دستمالبهدستان اعتدال بهدنبال ورود به ساختار رییسی!؟
سینماروزان/حامد مظفری: نه عجیب است و نه غریب ولی شرمآور هست؛ بدجوری هم شرمآور است.
اینکه گروهی که با مجیزگویی روسای اعتدال نزدیک به هشت سال در محافل سینمایی بودجهخوار مختلف ولو بودند حالا دست و پا میزنند برای ورود به ساختار سیدابراهیم رییسی، نه عجیب است و نه غریب ولی شرمآور، چرا!
بدجوری خجالتآور است رفتار جماعتی که نه فقط در هشت سال اعتدال بلکه در هشت سال مهرورزی در هر سوراخ بودجهخوار سینمای دولتی نفوذ کرده و سبیلهای نداشته را چرب میکردند هنوز سیر نشدهاند.
سعدی نزدیک به هفتصد سال قبل در مذمت طمع یک بازرگان حریص سروده بود: آن شنیدستی که در اقصای غور/بارسالاری بیفتاد از ستور/گفت چشم تنگ دنیادوست را/ یا قناعت، پر کند یا خاک گور!
شاید اگر سعدی در زمانه ما میزیست آن گاه بیخیال بازرگانی آشفتهحال میشد که فلان انبارش به ترکستان بود و فلان بضاعت به هندوستان و بهجای ایشان در مذمت این جماعت ملون نه یک حکایت و یک بیت که یک دیوان میسرود.
در توجیه رفتار این جماعت که هر روز به رنگی میشوند چه باید کرد؟ تشبیه آنها به آفتاب پرست؟ بعید است حتی موجودی به نام آفتاب پرست نیز جز در حد رفع حاجات حیات، رنگ عوض کند پس چه بهتر که به آفتاب پرستان توهین نکنیم.
این جماعت را میتوان بیمار روانی تلقی کرد؟ نمیتوان با قطعیت نظر داد ولی میتوان آنها را دچار اختلال شخصیتی یا دچار نوعی اختلال وسواس اجباری دانست.
اینکه اینها به قدر کفایت و خیلی بیشتر از استعدادهایشان، تمکن مالی دارند ولی باز حرص میزنند برای نزدیکی به مدار ارگانهای و نهادهای بودجهخوار تا مبادا گرسنه بمانند، قطعا نوعی اختلال است که هم میتواند ژنتیک باشد و هم اکتسابی.
در برخورد با این جماعت چه باید کرد؟ نمیشود که تا ابد به نظاره نشست و افرادی را دید که هم با سرمایهداران دربند، میبندند و هم در نهادهای بودجهخوار شهری میلولند و هم لاسزنان در محافل پربریز و بپاش سینمای دولتی، منصب میگیرند.
یک بار برای همیشه باید جلوی این جماعت را سد کرد و سر جایشان نشاند. سیدابراهیم رییسی و نزدیکانش که در آغاز قرن جدید خورشیدی ریاست جمهوری را در دست گرفتهاند اگر همین یک کار را کنند و در هر حیطهای جلوی چنین جماعتی را سد کنند، کمکی کردهاند به رفع فساد از ساختار چاق و بدقواره دولت.