قهرمانِ بلوچ: کارگر بتنریزی!؟
سینماروزان: متاسفیم که بگوییم علیرغم بودجه هایی که در سالهای اخیر برای تولید فیلم در بلوچستان از سوی ارگانهای دولتی صورت گرفته، متاسفانه حتی یک فیلم مخاطبپذیر تولید نشده آن هم در حالی که سوژههای داغی در بلوچستان وجود دارد و ازجمله آنها قهرمان ورزشکاری که مشغول کارگری در کارگاه بتن ریزی است!
به گزارش سینماروزان و به نقل از روزنامه “خراسان”، خرداد ماه سال ۹۷ بود که «عبدالرحیم درزاده»، جوان بمپوری از استان سیستانوبلوچستان توانست به عنوان نفر دوم مسابقات قهرمانی جوانان آسیا از خط پایان بگذرد و مدال نقره این رقابتها را به دست آورد. حالا چند سالی است که از این دونده در پیست دوی مسابقات کشوری و جهانی خبری نیست و او در گوشهای از جنوب شرق ایران در یک کارگاه بتنریزی مشغول کارگری است. به تازگی هم ویدئویی از او با توضیح « قهرمان دو و میدانی، کارگر ساختمانی شد» در شبکههای اجتماعی پربازدید شد. البته این جوان 25ساله هیچوقت تمرینات دو و میدانی را کنار نگذاشته است و بعد از کار وقتی هنوز عرق کارگریاش خشک نشده آنقدر میدود و تمرین میکند تا دیگر رمقی برایش باقی نماند. میگویند «عبدالرحیم» از ورزش حرفهای خداحافظی کرده است اما دویدن جزئی از او شده و نمیتواند به راحتی از آن دست بردارد؛ حتی وقتی مسئولان بعد از مسابقات جایزه بزرگ چین و کسب مقام دوم قهرمانی آسیا و مقام سوم دوندگی دانشآموزی جهان و مدالهای رنگارنگ کشوری به او قول حمایت دادند و یک شغل مناسب تا بتواند در کنار تامین هزینه زندگی خودش و خانوادهاش در مسابقات جهانی هم شرکت کند و پرچم ایران را بالا ببرد.
5 ماه است که مشغول کارگری هستم
«عبدالرحیم» با همان نجابتی که از سیستان و بلوچستانیها سراغ داریم صحبت میکند. بار اول که با او تماس گرفتم بین کارگرها بود، صدا به صدا نمیرسید و نمیتوانست حرف بزند. بار بعد که با او تماس گرفتم، در شروع صحبتهایش از دلایلی که او را از مسابقات قهرمانی دور کرده است، برایم گفت:«الان حدود 5 ماه است ورزش را کنار گذاشتم و مشغول کارگری هستم. البته تمریناتم را دارم. چندبار رفتم اداره ورزش پیش مدیرکل که اگر میشود دست من را در جایی بند کنید تا حداقل بتوانم راحتتر ورزش حرفهای را دنبال کنم ولی متاسفانه هیچ خبری نشد. برای خدمت سربازی هم کارهای امریه من را درست نکردند. از آنها خواستم به اداره ورزش امریهام کنند ولی متاسفانه این کار را نکردند. میگفتند: «والا ما نمیتوانیم» و بعد هم دو سال رفتم خدمت سربازی تهران. برای همین نشد حین خدمت عضو تیم ملی هم باشم و بین ورزشم فاصله افتاد. آخرین مسابقه رسمی که شرکت کردم سال 99 و جایزه بزرگ آسیا بود و بعد هم رفتم خدمت. الان نزدیک 15 سال است که برای این استان زحمت کشیدم. از سال 1402 که خدمتم را تمام کردم تا همین چند ماه پیش، چند بار رفتم دفتر استاندار. یک پدر 70ساله دارم و خواهرم دانشجوست و درس میخواند. من هزینه آنها را میدهم و برای همین خواستم فقط دستم را در ادارهای بند کنند تا هم ورزش کنم و هم هزینه خانواده را بدهم اما هیچ جوابی از مسئولان نگرفتم.»
از 10 سالگی میدویدم
«عبدالرحیم» سالهای زیادی از عمرش را دویده است؛ گاهی برای رسیدن به آرزوهای بزرگی که در سر دارد و گاهی برای پشت سر گذاشتن رقبایش در پیست دو. وقتِ تمرین و دویدن همه فکر و ذکرش المپیک است. از این دونده درباره این که از چه زمانی به دو به عنوان یک ورزش حرفهای نگاه کرد، میپرسم، او در پاسخ میگوید: «من از 10،11سالگی میدویدم و در مسابقات دو ومیدانی شرکت میکردم. سال 94عضو تیم ملی جوانان شدم و رفتم مسابقات ویتنام. اولین بارم بود و نفر چهارم شدم. بعد هم که برگشتم ایران در مسابقات دانشآموزی جهانی سوم شدم. پشتبندش هم در دوی 8کیلومتر صحرانوردی که رشته تخصصی من نبود توانستم نهمِ انفرادی شوم و با آن تیم ایران بشود سوم ولی متاسفانه استان ما جوری بود که از ما حمایت نمیکردند. تا وقتی به مسابقات میرفتم فدراسیون به من کمک میکرد و از طرف تیم ملی حمایت میشدیم ولی اردوهای ما در تیم ملی بلندمدت نبود و بعد از مسابقات باید برمیگشتم سر حرفه قبلیام. هر ورزشکاری یک هدف دارد که آن المپیک است ولی نمیدانم متاسفانه در استان ما به چه دیدی به ورزشکارها نگاه میکنند.»
