1

فرار متصدی جشنواره میلیاردی از پاسخگویی؟!⇔یک واقعه‌نگاري خواندنی از ساعتها تلاش «نافرجام» براي گفتگویی صریح با دبير جشنواره‌‌ای کاملا محفلی موسوم به جهانی فجر!

سینماروزان: جشنواره موسوم به جهانی فجر که به واسطه تیم مدیران و معاونان و مشاوران حاضر در آن و البته سپردن مدیریتی هم به آقازاده دبیر شکل و شمایل کامل یک جشنواره محفلی را داشته، به تازگی با تقدیر از فیلمبردار پیشت صحنه فیلم آخر دبیر و اهدای جایزه اصلی به یک فیلم ویدیویی در حالی به اتمام رسید که همچنان نقد و نظرها نسبت به آن فراوان است؛ نقدهایی که البته دبیر و دست‌اندرکاران این جشنواره میلیاردی علاقه ای نسبت به پاسخگویی به آن نشان نمی دهند.

یادمان نمی رود که در نشست پیش از جشنواره رضا میرکریمی دبیر این جشنواره با ادبیاتی توهین آمیز خطاب به رسانه های منتقد تلویحا از این گفت عده‌ای از برخی سازمانها و ارگانها حقوق میگیرند تا جشنواره اش را زیر سوال ببرند؛ ادبیاتی که البته واکنش درجای یکی از اهالی رسانه را هم به دنبال داشت.

این ادبیات که بیش از هر چیز نشان از خودبرتربینی مفرط متصدی برگزاری یک جشنواره کاملا دولتی دارد را کنار شرح تلاشهایی که اخیرا احمد رنجبر از روزنامه  «هفت صبح» برای گفتگویی چالشی با این دبیر داشته  و البته با طفره دبیر از پاسخگویی مواجه شده است بگذاریم فقط و فقط یک خروجی به ذهنمان می رسد و آن هم اینکه خود متصدیان برگزاری چنین بریز و بپاشهایی هم واقف به ایرادات سیستمهایشان هستند و ترس از به چالش کشیده شدن است که یک جا باعث میشود منتقد را مزدور بخوانند و جای دیگر از گفتگو با رسانه ای که میدانند اهل چالش است پرهیز کنند.

واقعه نگاری احمد رنجبر از شش ساعت و نیم تلاش نافرجام برای گفتگو با رضا میرکریمی را بخوانید:

اگر اهل سينما باشيد و علاقمند به آن، مي دانيد از سه سال پيش بخش بين الملل جشنواره فجر از بخش ملي كه بهمن ماه برگزار مي شود،جدا و به زمان ديگري موكول شده است.

در سال اول مشكلات ساختاري فراوان ،صداي اعتراض ها را بلند كرد اما در دو سال اخير كه جشنواره در پرديس چارسو برگزار مي شود، شكل اين رويداد، قاعده مند شده و استقبال از آن بيشتر. اين البته نفي كننده ايراد اساسي جشنواره نيست: چرا جشنواره فجر بايد در دو زمان برگزار شود؟‌مگر هويت آن به بخش داخلي نيست؟ اصلا اين جشنواره چه هدفي دنبال مي كند كه فقط با جدا سازي محقق مي شود؟

 از اين دست سوال ها زياد مطرح مي شود. قصد داشتيم همه اين ابهامات و سوال ها را از سيد رضا ميركريمي دبير جشنواره بپرسيم اما فرصتش مهيا نشد. در طول برپايي جشنواره در پرديس چارسو پرسه مي زديم و مدام او قرار مصاحبه مي گذاشتيم اما در لحظه قرار، او حاضر نمي بود.

روابط عمومي جشنواره هم كه گويي تسهيل ارتباط با دبير جزو وظايف شان نيست. به هر حال ، آنچه براي مان باقي ماند شش و ساعت و نيم قدم زدن در چارسو بود. لاجرم سوالات بي پاسخ چاپ مي شود و قبل از آن توضيح مي دهيم چند بار با بدقولي جناب ميركريمي مواجه شديم.

4 ارديبشهت / ساعت 20

اگر جزو آدم ها جشنواره رو هستيد، تصورتان را از شلوغي و هل دادن توي صف كنار بگذاريد. در كاخ جشنواره خبري از هياهو نيست: پرديس چارسو وسعت زيادي دارد و جا براي همه هست، خيلي از مدعوين به شكل رندوم به كاخ سر مي زنند، آن ها كه كارت ندارند بخاطر تعداد كم فيلم هاي ايراني و به تبع آن كم بودن چهره ها، اشتياق رساندن خود به سينما (به هر قيمتي) را ندارند… براي يكي از همكاران روابط عمومي پيام فرستاده بوديم كه قصد گفت و گو با سيد رضا ميركريمي و رضا كيانيان داريم. پاسخ شنيديم كه از ما كاري ساخته نيست و شخصا با خودشان مطرح كنيد. ساعت 20:30 دقيقه نوبت به نمايش فيلم «خانه كاغذي» است، سالن به اندازه اي كه از يك فيلم ايراني توقع مي رود،پر نشده. بعد از نمايش فيلم سراغ ميركريمي را مي گيريم اما «ظاهرا» در چارسو نيست.

