سینماروزان: نمیدانیم چه دلیلی هست برای آماردهی گاه و بیگاه مدیریت دولتی سینما درباره فروش فیلمها و بالیدن به خود بابت بالا رفتن رقم کمی فروش؟؟ وقتی قیمت بلیت سینما افزایش مییابد معلوم است که آمار کلی فروش هم ارتقا مییابد و اینکه مدیران در باد این افزایش فروش بخوابند، خودفریبی است.
روزنامه متبوع دانشگاه آزاد “فرهیختگان” در گزارشی با مقایسه میزان مخاطبان سینماها در دو سال۹۸ و ۹۷ از ریزش میلیونی مخاطب در سال جدید گفته.
متن گزارش “فرهیختگان” را بخوانید:
طبق آماری که سامانه جامع فروش سینمای ایران ارائه کرده، در ۶ ماه نخست امسال، چیزی حدود ۱۸۰ میلیارد تومان، فروش گیشه سینماهای سراسر کشور بوده است. این میزان فروش با ۱۵ میلیون و ۶۵۰ هزار مخاطب محقق شده است. اما اگر فقط به آمار فروش فیلم نگاه کنیم و این رقم فروش با آمار ۶ ماه اول سال ۹۷ مقایسه شود که حدود ۱۴۵ میلیارد تومان بوده است؛ بهنظر میرسد فروش تا حدود ۳۰ میلیارد تومان بهتر شده است. این در حالی است که تعداد مخاطبان ۶ ماه نخست سال ۹۷، بیشتر از یک میلیون نفر به نسبت امسال بالاتر بوده است.
بهعبارت سادهتر، سینمای ایران طی ۶ ماه اول امسال با آنکه بهلحاظ ریالی، بیشتر از سال گذشته فروخته، اما یک میلیون مخاطب کمتر از سال گذشته دارد. این هشداری است برای سازندگان فیلمها که دلخوش به آمار فروش، از رکوردهایی سخن میگویند که توسط آنها شکسته شده، اما شاخص مهم این رکوردها، میزان فروشی است که به میمنت افزایش ۲۰ تا ۲۵ درصدی سالانه بلیت بهدست آمده است.
فروش بالای سینماها، به سپری تبدیل شده که اجازه دیده شدن واقعی صورت مساله را نمیدهد و امروز بهجای اینکه نگران کاهش تعداد مخاطبان سینما باشیم، سرخوشانه از ارتقای فروش سینمای امسال به نسبت سالیان قبل سخن گفته میشود. با نگاهی به وضعیت فروش ۴۰ روز ابتدای فصل پاییز، شاهد ادامه همین رویه افت مخاطبان سینما هستیم.
به گواهی بلیتهای فروخته شده در ۴۰ روز ابتدایی پاییز، تعداد مخاطبان امسال حدود یک میلیون و سیصد هزار نفر نسبت به مدت مشابه در سال ۹۷ کاهش یافته است. این درحالی است که سال گذشته نسبت روزهای اکرانی که در ماه محرم و صفر بود هم بیشتر از امسال بود. با این حال براساس بالا رفتن قیمت بلیت سینماها، شاهد این هستیم که افت فروش آنچنان نبوده است و تنها در حدود پنج میلیارد تومان فروش بلیت کم شده است.
وقتی صحبت از کاهش تعداد مخاطب سینما میشود، برخی مسئولان ذهنها را بهسمت کیفیت پایین فیلمها میبرند، درحالیکه سیاستگذاریها و مهندسی معقول اکران، نیمه دوم این پارامتر است که آن را کامل کرده و میتواند وضعیت استقبال مخاطبان از فیلمها را از این اوضاع نگرانکننده، خارج کند.در چنین شرایطی است که تهیهکنندگان برای نجات وضعیت سینمای بیمخاطب سراغ کمدیهای گاه مبتذل میروند تا بهقول خودشان بتوانند به چرخه فروش در سالنهای سینمایی رونق ببخشند.