سینماژورنال: در اوضاع سیاست زده پیرامون ما که اغلب سعی می کنند با الصاق خود به سیاستمداران حاکم برای خویش نام و احیانا نانی دست و پا کنند هرازگاه با چهره هایی روبرو میشوی که سعی می کنند با مشی مستقل خویش و بر مدار اخلاق پیش بروند.
به گزارش سینماژورنال سینمای مملکت ما هم پر شده از چهره هایی که تا مدیری روی کار است زبان جز به تملق نمی گشایند و تا مدیر برکنار می شود است که سیاهه ایرادات وی را مرور می کنند.
با این حال هنوز هم هستند چهره های مستقلی که بی درگیری در سیاسی بازی و صرفا بر مدار منطق به ارزیابی کارنامه مدیریتی سینمای کشور می پردازند. از جمله این چهره ها فرشته طائرپور است؛ تهیه کننده بااخلاق سینمای ایران که تولید آثاری چون “گلنار”، “زن دوم” و “آینه های روبرو” را در کارنامه دارد.
طائرپور در یادداشتی که به بهانه اکران “آینه های روبرو” در فرانسه نگاشته به واقعه نگاری برخی اتفاقاتی که حین اکران فیلم در ایران رخ داد هم پرداخته است و در این واقعه نگاری به همان اندازه که از شورای صنفی نمایش دوران شمقدری بابت کارشکنیهایشان گلایه کرده این را هم گفته که آن فیلم را در دوران مدیریت شمقدری ساخته و اکران کرده و بخاطرش جایزه گرفته است.
سینماژورنال با امید اینکه بخش اصلی سینماگران ما به هنگام موضع گیریهای خود بکوشند مانند طائرپور نیمه های پر و خالی لیوان را با هم ببینند یادداشت فرشته طائرپور را ارائه می دهد.
آغاز اکران “آینه های روبرو” با ۳۰ سالن در فرانسه بدون ایرادگیری صاحبان سینما
پخش كننده فرانسوي مي گويد كه با ٣٠سالن اكران “آينه هاي روبرو” را در پاريس و شهرهاي ديگر آغاز مي كند و اميدوار است كه با ٩٠سالن ادامه دهد.
بيش از چهارسال از توليد فيلم گذشته، در بيش از ٢٠٠ فستيوال جهاني شركت كرده، اما نه پخش كننده و نه هيچ صاحب سينمايي در فرانسه، با شانه هاي بالا كشيده، نگفتند كه فيلم جديد نيست، ستاره ندارد، به زبان ديگري است و زيرنويس دارد، مخاطبش خاص است، كارگردانش از مشاهير نيست و بهانه هايي از اين قبيل كه به كرات با طرح آنها، فيلم هاي ايراني در خاستگاه خودشان خاكستر مي شوند.
اینجا جلسات معرفی آثار قبل از اکران برگزار میشود و نه بعد از آن
٣٠ سالن با همت و جديت پخش كننده، دارند آماده اكران مي شوند؛ من و نگار آذربايجاني(كارگردان) دعوت شده ايم تا يك هفته قبل از اكران به پاريس و نانت بياييم براي مصاحبه هاي معرفي و نقد فيلم (كه در اينجا پيش از اكران اتفاق مي افتد نه چند ماه بعد از آن)؛ براي فيلم پوستر زده اند و تبليغ كرده اند؛ آنونس فيلم از مدتي پيش در سينماها دارد نمايش داده مي شود.
سینما آزادی بعد از یک هفته میخواست سرگروه بشود اما شورای صنفی مخالفت کرد
ياد اكران فيلم در ايران مي افتم. ده ها قيد به دست و پاي نداشته اش بستند و گفتند فقط ٦ سالن؛ شهر قم كه مي خواستم شهر آغازگر اكران باشد تا مرا براي تندترين برخوردهاي احتمالي آماده كند، به دستور مسئول وقت ارشاد!!! قبل از اولين سئانس نمايش، سردرهاي سينما را پايين كشيد و جلسه نقد و بررسي اش را منتفي كرد؛ از ارشاد تهران به شهرستانها گفته شده بود فتيله فيلم طائرپور را پايين بكشيد؛ سينما آزادي بعد از اولين هفته نمايش، با ديدن استقبال مخاطبان پيشنهاد داد كه سرگروه بشود، شوراي صنفي نمايش وقت مخالفت كرد؛ سينماسپيده كه به خواست من و بخاطر دانشجويان از همان ابتدا نيم بها اعلام شده بود،از ميزان مراجعه مخاطبان تكراري شگفت زده شده بود.
