طعنههای منیژه حکمت به خانه سینما⇐ صنف نميتواند شعبه دوم وزارت ارشاد باشد/چرا درباره دیدار تیم خانه سینما با احمدینژاد شفافسازی نمیشود؟/صنف بايد دغدغه همه اعضاء را داشته باشد و نه يك حلقه معدود!
سینماژورنال: مسائل مبتلابه تنها صنف موجود سینمای ایران از تعطیلی در زمان جواد شمقدری تا حالا که دو سالی هم از بازگشایی آن میگذرد همواره محل بحث سینماگران بوده است.
به گزارش سینماژورنال درباره روابط متقابل میان هیأت مدیره سابق این نهاد با دولت دهم و سازمان سینمایی این دولت هم حرف و حدیث فراوان بوده است.
چندی پیش محمدمهدی عسکرپور مدیرعامل سابق این نهاد در گفتگویی به صراحت از پیشنهاد وزیر ارشاد دولت دهم برای پذیرفتن معاونت سینمایی گفت(اینجا را بخوانید) و حالا منیژه حکمت نیز در گفتگویی هم گلایههای خود را از ارتباط بیش از حد خانه سینما و وزارت ارشاد بیان کرده و هم تعریضی زده است به دیدار تیم خانه سینما با احمدی نژاد در دولت دهم بدون اینکه درباره این دیدار شفاف سازی صورت بگیرد.
متن کامل این بخش از گفته های منیژه حکمت را به نقل از “اعتماد” بخوانید:
الان به نظر شما خانه سينما دست آنهاست يا دست شماست؟
من ورود به خانه سينما نميكنم چون پيچيدگيهايي دارد كه تا شفاف نشود نميتوانم راجع به آن صحبت كنم. از دوره شمقدري اتفاقاتي كه افتاده تا الان بايد شفاف شود.
روايتتان را از دوره شمقدري و بحران خانه سينما بگوييد.
شمقدري و دوران شمقدري… به نظر من آن دوران بدترين موقعيت سينماي ايران بود. دوراني بود كه صبحها ما بيهيچ انگيزهاي از خواب بيدار ميشديم كه طي طريق كنيم. دوست ندارم اصلا راجع به آن دوران حرف بزنم. اينكه تلاش ميكني اتفاقي در جهت بهبود جامعهات و ايجاد شرايط مطلوبتري براي جامعهات رقم بزني، ولي به ديوار سيماني برميخوري، ميبيني سنگ جلوي راهت است… آن روزگارها را دوست ندارم، نه به عنوان كارگردان يا تهيهكننده بلكه به عنوان يك ايراني آن روزها را دوست نداشتم. روزهاي بد…
آقاي عسگرپور دو هفته پيش از آن روزها گفت و جالب اين بود كه تقريبا همين لحن را داشت. به نظر شما آقاي عسگرپور از آنهاست يا از شما؟
من يك ديني به آقاي عسگرپور دارم. زماني كه براي پگاه آهنگراني (دخترم) مشكلاتي به وجود آمد به عنوان رييس صنف خيلي به ما كمك كرد. بگذاريم در اين مورد اينها و آنها نگوييم. ولي به هرحال آن بخش از تاريخ خانه سينما با مديريت آقاي عسگرپور بايد شفاف شود. اينكه واقعا چه اتفاقاتي افتاد. دو گروه بايد بيايند حرفهايشان را بزنند.
كدام دو گروه؟
گروه شمقدري و گروه خانه سينماي آن موقع. مثلا در همان دوره تيم خانه سينما با احمدينژاد ديدار داشته، بايد در مورد اين ديدار مطالب شفاف شود. يك سكوتي از جلسات آن دوران است كه براي من گزنده است. تا روشن نشدن آن اتفاقات و حواشي آن دوره، هيچ اظهارنظري نميتوانم بكنم.
