#فرهاد_قائمیان بازیگر سینما در گفتگویی تفصیلی بیان کرد: منتدار رسول ملاقلیپور و وامدار یدالله صمدی هستم/رسول با یک جعبه شیرینی بزرگ به خانه جمشید هاشمپور رفت تا…/هم در #شهر_زیبا و هم #دعوت، پیشنهاد سیگار کشیدن کاراکترها با من بود!/ در #دعوت چون بلد نبودم سیگار بکشم، سرم گیج رفت و…/قرار بود نقش منفی #خوابگاه_دختران را بازی کنم ولی گفتند چهرهام زیادی شیرین است!/یکی از نقشهای محوری #روز_سوم هم برای من نوشته شده بود ولی…/حاتمیکیا نقش مثبت #بادیگارد را پیشنهاد داده بود ولی ترجیح دادم به سراغ نقشی دیگر بروم!/در #بهشت_تبهکاران نقش روزنامهنگاری را بازی میکنم که…/بازی در هر دو فیلم #رستاخیز و #غریب، راه رفتن روی لبه تیغ بود!/همان قدر که برای نقش #حر در رستاخیز انرژی گذاشتم برای نقش سرهنگ نصرتزاد در #غریب هم انرژی گذاشتم/شش ماه با گریم #غریب زندگی کردم!/لطیفی چندان دنبال شباهت چهره با شخصیت نصرتزاد نبود و بیشتر روی شباهت تفکر تاکید داشت!/حرف #غریب این است که باید به جای تفکیک و تقسیمبندی افراد، به فکر حفظ مملکت بود!
سینماروزان/علی رستگار: منتدار آقارسول ملاقلیپور برای این مسیر در بازیگری و وامدار آقای یدالله صمدی برای ورود به سینما هستم. من خارج سینما، از آقارسول خیلی چیزها یاد گرفتم، ایشان به من آموخت که آدم باید حال خوب و دل بزرگی داشته باشد و اینها را با نقش، اثر و کارش به مخاطب منتقل کند. صمدی از بهترین فیلمسازان سینمای ایران بود و آثار شاخص و ماندگاری در ژانرهای مختلف ساخت.
فرهاد قائمیان بازیگر باتجربه که فیلم #غریب را روی پرده دارد با بیان مطلب فوق به روزنامه جام جم گفت: آقارسول به خاطر دعوت از آقای هاشمپور برای بازی در #هیوا با بزرگمنشی و احترام با یک جعبه شیرینی و دستهگل بزرگ به خانه آقای هاشمپور رفت. خوشبختانه این همکاری شکل گرفت و آقای هاشمپور، آقارحیمِ هیوا شد. هر همکاری با آقای هاشمپور برای من کلاس درس بود. دوستی و همکاری با ایشان هم به همان تقدیر برمیگردد.
قائمیان ادامه داد: معمولا همکاری من با کارگردانها ادامه پیدا میکند و به کارهای بعدی میرسد، ازجمله آقارسول و آقای ابراهیم حاتمیکیا و آقای محمدحسین لطیفی ولی مثلا با اصغر فرهادی فقط یک بار در #شهرزیبا کار کردم؛ با این حال جالب است که هنوز هم بعد از اینهمه سال، بعضی تماشاگران سینما مرا با نقش مربی کانون اصلاح و تربیت میشناسند. باز جالب است اشاره کنم که هم در فیلم شهر زیبا و هم دعوت، پیشنهاد سیگار کشیدن کاراکترهای مربی کانون و منصور با من بود و جالبتر اینکه در دعوت چون بلد نبودم سیگار بکشم، سرم گیج رفت و با این هیکل افتادم! (میخندد)
وی درباره سابقه همکاری با محمدحسین لطیفی گفت: در خوابگاه دختران که نقش منفی به من پیشنهاد شد اما گفتند چون چهرهات شیرین است، درنهایت حضورم در آن نقش منتفی شد. برای بازی در روز سوم هم دعوت شدم که یکی از نقشهای محوری را که برای من نوشته شده بود بازی کنم ولی به دلیل حضور همزمان در یک کار تصویری و نمایش مرگ و شاعر، نتوانستم در آن فیلم بازی کنم اما آقای لطیفی لطف داشت و از عکس من در نمایی از فیلم استفاده کرد. ولی سرانجام توانستم در سینما در فیلمهای اسب سفید پادشاه و غریب در خدمت آقای لطیفی باشم.
این بازیگر در چرایی ایفای نقشهای منفی فیلمهای ابراهیم حاتمیکیا بیان داشت: به نظرم هر سه نقشی که برای آقای حاتمیکیا بازی کردم، چه قیصری در بادیگارد، چه شفق در به رنگ ارغوان و چه منصور در دعوت با وجود سیاهیها و نقاط تاریک، جاهایی نقاط روشنی هم دارند. البته حاتمیکیا برای فیلم بادیگارد ابتدا نقش اشرفی، رئیس حیدر را به من پیشنهاد داد. فردای پیشنهاد با چند موردی که درباره فیلمنامه نوشته بودم به دفتر آقای حاتمیکیا رفتم. وقتی از من پرسید نقش اشرفی چطور بود، گفتم آقا من این نقش را بازی نمیکنم. گفت یعنی چه؟ گفتم من نقش قیصری، مامور اطلاعات را بازی میکنم و در نهایت نقش مثبت به امیر آقایی رسید!
