صادرات پدر ایرانی به دنیا⇔از «فروشنده» تا چهارراه استانبول⇔از اسکار تا پلاسکو!!!
سینماروزان/مهدی کشاورز: فیلم «فروشنده» اصغر فرهادی در اسکار پذیرفته شده است. این یعنی بسیاری از افراد صاحب فرهنگ و هنر دنیا با این فیلم ارتباط برقرار کرده اند؟! کارکترهایش را باور کرده اند!؟ صادر کننده واژه پدر ایرانی به اسکار بوده ایم؟! به بزرگترین گردهمایی هنری دنیا؟! آن هم در شرایطی که بازیگر زن فیلم در ژستی انتلکت مآبانه از تحریم اسکار گفته ولی از سوی کارگردان و نویسنده و تهیه کننده مورد تأیید اداره نظارت هیج واکنش مثبتی نگرفته!!!
پدر ایرانی در این فیلم چنین تعریف شده است: پدری که در سن و سال بالا نمی تواند امیال و هوسهای درونی خود را کنترل کند. پدر مسنی که کمتر نمونه اش را در خانواده های خود دیده ایم.
اما روز فاجعه پلاسکو انگار روز پدر بود. روز پدر ایرانی. پدر فداکار. پدری که هر بار از خانه بیرون می زند فکر میکند آخرین بوسه را تقدیم فرزندش می کند. پدری که هیچ تضمینی برای برگشتش نیست.
پدر آتشنشان. پدری که بارها در زندگی اش آتش سوزناک بدهی ها و قسط های ماهیانه و هزینه بالای معیشت و تحصیل و دوا و درمان فرزندانش را خاموش کرده است. پدری که در طبقه منهای دوی آوارگاه سینه اش داغ است نه از این آتش! که در آخرین لحظات زندگی اش در لابلای گدازه ها و زیر هزاران هزار کیلو خاک فقط نگران آینده زن و بچه اش بوده است.
زن و بچه ای که در آن خانه 50 متری اجاره ای با همان سفره های کم حجم و تک رنگ با همان آسمان سیاه، تفاوت دوران پسابرجام و پیش از برجام را احساس نکرده اند اما حالا تفاوت دوران پدر و پسا پدر را حس می کنند.
تصاویر مردان آتش نشان ایرانی به دنیا مخابره شده است. صادر شده است. دنیا دیده است که با پیش پا افتاده ترین روش ها و ماشین ها به جان آوار افتاده اند؛ به دل آتشفشان زده اند. مثل آن هشت سال. جان فدای جان. «فروشنده» نیستند! خیلی چیزها فروشی نیست.