نظرتان در مورد خانه سينماي اين دوره چيست؟
من زياد با خانه سينما كاري ندارم، اگر ديده باشيد در مراسمشان هم زياد حضور ندارم. كاري هم ندارم. من اين ور كار خودم را ميكنم.
چرا ، بالاخره صنف شماست؟
صنف بايد تعريف شود. صنف نميتواند شعبه دوم وزارت ارشاد باشد.
الان به نظر شما هنوز هم خانه سينما شعبه دوم وزارت ارشاد است؟ آيا هميشه همينطور بوده؟
گفتم كه تشكيلات و صنف را بايد تعريف كنيم. البته كه هميشه اين طوري نبوده. يك مقطعهايي خانه سينما مستقلتر بوده. ولي مشخصا الان شعبه دوم وزارت ارشاد است. خب من ميروم مشكلاتم را با خود وزارت ارشاد حل ميكنم چرا بروم سراغ شعبهاش؟ اينكه يك حلقه ١٠ نفره مدام در همه جشنهاي خانه سينما هستند، همانها جايزه ميدهند، همانها برگزار ميكنند و هر اشكالي كه داشته باشي تو حق اعتراض نداشته باشي ديگر صنف معني نميدهد. نخستين مطالبه، نخستين تعريف يك صنف اين است كه بچهها بتوانند منتقدش باشند نه اينكه هر كسي منتقد بود بايد حذف و از اين دايره كنار گذاشته شود. اين صنف نيست. يك صنف بايد دغدغه اعضاي پنج هزار نفري را داشته باشد نه اينكه يك حلقهاي دور هم جمع شوند براي خانه سينما خودشان تصميم بگيرند، مدام هم از هم تشكر كنند.
اين حلقه چه كساني هستند؟ از رانتبگيرهاي قديم هستند؟
نه، اين حلقه هميشه بودند. به نظر من مطبوعات بايد رصد كنند چه كساني هستند.
يعني در تمام دولتها اين حلقه فرق نكرده؟
نه، رصد كنيد، كاري ندارد. اين وظيفه مطبوعات است، ميشود رصد كرد. جشنها را ببينيد، عكسها را ببينيد، مهمانيها را ببينيد. اشكالي هم ندارد سينما را مايملك خود و حق طبيعي خود ميدانند. انقلاب را از خودشان ميدانند و براي مردم و مطبوعات عادي شده است.
شما و يك عده ديگر اين انتقاد را به آقاي ايوبي داريد كه يك عده خاص دور و برشان هست…
ما اين را مدام گوشزد كرديم. آقاي ايوبي دوست ندارد اين را بشنود. ولي ما وظيفهمان اين بود كه بگوييم، گوشزد كنيم كه سينما اين اقليت ١٠ نفره نيست، سينما يك خانواده است و اينها عقل كل و داناي كل نيستند. مشاركت همه تفكرهاي سينماي ايران ميتواند در كنار شما اثرگذار باشد. ولي خب به هرحال ايشان مدير هستند و ما نميتوانيم مجبورشان كنيم.
اگر واقعا به اين سفت و سختي بود كه شما توصيف ميكنيد، كسي مثل اصغر فرهادي ميتوانست بيايد بالا؟
مگر من فيلم نساختم مگر من بالا نرفتم مگر كسي از من حمايت كرد… ما كارمان را ميكنيم. ما دغدغهمان و مسالهمان اين است كه نگرانيم كه آدمها نتوانند اميدوارتر باشند، حركت بايد رو به جلو باشد. تلاشمان را ميكنيم و فكر ميكنيم اين درست است. شايد هم ما اشتباه ميكنيم نميدانم. ما چشم به مديريت نميدوزيم. ما در عرصه كاري خودمان بر اساس عقلانيت و انديشهمان عمل ميكنيم. دوران شمقدري از لحاظ تهيهكنندگي پركارترين دوران من بوده. حس ميكردم نياز جامعه الان اين فيلمهاست… من كارم را ميكردم. اصلا مهم نبود اسم من باشد يا نباشد. وظيفه من اثرگذاري و جريانسازي است.