتي در سينماي ما رخ ميدهد که ميگوييم صد رحمت به فيلمفارسيها!/چهل سال به ناصر ملکمطيعي اجازه کارکردن داده نشد فقط به جرم اینکه تيپ جاهلی بازي ميكرد و حالا فیلمهایی روی پرده میرود که حرفهاي دوپهلو و سهپهلو درباره مسائل جنسي ميزنند!!/من تهيهکننده “در امتداد شب” هستم که هنوز هم پرفروشترين فيلم تاريخ سينماي ايران است ولی درعین حال تهیهکننده اولین فیلم کیارستمی هم هستم/سریالهای ترک جای تلویزیون را گرفتهاند چون تلویزیون به رادیو تبدیل شده و مدام دونفر را در تلویزیون میبینیم که نشستهاند و حرف میزنند
سینماروزان: انتقاد از سینمای کمدی ایران و پسرفتی که در سالهای اخیر داشته و در عین حال اقبال مخاطبان به این نوع سینما ادامه دارد. برای مخاطب مهم نیست فلان بهاصطلاح کارشناس در بهمان برنامه تلویزیون چگونه سینمای کمدی را مینوازد؛ او همچنان علاقه دارد به تماشای محصولات پاپکورنی چه در سینما چه در شبکه خانگی و چه در سامانههای ویدیوی درخواستی.
بهمن فرمانآرا کارگردان باسابقه سینما که در این سالها همچنان با عطشی بالا به فیلمسازی ادامه داده جزو تازهترین منتقدان سینمای کمدی است.
بهمن فرمانآرا با انتقاد از رواج نوعی ابتذال در سینمای کمدی به شرق اظهار داشت: وقتی درباره کمدیهای رایج حرف میزنیم از فيلمهايي صحبت ميكنيم که بهمراتب بدتر از «گنج قارون» هستند. به نظرم در مقايسه با فيلمهايي که امروز به اسم فيلم کمدي ميبينيم، «گنج قارون» شرافت داشت، چراکه به هر صورت قصهاي تعريف ميكرد. امروز ميبينيم که جواد عزتي و رضا عطاران با هم ميرقصند! در واقع بار ديگر به زمان فيلمفارسي برگشتهايم! براي من عجيب است. چطور در کشوري که استعدادهاي فراواني وجود دارد و بخشي از آنها را در جريان فيلمسازي ميبينيم، استعدادها اينقدر راحت از دست ميروند! قطعا سينما، هنري است که به نيروي تازهنفس نياز دارد و ميبينيم که بسياري از نيروهاي تازهنفس مسير درستي نميروند.
فرمانآرا درباره قدمت سانسور در سینمای ایران گفت: وقتي از سانسور حرف ميزنيم، اين نکته را هم بايد در نظر داشته باشيم که پيش از انقلاب نيز با چنين مواردي روبهرو بودهايم. پيش از انقلاب براي نمايش فيلم «شازده احتجاب» با ماجراي سانسور مواجه شديم. زماني که قرار بود فيلم نمايش داده شود، بهصراحت به من گفته شد شانس آوردي که در جشنواره فيلم تهران جايزه بهترين فيلم را گرفتي؛ در غير اين صورت هرگز فيلم نمايش داده نميشد. مقصودم اين است که سانسور آزاردهندهاي که از آن حرف ميزنيم، در دوره قبل نيز وجود داشت. غمانگيز است که بسياري از استعدادهاي خوب فيلمسازي آماده ورود به اين عرصه هستند، اما موانعي مانع از ورود آنها به جريان فيلمسازي حرفهاي ميشود. من، مهرجويي يا کيميايي اگر يک يا دو فيلم ديگر بسازيم، تأثيري در جايگاهمان در سينما ندارد؛ صحبتهاي من درباره کارگردانان جوان سينماست، کساني که قرار است سينما را سر پا نگه دارند. سينماي ما تا پيش از انقلاب در کنار فيلمهاي خارجي نمايش داده ميشد، بعد از انقلاب نمايش فيلمهاي خارجي را هم حذف کرديم؛ بنابراين رقابتي که در گذشته با اکران فيلمهاي خارجي داشتيم، الان وجود ندارد؛ يعني بار ديگر در همان چاله گير افتادهايم. امروز فيلمها براي فروش بيشتر بايد مبتذل باشند! درجه ابتذالي که باورکردني نيست. در فيلم «هزارپا» آدمهايي که در جنگ آسيب ديدهاند، با پاي مصنوعي بولينگ بازي ميكنند! متأسفم که به همه چيزهايي که برايمان ارزشمند است، اينطور دهنکجي ميكنيم.