5 ارديبهشت / ساعت 19:30

امروز بخاطر نمايش فيلم «دلم مي خواد» بهمن فرمان آرا، چارسو شلوغ تر از روز قبل است. اولين ملاقات مان با دبير جشنواره حوالي ساعت 19:30 شكل مي گيرد.  بعد از سلام و احوال پرسي و تقديم خداقوت، طرح موضوع مي كنيم. با حوصله مي شنود، عذرخواهي مي كند و قول فردا را مي دهد. كمي بعد اين داستان با رضا كيانيان مدير كاخ جشنواره تكرار مي شود؛ حواله مان مي دهد به روابط عمومي. ماجرا را عينا براي روابط عمومي شرح مي دهيم اما در نهايت قرار گفت و گو مهيا نمي شود. كم كم نوبت نمايش فيلم «دلم مي خواد»‌ است؛ با تصور روز قبل و به گمان اين كه همه چيز جشنواره جهاني بر خلاف بخش ملي، بر نظم و قانون استوار است، به سمت سالن شماره دو مي رويم. نه تنها درِ سالن پيش از موعد بسته شده كه هياهويي بپا است! خبرنگاران اعتراض دارند چرا سالن شان به مهمان هاي ديگر اختصاص داده شده. روابط عمومي هم براي سي دقيقه نيمه شب اكران مجدد مي گذارد. اين اتفاق ، خط بطلاني است بر تصورمان از مفهوم «نظم» در جشنواره جهاني فجر.

6 ارديبهشت/ساعت 16:30

به اميد قول جناب ميركريمي،اين بار زودتر به كاخ جشنواره مي رسيم. خبري از او نيست. توقع نداريم در ميانه شلوغي ، براي رساندن خود به قرار گفت و گو همه برنامه اش را تعطيل كند! ما جماعت خبرنگار حوصله مان زياد است و «درك» مي كنيم رتق و فتق جشنواره يعني چه. سراغ دبير را از روابط عمومي مي گيريم ، اطلاع دقيق ندارند. بي خيال تماشاي فيلم ها مي شويم كه مبادا ميركريمي بياد و فرصت گفت و گو از دست برود. چارسو انصافا جان مي دهد براي قدم زدن؛‌خاصه آن كه از تراكم جمعيت خبري نيست.

6 ارديبهشت/ ساعت 20

از پله برقي كه بالا مي آييم ، متوجه حضور ميركريمي مي شويم. طبق معمول چند نفري دوره اش كرده اند. با لبخند و حوصله جواب مي دهد. سلام و عليك و باز هم طرح موضوع. مي گويد الان فرصت ندارم ؛‌فردا بيا. يادآوري مي كنيم كه روز جمعه بايد مصاحبه آماده شود و شما قول داده بوديد و … مي گوييم فقط 20 دقيقه. چشمان ميركريمي از تعجب گرد مي شود كه اين وقت زيادي است. بعد مي گويد آخر شب ، دوازده و نيم. چانه زني ادامه دارد؛ پيشنهاد 10 دقيقه وقت مي دهيم اما اين بار براق مي شود:« نه؛‌همان دوازده و نيم.»

7 ارديبهشت/ تا سي دقيقه بامداد

عرض كرديم حوصله خبرنگار زياد است؛حتي وقتي برنامه ريزي كرده باشي و به خانواده قول و تعهد داده اي. مسائل شخصي بماند… چهار ساعت و نيم ديگر وقت داريم براي پياده روي در چارسو. گاهي همكاري مي بينيم و گپي مي زنيم. آن چه گذشته را براي كيوان كثيريان مدیر روابط عمومی جشنواره شرح مي دهيم و مي گوييم چاره اي جز چاپ سوال ها و اتفاقات اين دو شب را نداريم. با اين حال سابقه اي كه از ميركريمي سراغ داريم، نهيب مان مي زند كه سر موعد خواهد آمد. سي دقيقه بامداد مي شود ؛‌ چارسو ساكت است و خبري از دبير جشنواره نيست. پانزده دقيقه ديگر هم منتظر مي مانيم ولي فقط بر سكوت سالن افزوده مي شود. آقاي ميركريمي با بقيه هم چنين رفتاري دارد يا فقط اصحاب رسانه را پنج ساعت منتظر مي گذارد؟‌ در ميانه هياهوي جشنواره نخواسته با يك گفت و گوي چالشي ، خود را و جشنواره با به حاشيه ببرد؟ اين جشنواره كه مدعي نظم و جهاني بودن است، براي دبير يك نفر نيست تا قرار و مدارش را هماهنگ كند؟ پس روابط عمومي و ارتباط با رسانه چه مي كند؟

سوالاتي كه قصد داشتيم بپرسيم

*كي شنيديد قرار است بخش داخلي خارجي جشنواره جدا شود؟ شما سابقه دوستي با حجت الله ايوبي ،رئيس سابق سازمان سينمايي و صاحب ايده جدا سازي داريد و احتمالا با شما مشورت كرده باشد. واكنش تان چه بود؟

