فیلم “اشک هور”(مهدی جعفری/مجتبی فرآورده): بلوغِ سینماتوگرافر!
سینماروزان/حامد مظفری:
+نماهای کوبنده جنگ به سبک رسول ملاقلیپور در تلفیق با نگاه شاعرانه کیارستمیوار میشود لحن مهدی جعفری که همچنان، سینماتوگرافر است و در جولان کارگرداننمایان بیدرک از فنّ تصویرسازی سینمایی، جعفری بهشدت جلوهگر است.
+خوشبختانه “اشک هور” داستانی کاملا متفاوت از “اسفند” را پی گرفته. آنجا برهه فتح مجنون بود و اینجا بر برهه انتهایی زندگی شهید علی هاشمی دست گذاشته و ماجرای گرفتاری بین هلی کوپترهای بعثی و هاراگیری نهایی و مفقود شدن و…
+ورود به ذهنیات شاگرد هاشمی-تورج الوند- یادآور جریان سیال ذهن و مزرعه پدری.
+رفت و برگشت میان زمان حال و گذشته در جهت یافتن سرنخ از سرانجام علی هاشمی، دوز معمایی را بیشتر میکند. جعفری بر حرف و حدیث های حول هاشمی هم بجا و از طریق حرفهای یک راننده تاکسی ورود کرده تا آن همه سوءتفاهم درباره خدمت یا خیانت را ابتدا طرح و بعد پاسخ دهد.
+به غیر از دقایق ابتدایی، عمدتا اتمسفر آرام و باطمانینه ای را شاهدیم. جعفری با حداقل هیاهو و بی سروصداها ی گزنده در آرامش، داستان دلتنگی های مادر علی را با قاب هایی پر حس و حال گرفته. بلوغ جعفری را شاهدیم که دیگر از آن نگاه تلفیلمی “۲۳نفر” فاصله گرفته و سعی کرده شعار را فاکتور گرفته و بر شعور جمعی ولو خرد درباره یک قهرمان صحه گذارد.
+پایان بندی دارد؛ همپوشانی آزمایش دی ان ای با نمونه ای که از مادر گرفته شده و قطعیت بعدی با فلش بک و علی که با رفتن زیر هور، شهادت را بر اسارت ترجیح میدهد.
-تعدد سکانسها باعث شده جعفری دست بازی در تدوین نهایی داشته باشد ولی گاهی پرش های بین سکانسی، رخ میدهد. جاهایی نیز دوربین محو تصویرسازی شاعرانه میشود و انقطاع روایت رقم میخورد. باید در نسخه نهایی، اصلاح گردد.
+بازی رویا افشار در نقش مادر علی هاشمی بسیار اثرگذار و ارتباطگیرنده شده. رویا افشار ضمن ادای درست لهجه لحظات حسی مادر شهید را درست اجرا کرده. ایمان مادر به بازگشت شهید در چشمان رویا افشار هویداست.
–سکانس
–خواب مادر علی؛ دیدار با فرزند لب هور و در میان انبوه پوتین هایی که صاحبانشان پریدهاند.