صداوسیما ضمن تحسین فیلم ۸۰ تیزر حمایتی داد به شرط آن که…
سازمان صدا و سيما ضمن تحسين فيلم اعلام كرد عليرغم غيرقابل پخش بودن فيلم از شبكه هاي تلويزيوني ايران ٨٠ تيزر حمايتي ١٥ ثانيه اي به فيلم مي دهد به شرط آنكه تصويري از شخصيت ترنس فيلم در آن نباشد و لذا تيزر فيلم شد صرفا صداي دو بازيگر روي فهرست اسامي فستيوال هايي كه فيلم در آنها شركت كرده و درخشيده بود در ميان برنامه هايي كه پرمخاطب نبودند؛ نقدهاي حاميانه خبرنگاران و منتقدان مطبوعاتي و رسانه اي، تنها مايه دلگرمي بود…
فيلم در همان ٦سالن، ١٠٠روز روي پرده ماند بي آنكه فروشش به نسبت سئانس هاي چرخشي و سرگرداني كه داشت افت كند.
بی انصافی است اگر ندیده بگیرم که “آینه های روبرو” را در دوران شمقدری ساختم
بي انصافي است اگر نديده بگيرم كه به هر حال “آينه هاي روبرو” را با همه ريسك ها و مشقت ها و موانع، در دوران مديريت شمقدري ساختم و اكران كردم و بخاطرش جايزه هاي مهمي هم گرفتم…
بی غیرتی است که فراموش کرده باشم شورای صنفی نمایش وقت محدودیتهای بی سابقه ای را برای اکران ایجاد کرد
همانقدر هم بي غيرتي است اگر فراموش كرده باشم كه شوراي صنفي نمايش وقت، بعنوان عامل فعل ارشاد، آگاهانه و عامدانه در گلوگاه اكران، انواع محدوديت هاي بي سابقه را در مسير تنفس “آينه هاي روبرو” ايجاد كرد.
اگر نورچشمی بودم…
شك ندارم كه اگر تهيه كننده “آينه هاي روبرو” يكي از نورچشمي هاي آن دوران بود، ده ها ارگان و سازمان ذيربط و بي ربط پشت سرش صف مي كشيدند و آن را بمثابه پرچم يك فيلم مثال زدني، كه توانسته بدون لغزش، به يكي از حادترين موضوعات اجتماعي بپردازد، بالاي سر مي گرفتند.
شورامردانی که مشغول خوش خدمتی بودند
شورا-مرداني كه در آن ايام، بجاي خدمت به فيلم ها و مخاطبان و سينما، صرفا مشغول خوش خدمتي به ارشادي بودند كه “خانه سينما” را بسته بود، اصلا برايشان مهم نبود كه فيلم هايي مانند “آينه هاي روبرو” حق چه نوع اكراني را دارند؛ برايشان تكاليف مديريت دولتي در قبال تهيه كنندگان اين نوع فيلم هاي اجتماعي (بخصوص با استعداد جلب مخاطب) قابل درك و مطالبه نبود؛ برايشان تعريفي از وظايف و حساسيت هاي كار صنفي، حتي در حق رقيب و مخالف، وجود نداشت.
کارنامه شما باقی مانده و البته “آینه های روبرو” هم مانده است
امروز آنها مجال ميدانداري شان به اتمام رسيده و از پشت ميزهاي تصميم گيري رفته اند، اما كارنامه شان مانده است و خواهد ماند.
“آينه هاي روبرو” هم مانده است و راهي را ادامه مي دهد كه آنها مي خواستند سد كنند…و هميشه آنچه مي ماند، مهم تر است.