سینماروزان: جمشید مشایخی برخلاف برخی دیگر از همنسلان خود تا حد امکان سعی کرده اسباب دست سیاسیون و ملعبه بازیهای سیاسی نشود و شاید یک دلیل اینکه او به مانند برخی از همان همنسلان بلحاظ مکنت مالی رشد نداشته همین است.
مشایخی که همواره سیاسی بازی همنسلان را در محافل خصوصی نقد کرده به تازگی در جریان جشن انجمنی موسوم به منتقدان خانه سینما بشدت به گلایه از یکی از آن همنسلان پرداخته و به او طعنه زده که در دوران سابق جلوی شهبانو پهلوی تنبک میزد و حالا خانه اش را خراب میکند!!
بهانه این گلایه البته پرداخت بیش از حد برخی از نویسندگان به آن همنسل بوده و مشایخی گلایه کرده از کمبود آگاهی برخی از این نویسندگان که بدون عقبه برخی را متورم میکنند.
مشایخی در انتقادات خود گلایه کرد از پرداخت بیش از پیش تیزر جشن فوق به یک همنسل و از همین جا بود که مشخص گشت هدف، عزت انتظامی بوده!
انتقادات مشایخی دنباله روی یکی از منتقدان حاضر در جشن را به دنبال داشت که روی سن رفته و کوشید با ذکر خاطره از برخورد بد انتظامی با خویش، با وی تسویه حسای کند اما مدتی بعد این نوید محمدزاده بود که روی سن رفت و با لحنی لمپن مآبانه به حمایت از انتظامی پرداخت و البته بدون نقد مشایخی که آغازگر بحث بود، منتقد مذکور را آماج حملات خود قرار داد و این چنین بود که باز هم کاسه و کوزه شکست بر سر یک منتقد!
منتقدی که البته به جای آن که در رسانه اش، صریح و شفاف و در عین حال پیشروانه به گلایه از آن برخورد بپردازد تازه بعد از انتقادات مشایخی در یک جشن محفلی بود که زبانش به انتقاد باز شد و طبیعی بود که این شور فاقد شعور هم فقط میتوانست محملی شود برای تغییر هدف از مشایخی به منتقدان.
.. کاسهٔ صبر جناب “مشایخ” بعد از هشتاد، نود سال بالاخره لبریز شد و تندیس یک “عزیز دردانه منتقدین” را شکست..
هیچ کدام از این پیشکسوتان تئاتر، این قدرها هم که “بهاصطلاح هنر شناسان و هورا کشان” میفرمایند، هنرمند فوق العاده ای نبوده و نیستند، اولین دلیش هم همهجا با مباهات خود را “هنرمند واقعی و استثنائی” دانستن خویشتن بوده و هست..
این حضرات همه جا خود را “خاک پای مردم” مینامند، اما وای به حال و روز کسی که جلوی پای آنها بلند نشود و تعظیم نکند، عصا یا تندیس خود را روی سر او خرد میکنند ..
در ضمن اخیرا در مراسم بیشمار “جوایز گوناگون” و “تجلیل از فلانی” و “تعظیم به بهمانی” عبارت “ایشان تاج سر ما هستند” هم اضافه شده، همان تاجی که چهل سال پیش با شادی و پایکوبی سرنگون ساختند …
.. امان از این فرهنگ “قربانت گردم” گفتن ولی “میخواهم سر به تنت نباشه” اندیشیدن ..
حق با استاد مشایخی است.این عزت ا…انتظامی اونقدرم که بهش پر و بال دادن بازیگر قهاری نیست
دست بوسی حاکمان گذشته هزاران بار شرف داره به تعظیم روبروی حاکمان فعلی
آقای مشایخی خجالت بکش
با عرض سلام،
با احترام مطالبی به ذهنم رسید که با شما به اشتراک می گذارم.
متاسقانه وقتی تاریخ را هر طور می خواهیم، می نویسیم. وقتی اجازه می دهیم رانتها اسطوره بسازند، تا جایی اینکار جواب میدهد، اکنون وقتش رسیده که سره از ناسره مشخص بشود.
بقول دکتر کدکنی عزیز که در مورد شاعری شهیر گفتند که باید نقد جدی بشود تا عیار حقیقی او معین شود، جشنهای آبکی از سرمایه مردمی که با درصد بالایی از این فیلمها حتی لحظه ای ارتباط برقرار نمی کنند برگزار می شود، بعد در آن، از طرفی آقای بازیگر همیشه عصبی می آید از ضد جنگ بودن در هر جا می گوید و ازآنطرف تایید شخصی را می کند که امروزه نحوهء کشتنش در کشوری دیگر موضوع داغ اجتماع است، از آنطرف شخصی مانند جناب مشایخی که با جناب انتظامی حشر و نشر داشته و او را کامل می شناسد، نقدی می کند و بعد بازیگر حاشیه ساز نو جویی کاسه داغتر ازآش می شود و در موضوعی سخن می گوید که اهلیت آنرا ندارد.
این حاصل رشد دولتی سینمای ما بود.
با تشکر
کاملا و صدرصد حق با استاد مشایخی هست,این چه القاب مذخرفیه که عده ای خوش خدمت به خودشونیها نسبت میدن و همه هم باید دایم جلوشون تعظیم و تجلیل کنن برای چیزی که هیچوقت نبودن و نیستن دایم میخوان تحسین بشن.این تبعیضات علنی هست که اساس سینمای مارو زیر سوال برده,استاد جمشید مشایخی,استاد پرستویی,استاد کیانیان و هزاران اساتید واقعی دیگه چه تفاوتی باانتظامی دارن که دایم همه باید واسه این ءقا تعظیم کنن.
البته دبعد جلسه اقای مکشایخی به نوعی از این صحبت هاش عذرخواهی کرده اگر فیلم را ببینید مشخص هست که برای چند لحظه عصبی میشه