1

رسانه دانشگاه آزاد: مردم کرونا را شکست دادند ولی تلویزیون از کرونا شکست بدی خورد!!

سینماروزان: کیفیت محصولات تلویزیون در دوران درگیری ایران و ایرانی با کرونا کیفیتی انتقادبرانگیز بوده و درمجموع اتفاقی خارق‌العاده برای افزودن بر کیفیت محصولات رسانه ملی در این دوران صورت نگرفته است.

روزنامه فرهیختگان وابسته به دانشگاه آزاد در تحلیلی بر برنامه‌های تلویزیون در دو ماه اخیر، از شکست تلویزیون گفته است.

متن گزارش فرهیختگان را بخوانید:

کرونا، عید، ماه رمضان؛ هرکدام از این پدیده‌ها به‌تنهایی می‌تواند بستر مناسبی را برای تولیدات تصویری یا صوتی فراهم کند. حالا و در دو ماهه هر سه این وقایع با هم جمع شدند و صداوسیما را در وضعیت خاصی قرار دادند؛ ازطرفی آثاری که در مرحله تولید بودند، متوقف شدند و  و ازسویی برنامه‌های روتین تلویزیون هم دچار تغییر شدند. مثل همیشه گزینه اول استفاده از آرشیو بود. سیل سریال‌های قدیمی و محبوب روانه شبکه‌های مختلف ملی و استانی شد. برنامه‌های ترکیبی مانند عصر جدید و دورهمی تا جایی که جان داشتند، ادامه دادند و خندوانه اصلا وارد بازی نشد. آنها که برنامه ساختند متهم شدند به عدم رعایت بهداشت و مهم نبودن جان مردم برایشان و آنها که نساختند متهم شدند که سر بزنگاه، تلویزیون را تنها گذاشتند. اما واقعیت اصلی اینها نبود. رسانه در شرایط بحرانی دو وظیفه دارد؛ امیدبخشی و اطلاع‌رسانی. پخش متوالی و مکرر فیلم‌های سینمایی داخلی و خارجی را یک ادمین فضای مجازی هم می‌تواند انجام دهد. نشاندن یک مجری روبه‌روی یک کارشناس پزشکی هم کار چندان سختی نیست. این را هم می‌توان در برنامه‌های مدرسه حتی برگزار کرد. تلویزیون مدعی است که بیش از چهارهزار عنوان برنامه با موضوع کرونا در شبکه‌های استانی ساخته است.

به‌فرض صحت و ضمن تشکر از این دوستان بابت زحمات‌شان، باید پرسید که این برنامه‌ها چقدر مخاطب داشته‌اند و تاثیرات‌شان چه بوده است؟ کدام برنامه به‌طور خاص برای روزهای قرنطینه ساخته شد و جذابیت و اطلاع‌رسانی را با هم داشت؟ کدام برنامه آیینه تمام‌نمای مردم از طبقات مختلف بود؟ اینکه یک نفر به‌عنوان مجری یا کارشناس مدام و مکررا از مردم بخواهد که در خانه بمانند، نهایت وظیفه و خلاقیت یک رسانه است؟ ساختن برنامه‌هایی شبیه به «خونه‌مونی» به چه میزان بودجه و چقدر خلاقیت نیاز داشت؟ سال‌هاست که کارشناسان رسانه به تلویزیون هشدار می‌دهند از تکیه بر تک‌ستاره‌ها پرهیز کند. اتکای بیش از حد به یک سریال یا یک هنرمند در چنین وضعیتی اثرات سوء خودش را نشان می‌دهد. تهیه برنامه‌ها در لحظه‌های آخر هم آفت دیگری است که به‌عنوان یک نقص از آن یاد می‌شود. امسال هر دوی این ایرادها به‌وضوح خودنمایی کرده‌اند. سال‌ها بعد اگر تلویزیون به عملکردش در ماه رمضان نگاه کند، آیا می‌تواند از آن دفاع کند؟ برنامه‌های ماه مبارک رمضان از مردم با صدای بلند درخواست می‌کند که هم در خانه نمانید و هم تلویزیون نگاه نکنید. احتمالا پس از ماه مبارک، آماری از طرف روابط عمومی صداوسیما منتشر می‌شود که تعداد بینندگان فلان‌قدر بود و فلان‌عدد، اما شما که این گزارش را می‌خوانید، می‌توانید قضاوت کنید که سریال‌ها و برنامه‌های امسال ماه رمضان چقدر جذاب بوده‌اند.

