سینماژورنال: کمتر پیش آمده که سینماگران ما به سراغ تصویری کردن بخشهایی از زندگی نوازندگان مطرح ایرانی بروند. این امر می تواند دلایل فراوان داشته باشد که مطمئنا یکی از آنها کمبود داده درباره زندگی شخصی و هنری موزیسینهای ماست.
به گزارش سینماژورنال از جمله نوازندگان ایرانی که شایسته است حتما سینمای ایران حق خود را نسبت به وی ادا کند پرویز یاحقی است. ویولونیست متبحری که سالها در عرصه هنر موسیقی فعالیت داشت و هرچند با شاگردی ابوالحسن صبا کار خود را آغاز کرد که دیری نگذشت که خود استاد مسلمی شماری از ویولونیستهای متبحر سالهای بعد شد.
نیوشا مزیدآبادی در روزنامه “اعتماد” به بهانه سالمرگ یاحقی به سراغ فرهنگ شریف و بابک بختیاری که اولی دوست سالیان دراز یاحقی بوده و دومی رفیق سالهای آخر عمر، رفته و درباره خلق و خوی شخصیتی این هنرمند پرسیده است.
این گفتگو سبب ساز آن شده است درباره برخی از زوایای پنهان زندگی پرویز یاحقی و بخصوص صراحتی که به آن شهره بود سخن گفته شود؛ صراحتی که باعث می شد وی حتی تسلیم تفرعن مدیر برنامه ای که از طریق آن امرار معاش می کند هم قرار نگیرد.
سینماژورنال بخشهای خواندنی گفته های فرهنگ شریف و بابک بختیاری درباره پرویز یاحقی را ارائه می کند:
درگیری پرویز یاحقی با هوشنگ ابتهاج
فرهنگ شريف: پرويز تا حدودي پرخاشگر بود و گويا يك روز كه او به راديو رفته بود، هوشنگ ابتهاج(که بعد از داوود پیرنیا مدیریت “گلها” را برعهده گرفته بود) ساعتش را نگاه ميكند و ميگويد: «شما نيم ساعت دير رسيدهايد.» پرويز هم ناراحت ميشود و ميگويد: «شما اصلا اطلاعي از موسيقي داريد كه اين حرف را ميزنيد؟ من به شما اجازه نميدهم كه با من اينگونه صحبت كنيد.» گويا با هم گلاويز ميشوند و ايرج آنها را جدا ميكند.
بابك بختياري: گويا زماني كه استاد ياحقي با هوشنگ ابتهاج گلاويز ميشود، به او ميگويد: «پسر مشيرالدوله به من نميگفت دير يا زود ميآيي حالا شما به من ميگوييد چرا دير آمدهام؟» همين مساله باعث ميشود آقاي ياحقي از برنامه گلها قهر كند.
ابتهاج به سراغ لطفی رفت اما کیفیت آثار به مراتب ضعیف تر شد
بابک بختیاری: اگر دقت كرده باشيد در برنامههاي «گلهاي تازه» هم آثار بسيار كمي از پرويز ياحقي و فرهنگ شريف موجود است. به هر حال آقاي ابتهاج، محمدرضا لطفي را پيدا كرده بود كه مثل ميرزا حسينقلي تار ميزد يا هنگامه اخوان را به عنوان كسي كه مثل قمرالملوك وزيري ميخواند، به راديو دعوت كرده بود. البته منتقدان زيادي هم در آن دوران ميگفتند اين سبك موسيقي در بستر زماني الان نميگنجد اما تصور ميكنم آقاي ابتهاج با اين نگاه ميخواست به نوعي با نسل پرويز ياحقي و فرهنگ شريف و برنامه «گلها» ي دوران پيرنيا رقابت كند. به همين دليل هم هيچوقت آن ميراثي كه پيرنيا از خودش باقي گذاشت و بعد از آن رهي معيري، پژمان بختياري و ميرنقيبي و ابتهاج آن را پي گرفتند، هيچ كدام مثل «گلها»ي زمان داوود پيرنيا نشد. اگر دقت كرده باشيد هم كيفيت آوازها به مراتب ضعيفتر شدند و هم كيفيت آهنگسازيها چون در زمان پيرنيا مرحوم بنان و اديب خوانساري سرپرست بخش آواز بودند و جوانترها مثل علياكبر گلپايگاني و… زيرنظر آنها آواز ميخواندند و بنان و اديب خوانساري روي آواز خوانندهها و اداي كلمات و تحريرهايشان نظارت داشتند تا درست و خلاقانه باشند. داوود پيرنيا به عقيده من با سياست خاصي برنامه «گلها» را اداره ميكرد.