بهمن فرمانآرا با گلایه از کیفیت پایین فیلمهای کمدی اظهار داشت: قرار شد فيلمهاي خارجي اکران نشود تا سينمايمان قوت بگيرد؛ اما ميبينيم اتفاقاتي در سينماي ما رخ ميدهد که ميگوييم صد رحمت به فيلمفارسيها. 40 سال به ناصر ملکمطيعي اجازه کارکردن داده نشد، جرم او فقط اين بود که تيپ جاهل را بازي ميكرد که در آن سالها مخاطب، چنين شمايلي را ميپسنديد. الان در سينما چه ميبينيم؟ برخي فيلمهاي کمدي حال حاضر را نميتوان با خانواده ديد. شخصيتهايي که حرکات زشت انجام ميدهند و حرفهاي دوپهلو، سهپهلو درباره مسائل جنسي ميزنند و دوستاني که در شوراي پروانه ساخت و نمايش حضور دارند و برخي نيز با داشتن سالن سينما و دفتر پخش که توان تهيهکنندگي هم دارند، اين جريان را کنترل ميكنند.
این کارگردان با اشاره به سوابقش در تهیهکنندگی آثاری در گونههای مختلف گفت: هيچکس از پول بدش نميآيد، من هم از اين قاعده مستثنا نيستم و هيچ مخالفتي هم با پولسازبودن فيلم ندارم، اما نبايد همهچيز را فداي درآمدزايي بيشتر کرد. من تهيهکننده فيلم «در امتداد شب» هستم که با وجود همه صحبتهايي که درباره آن ميشود، هنوز هم پرفروشترين فيلم تاريخ سينماي ايران است. بليت اين فيلم دو تا تک توماني و سه توماني بود که فقط در اکران تهران 15 ميليون فروش کرد. حالا اين ميزان فروش را ضرب در مقدار بليت اين روزهاي سينما بکنيد و ببينيد چه رقمي خواهد شد. مقصودم اين است که اين حرفه را بلدم. از آن طرف فيلمهايي مثل «گزارش»، اولين فيلم بلند عباس کيارستمي را هم تهيه کردهام.
فرمانآرا با نقد رسانه ملی گفت: تماشاچي رسانه ملي به 10، 15 درصد رسيده و جاي رسانه ملي را سريالهاي ترکي و رسانههاي خارجي گرفته، به اين دليل است که از روز اول اشتباه کرديم و هر وقت تلويزيون را تماشا کرديم، فقط دو تا آدم نشستهاند و با هم حرف میزنند؛ اينکه به تلويزيون نياز ندارد، اين راديو است. درنظرنگرفتن سليقه ميليونها تماشاگر نتيجهاش ميشود ريزش هرروزه اين رسانه و جذبشدن آنها به شبکهها و رسانههاي بيگانه. تلويزيون در تمام اين سالها نشان داده است که رقيب نميخواهد و هميشه بهدنبال حفظ انحصارش است. مدتي قبل از همين رسانه ملي آقايي شروع به فحاشي به هنرمندان اين کشور کرد. مشخص است که با اين فرايند هرروز از تعداد مخاطبان رسانه ملي کم خواهد شد!