برای یافتن ویژه‌برنامه‌های ترکیبی دوران کرونا دقایق زیادی را جست‌وجو کردم و نتایجی بیش از دو سه مورد نیافتم؛ برنامه‌هایی شبیه به خونه‌مونی که هم مسابقه‌ای و هیجانی باشد و هم مرتبط با روزهای کرونایی. بدیهی است این استناد به‌معنی آن نیست که برنامه خونه‌مونی نمونه متعالی برنامه‌های ترکیبی است و صرفا به‌عنوان شاهد مثال معرفی می‌شود. در ابتدای ورود کرونا برنامه‌ای باعنوان «به توان ما» با اجرای جواد خیابانی هم از شبکه سه روی آنتن رفت که پس از پخش چند برنامه و ایجاد حاشیه مهمان 30 میلیون تومانی به کار خودش پایان داد. حجم بالای تولید و پخش برنامه‌های شبه‌ماه‌عسلی در شبکه‌های مختلف تلویزیون در ماه مهمانی خدا و نشستن پای رنج‌های بدون امید بعضی از مردم، ‌جز اشک ریختن و تضعیف روحیه ملت کرونازده چه سود دیگری دارد؟ بیش از دودهه است که مدیران و عقلای رسانه و دین به این نتیجه رسیده‌اند ماه رمضان قرار نیست صرفا ماه غم‌وغصه باشد و اساسا ماه شادی و جشن است. امسال و دقیقا در شرایط کرونایی چه تغییری در نگاه مدیریتی تلویزیون ایجاد شده است که در اکثر سریال‌ها و برنامه‌های مختلف، غصه و ناله تزریق می‌شود و بذر ناامیدی می‌کارند؟

از سوی دیگر تلویزیون مدعی است کرونا برنامه‌هایش را به‌هم ریخته است و اگر کرونا نبود چه می‌کرد و چه و چه. البته برای سنجش ادعای تلویزیون کافی است به برنامه‌ها و سریال‌های دو سال 98 و 97 نگاهی بیندازیم. تکیه بر تک‌سریال‌ها و تک‌برنامه‌ها که صرفا تفریحی بودند و وقت پرکن و نبود یک استراتژی مشخص در طول فصل یا سال از ویژگی‌های صداوسیما در دوران پیشاکرونا بود.

«متوقف شدن پروژه‌ها خواست دشمن است.» این جمله را نقل به مضمون جناب علی عسگری، رئیس سازمان صداوسیما گفته است. با این پیش‌فرض، احتمالا بسیاری از سریال‌ها تا 26 اسفند تصویربرداری داشتند و حتی در ماه مبارک هم مشغول ضبط هستند. تهیه‌کنندگان اطمینان داده‌اند که با رعایت پروتکل‌های بهداشتی به کارشان ادامه می‌دهند و عوامل هم ظاهرا مشکلی با این شیوه ندارند، اما خبرهایی که به‌طور رسمی منتشر شده، نشان می‌دهد سریال‌های «سلمان فارسی» به کارگردانی داود میرباقری، «بوم و بانو» به کارگردانی سعید سلطانی و «جشن سربرون» ساخته مجتبی راعی یا ساخت‌شان را ازسر گرفته‌اند یا بعد از ماه مبارک رمضان آن را پی می‌گیرند. «عصر جدید» و «دورهمی» هم قرار است با رعایت پروتکل‌های بهداشتی و شکلی تازه ضبط و پخش شوند و این یعنی بازگشت به تاکتیکی که به‌طور مقطعی جواب می‌دهد. بازهم خبری از یک برنامه جامع و مدون نیست. تکرار می‌کنیم که این روش شکست‌خورده است، چند مجری یا بازیگر دیگر باید از کشور بروند یا با گرفتن موضعی سیاسی در بزنگاه‌ها دست تلویزیون را خالی بگذارند تا مدیرانش به فکر چاره باشند؟ چند بازیگر یا مجری مشهور باید رقم‌هایشان را هرسال و غیرمنطقی بیشتر کنند تا صدای زنگ خطر به گوش مدیران تلویزیون برسد؟

واقعیت مشخص این است که اگر بخش بزرگی از مردم کرونا را شکست دادند، اما تلویزیون در این دو ماه و به‌طور اخص در ماه مبارک رمضان از کرونا شکست بدی خورد. اقبال مردم به «وی‌اودی»ها و شبکه نمایش خانگی و بازگشت مردم و مدیران به تکراری‌های جذاب، موید همین نکته است. وقتی تعداد شبکه‌ها بدون دلیل زیاد می‌شود پس باید خوراک آنها هم تامین شود. اگر اندازه کیفیت را برای سازمان صداوسیما مثلا 50 در نظر بگیریم آن‌وقت متوجه می‌شویم که چرا کیفیت بعضی شبکه‌ها اینقدر پایین است. مردمی که خودشان و زندگی‌شان را از قاب تلویزیون تماشا نکنند، آن را پس می‌زنند و سراغ رسانه‌های دیگر می‌روند. رسانه عرصه جبر و بگیر و ببند نیست. شاید مدتی بتوان با ارائه آمار روزگار را گذراند، اما واقعیت بزرگ‌تر از هر آماری است.