1

روایت محمود کلاری از واسطه‌گری انتظامی برای بازی در فیلم توقیفی مهرجویی

سینماروزان: محمود کلاری فارغ از سه دهه فعالیت به عنوان مدیر فیلمبردار در سینمای ایران و تجربه ژانرهایی متفاوت از تاریخی در «سرب» و «دلشدگان» تا کمدی در «همسر» و «ای ایران»، موزیکال در «امشب شب مهتابه» و جنایی در «آدمکش» و «قرمز»، سابقه بازیگری هم دارد.

به گزارش سینماروزان کلاری که آخرین بار در فیلم «بمب» ایفای نقش یک پدر دلسوز را برعهده داشت اولین بار با ایفای نقش در «بانو»ی داریوش مهرجویی که سالها توقیف بود بازیگری را تجربه کرد.

کلاری در گفتگو با تینا جلالی در «اعتماد» از عزت الله انتظامی به عنوان واسطه اصلی حضور در «بانو» نام برده است. کلاری می‌گوید: داستان ازاين‌قرار است كه مهرجويي به من گفت در فيلم جديدم نقش دكتري دارم كه فكر مي‌كنم تو براي اين نقش انتخاب درستي هستي. من تا آن زمان هيچ پيشينه بازي نداشتم و مي‌دانستم كار سختي است. آنهايي كه در فيلم مهرجويي بازي كردند همه درخشيدند. از آقاي انتظامي گرفته در فيلم «گاو» كه بعد از سال‌ها با گاو مش حسن او را مي‌شناختند يا آقاي نصيريان در فيلم «آقاي هالو» كه اين نقش برايش ماندگار بود يا خسرو شكيبايي در «هامون». اين آدم‌ها آنقدر خوب بودند كه اصلا نمي‌شود در فيلم مهرجويي بد بود. ضمن اينكه من اصلا بازيگري نكرده بودم و هيچ‌چيز نمي‌دانستم اگر در فيلم مهرجويي بد باشي آبروريزي مي‌شود. به همين جهت از تيررس و زاويه آقاي مهرجويي خودم را دور نگاه مي‌داشتم. تا اينكه آقاي انتظامي به من زنگ زد چرا نمي‌آيي بازي كني؟ گفتم مگه فيلمبرداري شما تمام نشده؟ گفت نه بابا اينها قرارداد با بازيگر ديگر دارند آن بازيگر درگير شده و منتظر او هستند. تو در ذهن مهرجويي رفتي بيا حداقل سكانس‌هاي تو را بگيريم.

کلاری می‌افزاید: براي آقاي انتظامي توضيح دادم كه بازي در فيلم مهرجويي بسيار سخت است، اگر بد بازي كنم هر چه هم بخواهم به ديگران توضيح دهم من به خواسته آقاي مهرجويي آمدم گناه به گردن من است. مي‌ترسم از اينكه كار را خراب كنم و آبروريزي شود. آقاي انتظامي گفت: تو بيا اما بد بازي كن آقاي مهرجويي منصرف مي‌شود. انتظامي گفت: من چند بار است كه براي صحنه‌هاي تو گريم سنگين مي‌شوم ولي تو نمي‌آيي و صحنه‌هاي تو را نمي‌گيرم و من خسته شدم. من آن موقع ريش داشتم. اين را بگويم از آن موقع تا الان ريش نگذاشته بودم. رفتم سرصحنه و مهرجويي به گريمورم گفت اصلا به گريم صورت كلاري كاري نداشته باشيد. با خودم گفتم الان بد بازي مي‌كنم و او منصرف مي‌شود.

کلاری با خنده ادامه می‌دهد: شايد باورتان نشود هر كاري كه مهرجويي گفت، انجام ندادم اصلا به حرف‌هايش گوش ندادم، هر كاري دلم مي‌خواست در فيلم كردم. بايد با بازيگران هماهنگ مي‌شدم ولي من براي خودم بازي كردم. به‌يك‌باره آقاي مهرجويي كات… عالي بود. گفت تو عالي بودي من همين را دقيقا مي‌خواستم. از تعجب نمي‌دانستم چه بگويم. گفتم: واقعا خوب بودم يا در رودربايستي ماندي؟ آنجا بود كه فهميدم چقدر بازيگري كار سختي است. ما پشت دوربين به‌راحتي زندگي مي‌كنيم ولي به‌محض اينكه مقابل دوربين مي‌رويم انگار تمام جهان به شما نگاه مي‌كند. دنيا دگرگون مي‌شود صدا تغيير مي‌كند خيلي كار دشوار مي‌شود.