سینماروزان/حامد مظفری:
مثبت: داستانگویی حتی از نوع استعاریش آن هم از دهه سازندگی در نوع خود قابل توجهست به خصوص که در انتهای درام و در دل بحران تأکید گل درشت بر سردار سازندگی را نیز میبینیم آن هم درون کلانتری!!
منفی: دیالوگ نویسی تخت و مونوتن به سبک کیمیایی! همه عین هم مسجع(!)حرف میزنند از خواهر و برادر تا مادر و شهرزاد بدکاره!
منفی: حتی موسیقی متن هم کم ارجاع ندارد به موزیک متنهای اسفندیار منفردزاده و بابک بیات برای کیمیایی
مثبت: ظرافت در قاببندی تورج اصلانی و وسواس در چیدمان صحنه حتی
منفی: در محدودیت لوکیشن جلب توجه میکند ولی…
منفی: محاصره در لوکیشنهای داخلی هرقدر هم که صحنه آرایی جذاب باشد باز به زدگی میانجامد.
منفی: ضعف تدوین محمدرضا مویینی بدجوری پاشنه آشیل است و کندی روایت حوصله سربر است!
منفی: چرا لات درخونگاه در بازگشت از ژاپن، اغلب در خانه است؟؟؟ و حتی سراغ لاتهای محله نمیرود و آمارشان را درآورد؟؟
مثبت: استعاره؟ فراوان است! گل درشتش، “هشت سال”ی است که داروندار رضا را به باد میدهد بی رضای رضا و با حقه “لاجوردی”!! دستمالی شده اش، “شهرزاد”بدنامیست که میشود ناجی رکب خوردگان آن هشت سال‼ اپیدمیکش، “باران”ی است که هی میبارد و میبارد بی تطهیر تلخی آن هشت سال و بالاخره نوباوه اش میشود کودکی که مسلسل گرفته به سوی بازی خورده آن هشت سال‼
مثبت: پیشرفت محسوس امین حیایی در ایفای تیپ لاتهای پایین(!) که از “کما” تا “ساخت ایران” تکرار شد، حالا به تکاملی رسیده دستنیافتنی! و وقتش است دیگر حیایی قید این تیپ را بزند!
مثبت: نوآوری در نمایش همخوابگی با رعایت خط قرمزها!! به جای آمیزش تن به تن آدمیان، آمیزش نخ به نخ سیگارهاست که به رخ کشیده میشود!!
*سکانس
-کباب خوران مادر و فرزند در دل بازار و متعاقب آن کابوس سیل در خواب مادر
*کاراکتر
-طاووس با بازی ژاله صامتی که همچنان زیرکانه نقش زن سنتی گرفتار در چنگال ندانم کاری شوهر را روی هوا میزند! صد حیف که چون هیچ وقت دستبند سبز نداشته لابد سهمی از سیمرغها نخواهد داشت!!
-موسی با بازی محمود جعفری که دیر وارد میشود اما از لحظه ورود درام را مال خود میکند!
*گاف
-“سلطان و شبان” در ابتدای دهه شصت روی آنتن رفت یا دهه هفتاد؟