سینماروزان/حامد مظفری: حدود دو ماه بعد از آن که فرهاد توحیدی از دبیری جشن خانه سینما استعفا داد حالا خانه سینما خبر داده که مرضیه برومند هم از مدیرعاملی خانه سینما استعفا داده است.
طبق اعلان خانه سینما، مرضیه برومند دهم مهر ماه استعفای خود را به خانه سینما ارائه داده ولی پس از بیش از یک ماه، تازه خبر رسمی این استعفا از سوی خانه، اعلام میگردد! چرا این قدر دیر؟ آیا سران خانه سینما فکر میکردند بتوانند برومند را قانع کند که باز بماند و سیبل انتقادات معیشتی اهالی سینما شود؟
استعفای فرهاد توحیدی و مرضیه برومند که هر دو جزو سینماگران معتدل راه یافته به بالادست خانه سینما بوده اند و میتوانستند در تعامل با ارشاد، اوضاع را از بدتر به بد برسانند، نشان دهنده آن است که همچنان تکقطبی است که بر خانه سایه افکنده و حتی امثال توحیدی و برومند هم نمیتوانند در این فضای تکقطب فعالیت کنند.
این استعفاها را بگذارید کنار کنش های معیشتی خانه سینما در سالهای اخیر که به حداقل رسیده و تقریبا هیچ برنامه معیشتی برای سینماگران تعریف و اجرایی نشده و حتی بخشی از حقالسهم بیمه تکمیلی درمان سينماگران- که تا سه سال قبل توسط خانه پرداخت میشد -هم حذف و خانواده سینما مجبورند هزینه هنگفت برای بیمه تکمیلی خود و همسر و فرزند بپردازند…
چه کسی جای برومند می آید؟وقتی صنفی برای اعضایش کنش صنفی نداشته باشد چه فرقی هم میکند که چه افرادی در رأس صنف هستند؟ الان که برومند رفته چه فرقی میکند کدام سینماگر جایش بنشیند؟ تنها خروجی خانه سینما، شده است تعدادی بیانیه و البته معرفی نمایندگانی به شوراهای نظارتی در جهت کمک به سینماگران همسو برای دریافت مجوز! وقتی بعد از سالها فریاد زدن سینماگران هنوز یک بیمه بیکاری ندارند دیگر چه فرقی میکند که مرضیه مدیر خانه باشد یا راضیه؟
در مثل، مناقشه نیست؛ حال و روز اخیر خانه سینما شبیه نیست به اواخر اتحاد جماهیر شوروی که افرادی غالبا تکراری و بدون فکر نو، مناصب را میان خود تقسیم میکردند و اصلا حواس شان به نیازهای آحاد جامعه نبود؟؟
خانه سینما یک بار در دولت دوم احمدینژاد، منحل شد، یک بار در دولت اول روحانی، باز شد و حالا ده سال بعد از بازگشایی مجدد، خانه سینما نه منحل شده و نه احدی بنای انحلال آن را دارد ولی بود و نبودش، برای اهالی سینما چندان تفاوتی ندارد. انفعال چنان گریبانگیر خانه سینما شده که حتی وقتی رئیس سینمای دولت رئیسی در همان ابتدای کار، روسای خانه را به مشورت خوانده و خواهان ارائه برنامه جامع معیشتی میشود باز دو سال میگذرد و حتی در حد هزار کلمه طرح پیشنهادی برای ارتقای معیشت سینماگران به دولت ارائه نمیگردد تا بدنه صنف سینما، تندترین انتقادات را روانه روسای خانه کنند.
این روزها کمتر کسی رادیکال ترین بیانیه ها و اظهارات سیاسی روسای خانه را جدی میگیرد. چرا؟ چون سینماگران خستهتر و گرسنهتر از آن هستند که در سال ۱۴۰۲ دوباره فریب سیاسیکاران را بخورند و بخواهند آتش تهیه جنگی باشند که در نهایت هیچ تاثیری بر معیشت آنها ندارد.
ختم کلام؛ خانه سینما برای جلوگیری از فروپاشی کامل، به افراد صاحب انگیزه و متفکری لازم دارد که رها کنند بازی های سیاسی را و تمرکز کنند بر معیشت و معیشت و معیشت! خجالت ندارد که سی سال بعد از تاسیس خانه، سینماگران هنوز بیمه بیکاری ندارند؟