به ابتهاج گفتم به موسیقی ایران خیانت کردی
فرهنگ شریف: بعدها اكثر نوازندههايي كه در برنامه گلها ساز ميزدند به همين دلايل و مسائل ديگر از برنامه گلها فاصله گرفتند. من هم جزو همين هنرمندان بودم. اتفاقا چند سال پيش آقاي ابتهاج را ديدم و به او گفتم كه شما به موسيقي خيانت كرديد چون همه ما در آن زمان در بهترين شرايط نوازندگي بوديم اما شما كاري كرديد كه ما خانهنشين شويم و با آنكه حقوق ما را ميداديد، نميگذاشتيد برنامهاي ضبط كنيم. همه ما در آن زمان در اوج جواني و خلاقيت نوازندگي بوديم. به ايشان گفتم
اي كاش برنامهها را ضبط ميكرديد اما پخش نميكرديد. باور كنيد در آن سالها به واسطه بداههنوازي هر كدام از ما آثاري ميتوانست ضبط شود كه امروزه جزو ميراث موسيقي ما بهشمار روند اما متاسفانه با اين نحوه برخورد و سوء مديريت از بين رفتهاند.
یاحقی در خانه خودش دستگاه ضبط صدا خرید…
فرهنگ شريف: (بعد از ماجرای درگیری یاحقی با ابتهاج) ديگر به راديو نميرفتيم تا زماني كه پرويز ياحقي در خانه خودش دستگاه ضبط صدا خريد و يك استوديوي خانگي درست كرد و با هم در خانه ساز ميزديم و ضبط ميكرديم. يادم هست يك بار كه پيش پرويز رفتم، گفتم مدتي است ملودياي در ذهنم آمده كه دوست دارم تو هم آن را بشنوي. همينطور كه داشتم آن ملودي را مينواختم پرويز به من اشاره ميكرد كه ادامه بده و دستگاهها را روشن كرد و تا آخر به صورت بداهه نواختيم و ضبط كرديم كه در نهايت قطعه بداههاي شد با عنوان «همايون داستان بيپايان» كه هنوز هم منتشر نشده است.
رییس وقت رادیو برای آن که یاحقی سراغ اعتیاد نرود او را خبرنگار کرد
فرهنگ شريف: {درباره فعالیت یاحقی به عنوان خبرنگار اجتماعی رادیو باید بگویم} آن زمان رييس وقت راديو آقاي معينيان براي اينكه پرويز كاري دستش باشد و سرگرم شود و سراغ اعتياد نرود، برنامهاي به او داده بود كه پرويز خبرنگار و تهيهكننده آن بود و بيشتر به سراغ خلافكاران و مسائل آسيبهاي اجتماعي ميرفت و سوژههاي جالبي را پيگيري ميكرد. جالب است كه برنامهاش شنوندههاي زيادي هم داشت. اما اگر بخواهيم درباره هنر نوازندگي صحبت كنيم بايد اشاره كنم، تعداد نوازندههاي سوليست برنامه گلها كم بود و آنهايي هم كه تكنوازي ميكردند در كارشان يكهتاز بودند و ابتكارات زيادي داشتند و امكان نداشت هر بار كه يك دستگاه را اجرا ميكردند دفعه بعد هم همان طور ساز بزنند. بهخصوص در نوازندگي سازي مثل تار كه با كوكهاي مختلف ميتوان نوانسها و حالتهاي متفاوتي را ايجاد كرد. پرويز ياحقي هم آكوردهايي را روي ويولن ميگرفت و كوكهاي مخصوصي روي اين ساز ابداع كرده بود كه خيلي زيبا و دلنشين بودند.
بیژن مرتضوی شاگرد یاحقی بود
بابك بختياري: تا آنجايي كه من ميدانم و شواهد آن هم موجود است پرویز یاحقی سه سال در خيابان ثريا (سميه فعلي) روبهروي كارتون هتل كلاس داشت و افرادي مثل لقمان ادهمي، بيژن مرتضوي، ارسلان حميدي، منصور تجويدي و… در آن مقطع شاگرد او بودند. تعدادي هم بعد از انقلاب تا مدتي از حضور او بهره گرفتند اما نوازندههايي مثل او آنطور كه شما تصور ميكنيد، معلم نبودند يعني قرار نبود در يك كلاس بنشينند و رديف صبا و… تدريس كنند بلكه بيشتر شاگردان از آنها لحن و بيان موسيقايي و نوازندگي را دريافت ميكردند. در اصل نوازندههايي كه دوره ابتدايي، متوسطه و عالي را گذرانده بودند و كاملا در نوازندگي تبحر داشتند، براي يادگرفتن سبك ياحقي يا فرهنگ شريف از محضر ايشان بهره ميبردند.