#فاطمه_معتمدآریا در تازهترین گفتگوی خود بیان کرد⇐انسان درگير نيازهاي اوليه كه نميتواند فيلم ببيند!/سينما هم مثل جامعه امروز ما حالش بد است!/مدام سناريوهايي براي من میفرستند كه با فحشهاي چاله ميداني آكنده است و تا پايان فيلم شخصيتها زد و خورد و بگومگو دارند!!!/سفارشیسازی ارگانی ایرادی ندارد ولی مطلق شدن این نوع سینما، ایراد است!/چرا سينماي سفارشي تمام گونهها از تجاري و جنگي تا عاشقانه يا حتي شاعرانه را دربرگرفته؟/کارگردانِ #مجبوريم، جانب کسی را نگرفته!/#مجبوريم روایتی است از دوراهي اجراي قانون مدون یا اجراي قانون انساني؟!/نود درصد مخاطبان خارجی #مجبوريم، عملکرد پزشک زنان فیلم را تایید کردند!
سینماروزان: هميشه گزيدهكار بودهام اما حالا كمكار شدهام. چون سينماي فرهنگي ما كمكار شده است. سينماي متفكر ما كم كار شده است. در تمام دوران كاريام همواره دوست داشتم نقشهايي را قبول كنم كه با آنها دچار چالش باشم و به نتيجه خاص برسم. اين اواخر سناريوهايي را كه ميخوانم يا به درد من نميخورد يا دوستشان ندارم. بعضي از فيلمنامهها اصول صحيحي براي نوشتن ندارند. سهلپنداري در سناريونويسي باب شده و اين تصميم را براي حضور در پروژهها برايم سخت ميكند و اين سوال برايم به وجود ميآيد كه سينماي ايران به كجا رسيده است؟
#فاطمه_معتمدآریا با بیان مطلب فوق به تینا جلالی روزنامه اعتماد گفت: معتقدم بخشي از انگ بيهويتي سينماي ما همين توجه نكردن به سناريوي فيلمهاست. كمكاري من در سينما به علت پيدا نكردن سناريوي منسجم و خوب است كه نكته قابل طرحي ندارند. معضلي كه متاسفانه در سينماي امروز ايران وجود دارد، اين است كه به محض موفقيت يك فيلم كه موردعلاقه مردم هم قرار ميگيرد، تمام سينماي ايران به كپي كردن آن فيلم و آن نقش و آن نوع سينما ميپردازند.
این بازیگر گفت: در سالهاي اخیر مدام سناريوهايي براي من فرستاده شده كه با فحشهاي چاله ميداني آكنده است و تا پايان فيلم شخصيتها زد و خورد و بگومگو دارند!!! اصولا طرح چنين مباحثي در يك فيلم براي مردم يك بارجالب است و نه بيشتر…
بازیگر #روسری_آبی و #گیلانه گفت: حالِ سينما دو بخش دارد؛ حال آدمهايش و حال خودش. به نظرم حال آدمهاي سينما را بد كردند و همين باعث شده حال سينما بد شود. همچنين به نظرم وجهي از بيرون بر سينما تحميل ميشود كه اصلا ربطي به سينما ندارد كه آن، وجه سياسي و دولتي است كه سفارش كار ميدهد و اصلا به سينماي ما مربوط نيست. حالا اين سينماي سفارشي، ميتواند تمام گونه ها از تجاري، جنگي، عاشقانه يا حتي شاعرانه يا هر چيز ديگری را دربرگیرد. چرا؟ فرمول سياسي سفارشیسازی ارگانی هيچ ايرادي ندارد و اين هم بخشي از يك سينماست اما آنچه اهميت دارد اين است كه غالب شدن مطلق اين نوع سينما ديگر جايي براي تنوع در سينما نميگذارد و قدرت نفس كشيدن را از سينماي طبيعي ميگيرد.
بازیگر #دختر_شیرینیفروش و #زیر_درخت_هلو درباره اوضاع و احوال این روزهای جامعه گفت: در يك جامعه هشتاد و چند ميليوني انسانهايي زندگي ميكنند كه حق حيات طبيعي دارند؛ ولي هيچ چيز نميتواند خوشحالشان كند. انسان درگير نيازهاي اوليه كه نميتواند فيلم ببيند، اگر هم فيلم ببيند جايي كه شرايط زندگي خودش را در تضاد با فيلم ببيند، حسرت ميخورد حرص ميخورد و شايد ناسزا بگويد.
وی تاکید کرد: من معتقدم عنصري به نام سينما در هر جاي جهان به قلبهاي انسانها چسبيده است. هركسي به اندازه خودش از سينما بهره ميبرد. سينما هم براي مردم آن سرزمين جايي ندارد و از بين ميرود. من فكر ميكنم اين روزها فقط اوضاع سينما بد نيست بلكه زندگي ما حالش خوب نيست. جامعه ما و آدمهاي آن حالشان بد است و اين به همه آسيب ميزند. ميدانيد نگران چه آدمهايي هستم؟ آن كسي كه تا كمر داخل سطل آشغال خم ميشود بالاخره براي خودش چيزي پيدا ميكند اما آدمهاي آبرودار و محترمي كه سالهاي سال براي اين مملكت زحمت كشيدند اما الان براي گذران زندگي دچار بحران هستند، غمگينم ميكند. با اين همه معتقدم فقط سينما حالش بد نيست؛ سينما هم مثل جامعه ما حالش بد است. سينما ميتواند و بايد حال مردم را خوب كند اما همانطور كه گفتم به نظرم سينما هم مثل جامعه امروز ما حالش بد است.
معتمدآریا درباره فیلم #مجبوريم که با بازی وی روی پرده است، اظهار داشت: «مجبوريم» از معدود فيلمهايي است كه بخشي از داوري و نه قضاوت را بر عهده مردم و تماشاگر ميگذارد و فيلمساز جانب كسي را در فيلم نميگيرد. يعني به مخاطب ميگويد عملكرد دكتر پندار را قبول داري يا وكيل را؟ در واقع فيلم «مجبوريم» با تعريف قصه گل بهار، تماشاگر را به چالش و فكر دعوت ميكند و به او ميگويد كه دقت كن فيلم چه موضوعي را مطرح ميكند و دراين معضل، خودت را جاي كدام شخصيت فيلم ميگذاشتي و چه تصميمي ميگرفتي؟
این بازیگر افزود: شايد جالب باشد بدانيد كه در نمايشهاي خارجي فيلم «مجبوريم» 90 درصد كساني كه فيلم را ميديدند به ما ميگفتند اگر ما بوديم همان كاري را ميكرديم كه دكتر پندار(پزشک زنان فیلم) ميكرد. چنين ديدگاهي از سوي مردم دنيا براي من جالب بود. جداي از قانونستيزي متوجه شدم مردم به زندگي بهتر و نگاه برتر به زندگي اجتماعي اهميت ميدهند. مخاطب با تماشاي فيلم «مجبوريم »بر سر دوراهي اجراي قانون مدون و اجراي قانون انساني قرار ميگيرد. چون قانون مدون لزوما منطبق بر ملاحظات انساني نيست.