قائمیان با قیاس غریب و رستاخیز گفت: احمدرضا درویش و گروه تولید فیلم رستاخیز در سختترین شرایط آب و هوایی با جان و دل و اعتقاد برای این فیلم کار کردند و زحمت کشیدند و واقعا حیف، آنطور که باید دیده نشد. درباره نقش من هم بعضی میگفتند چندان بازی سخت و ویژهای نداشت و شاید با همین نگاه هم در داوری جشنواره فیلم فجر با آن برخورد شد اما واقعیت این نیست و من برای این نقش طراحی داشتم و توان و انرژی گذاشتم. مثل نقش سرهنگ ایرج نصرتزاد در غریب که با وجود کوتاهی نقش، شش ماه برای آن وقت گذاشتم و با گریم شخصیت زندگی کردم و در خانه و ماشین عکس شهید را گذاشته بودم. با اینکه از زمان تست گریم در خردادماه تا زمان فیلمبرداری نقش من فاصله زیادی بود اما ترجیح دادم برای نزدیکتر شدن به نقش، همه این زمان را با گریم شهید نصرتزاد سر کنم. حتی با علم به اینکه نمیتوانستم سر هیچ پروژه دیگری بروم یا با آن گریم در هرجایی ظاهر شوم. هروقت هم که رنگ مویم تغییر میکرد، دوباره برای تجدید گریم میرفتم. یعنی نقش کوتاه یا بلند برای من مهم نیست و فقط درست دیده شدن نقش برایم اهمیت دارد. بازی در هر دو نقش حر و شهید نصرتزاد حرکت روی لبه تیغ بود. شخصیت اصلی حضرت حر هم چنین ویژگی و حساسیتی داشت و من به عنوان بازیگر باید طوری بازی میکردم که این موقعیت ملتهب را به مخاطب منتقل کنم. بازی در این نقش خیلی برایم آموزنده بود. آقای درویش لطف کرد و شهریور سال ۹۸ دلنوشتهای درباره سکانس شهادت حر و بازی من در رستاخیز نوشت و منتشر کرد، همان که بعد از اینکه متوجه روزه بودن من موقع بازی در نقش حر و سکانس شهادت ایشان میشود، میگوید: «نذرت قبول دلاور».
وی تاکید کرد: نکته قابل اشاره دیگر درباره نقش شهید نصرتزاد در فیلم غریب اینکه آقای لطیفی برای بازی این کاراکتر، چندان دنبال شباهت چهره بازیگر با شخصیت واقعی نبود و بیشتر روی شباهت تفکر و اندیشه و شخصیتپردازی تاکید داشت!
این بازیگر افزود: نسل جوان ما باید با تاریخ این سرزمین آشنا باشد و چه بهتر که این شناخت از طریق سینما و ادبیات باشد. جوانها باید بدانند در مقطعی چه کسانی برای حفظ این آب و خاک تلاش و از خودگذشتگی کردند. حرف #غریب این است که باید به جای تفکیک و تقسیمبندی افراد، به فکر حفظ مملکت بود. آدمی مثل نصرتزاد بازنشسته بود اما دوباره برای حفظ وطن به جنگ میرود. برای همین آنچه بیشتر از همه برای انتقال به مردم و بهخصوص جوانها اهمیت دارد؛ گفتن از هویت تاریخی است. یکی از مهمترین این راهها، ساخت درست فیلمهایی است که حق مطلب را دراینباره ادا کند. فیلمهای مربوط به جنگ و دفاع مقدس، حتما باید از شعارزدگی دور باشد تا تاثیر لازم را بر نسل جوان بگذارد. ما باید هر روز در فرهنگ دفاعمقدس نفس بکشیم. نسل جوان باید با این فرهنگ آشنا شود و با چنین پشتوانهای آینده را تحویل او دهیم تا بداند قرار است چه کند و سوار موج رسانهای نشود.
قائمیان درباره کارهای آماده اکرانش گفت: در فیلم #بهشت_تبهکاران ساخته آقای مسعود جعفریجوزانی هم نقش خیلی کوتاهی دارم که به نظرم به اندازه بود و نتیجه خوبی داشت. حتی وقتی آقای جوزانی پیشنهاد اضافه کردن نقش را مطرح کرد، گفتم آقا به نظرم اندازه این آدم در فیلم همینقدر است و تاثیر لازم را میگذارد. در این فیلم نقش لطفا.. ترقی از روزنامهنگاران خیلی معروف سالهای دور را بازی کردم که رمانهایی به نام جیران و شبهای بغداد را نگاشته و در اواخر عمر از ملاکین تهران شد.