* وقتي بجاي عليرضا رضا داد دبيري جشنواره جهاني فجر را پذيرفتيد، چه دورنمايي براي آن متصور بوديد؟ بر اساس چه پشتوانه اي حاضر به پذيرش مسوليت شديد؟

*بخاطر مسوليت تان در خانه سينما، چم و خم برپايي جشن را بلديد. اتفاقا در دوره اي جشن خانه سينما را برگزار كرديد كه حواشي زياد بود و برخي سينماگران آن را تحريم كرده بودند. جشنواره جهاني از اين حيث مشكلي نداشته. بنظر شما عدم واكنش حتي سلبي سينماگران داخلي، نشانه اي از كم اهميت بودنش نيست؟

*چرا جشنواره فجر بايد در دو زمان برگزار شود؟‌مگر هويت آن به بخش داخلي نيست؟ اصلا اين جشنواره چه هدفي دنبال مي كند كه فقط با جدا سازي محقق مي شود؟

*شما اصرار داريد كه پيشوند سي و پنج را از جشنواره حذف نكنيد ولي اصرار داريد بگوييد بخش بين اللمل هويتش را جداگانه بدست آورده. اين تناقض نيست؟

*جشنواره اي كه در تداومش شك و ترديد وارد است ، چرا بايد دوپاره باشد؟ چه بسا با تغيير مسولان سينمايي، بخش بين الملل به سياق قبل برگزار شود.

*به اذعان خود شما، در کشورهای دیگر جشنواره‌ها در نگاه نخست اهداف ملی‌شان را پیگیری می‌کنند، پس چرا تعداد فيلم هاي ايراني جشنواره معدود است؟

*مگر جز اين است كه از طريق نمايش فيلم مي توان سينماي كشور را معرفي كرد، چرا تعداد فيلم هاي ايراني را بيشتر نكرديد؟

*فيلم هاي خارجي در جشنواره هاي ديگر هم قابل دسترسي هستند و مهمان ها مي توانند بدون سانسور آن ها را ببنيند، نبايد درصد توليدات ايراني بيشتر مي شد؟

*غالب سالن هاي پرديس چارسو موقع نمايش فيلم هاي خارجي پر نمي شود. يكي از دلايل اصلي اين است كه علاقمندان سينماي جهان منتضر جشنواره نمي مانند و نسخه با كيفيت را خيلي زودتر از جشنواره در خانه مي بينند. كمتر علاقمندي است كه فيلم «شير» را نديده باشد. اين يعني شرايط با دهه شصت كه مردم براي فيلم هاي خارجي صف مي كشيدند فرق كرده.

*به هزينه 12 ميلياردي جشنواره داخلي و خارجي اشاره كرده ايد. تمركز اين هزينه براي برپايي يك جشنواره، منجر به نتايج بهتري نمي شود؟ نمي توان مهمان هاي خارجي را بهمن ماه دعوت كرد و بخش بين الملل را پرنگ؟

*تعدد جشنواره‌ها در كشور، هميشه مورد انتقاد بوده. در اين شرايط جداسازي بخش بين الملل جشنواره ها فربه تر نمي شوند؟

*به طور مشخص بفرماييد مهمان هايي كه قرار بوده جشنواره «جيب علمي شان» را خالي كنند، چه دستاوردي براي سينماي ايران داشته اند؟

*خودتان مي دانيد اگر جشنواره جهاني فجر مي خواهد كسب رتبه كند و صاحب وجاهت شود،‌ وزن علمي مهمان ها شرط كافي نيست. چهره ها هستند كه جشنواره را توي بوق و كرنا مي كنند. مي دانيم كه تحريم و شرايط كشورمان كار شما را سخت كرده ولي پذيرفتي نيست كه به طور كلي روي اين پتاسنيل خط قرمز بكشيد. اصلا براي دعوت از چهره ها دورخيز نكرده ايد؟

*چرا بر خلاف سال گذشته، جشنواره هر شب در تلويزيون ويژه برنامه نداشت؟ طبيعي است كه بخشي از گرم شدن تنور جشنواره به پوشش تلويزيوني است.

*يكي از اتفاق هاي خوب جشنواره، محفلي بودن آن است. فرصت خوبي است كه مهمان ها بدون استرس فيلم ها را تماشا كنند. منتهي با نمايش فيلم بهمن فرمان آرا و ورود مهمان هاي ناخوانده ، سالن خبرنگاران به كسان ديگر رسيد و به نوعي پاشنه آشيل جشنواره شد. چه را اين اتفاق رخ داد و اگر فليم هاي ايراني بيشتر مي بود احتمالا بايد شاهد بي نظمي هاي بيشتري مي بوديم.

*حيف است درباره خوش ذوقي در طراحي پوستر اصلي و فرعي جشنواره حرف نزنيم. حق مطلب بخوبي درباره عباس كيارستمي ادا شده.