در ریگزار های بمپور تمرین می کنم
تخصص «عبدالرحیم» در دوی 800 و 1500متر است. دوی 800متر یکی از رشتههای دوی نیمهاستقامت و پای ثابت هر دوره المپیک به حساب میآید. مسیر دوی 800متر دو دور 400متری است که دونده برای آن به استقامت هوازی بالا، تمرینات هوازی، چابکی و سرعت بسیار بالا نیاز دارد، یک جورهایی باید در چند چشم بههمزدن خودش را به خط پایان برساند. «عبدالرحیم» در مسابقات قهرمانی جوانان آسیا این مسیر را در عرض یک دقیقه و 54 ثانیه و 23 صدم ثانیه طی کرده است. او بیشتر از آنچه که فکر کنید برای ماندن در تیم ملی و مسابقات قهرمانی دویده و پشت همه مدالهای رنگارنگی که با خود به خانه آورده یک دنیا امید و تلاش بوده است. «عبدالرحیم» روزهای سختی را که پشت سر گذاشته است اینطور برایمان روایت میکند :«اول ورزشم پای برهنه مسابقه میدادم و به من میگفتند غزال تیزپای سیستان و بلوچستان. چند وقت یک مربی شیرازی داشتم و 3ماه میرفتم شیراز، تمرین میکردم و برمیگشتم بمپور تا بروم مسابقات. خانواده من دو ومیدانیکار بودند. قبلا برادر بزرگترم در مسابقات استانی شرکت میکرد و مقام میآورد ولی چون حمایت نشد ادامه نداد و من دو را ادامه دادم. الان هم تمرینم را خودم ادامه میدهم؛ همینجا در بمپور. هیچ امکاناتی ندارم و در ریگزارهای بمپور میدوم و تمرین میکنم.»
آن ویدئو را گرفتند تا شاید اسپانسری پیدا شود
شاید شما هم ویدئویی را که از عبدالرحیم درزاده در فضای مجازی دستبهدست شدهاست،دیده باشید. از «درزاده» میخواهم برایمان تعریف کند آن ویدئو کجا گرفته شده و او آنجا چه کار میکند؟ او هم شروع میکند و آن ویدئو را اینطور روایت میکند: «من روزها از ساعت 5صبح میروم کارگاه بتنریزی و ساعت 3 عصر برمیگردم خانه. وقتی از مسئولان جوابی نگرفتم مجبور شدم بروم سراغ این کار. وقتی میآیم خستهوکوفته هستم و استراحت درستوحسابی ندارم اما باز هم تمرینم را ول نکردم. ساعت 5 میروم تمرین دو. هنوز انگیزه دارم و ویدئو را گرفتند، گفتند شاید اسپانسری پیدا شود و از من حمایت کند تا دوباره بتوانم در مسابقات شرکت کنم. دو و میدانی یک جوری است که باید همه تمرکزت روی دو باشد.» این ویدئو واکنشهای زیادی هم داشته است و برخی نوشتهاند «خب کار میکند دیگر» یا «کارگری که عار نیست». همه میدانیم که شرافت لباس کارگران است اما این کار میتواند شرایط را برای دوندهای که میتواند یکی از امیدهای مدالآوری کشور باشد، سخت کند و او را از آرزوهای بزرگی که برای ورزش حرفهای و افتخارآفرینی برای کشور دارد، دور سازد.
برای مسابقه کفش تاناکورا میخرم
بمپور یکی از قدیمیترین شهرهای ایران است و قدمتش بر اساس کاوشها به زمان ساسانیان، اشکانیان و مادها برمیگردد. قلعه بمپور هم نشانهای از دوره ساسانیان در این شهر است اما حالا به دلایل مختلف شکوه بمپور جای خودش را به محرومیت داده و شرایط سخت و امکانات محدود اجازه نمیدهد رویاهای جوانان مستعد این شهر به بار بنشیند. به همین دلیل است که «عبدالرحیم» باید برای تمرین به شهرهای دیگر سفر میکرد. او درباره هزینههای ورزش حرفهای میگوید :«من مدتی برای تمرین میرفتم شیراز و یک مدت اصفهان مرتب تمرین میکردم ولی از پس هزینهها برنمیآمدم. دو و میدانی یک جوری است که باید روی اصول تمرین کنی. مثلا من چند مسابقه آسیایی و جهانی رفتم و اگر یک خرده لژ کفش خراب باشد دیگر به درد نمیخورد. حالا ما این جا تاناکورا داریم و همان کفشها را تا یک سال استفاده میکنیم، چون هزینه خرید کفش نداریم. الان یک جفت کفش میخی 20 میلیون تومان است. هزینه مکمل هم جدا. متاسفانه اینجوری است. در این مدت نصف هزینهها با خودم بوده. البته دو و میدانی در ایران مظلوم است. همان100،150 میلیون تومانِ قراردادهایی را که با باشگاهها میبستیم یک جوری میدادند که آدم نمیفهمید کفش بخرد، مکمل بگیرد یا … . »
مگر چهچیزی کم داریم که نرویم المپیک؟!
«عبدالرحیم درزاده» اولین جوان دونده و قهرمان بمپور نیست. قبل از او «اکبر زردکوهی»، «داریوش یزدانپناه» و «یوسف دهمیری» در بمپور جزو دوندههای سرشناس کشوری بودهاند که شاید مثل «عبدالرحیم» در ریگزارهای بمپور دویدهاند تا به آرزویشان برسند. نقش این افراد در معرفی دوی سرعت و صحرانوردی به اهالی شهر غیرقابل انکار است طوری که شاید هر کدام از آنها برای بمپوریها یک الگوی پیشرفت بودند. «یوسف دهمیری» اولین ورزشکار ایرانی بود که توانست در سال 71 به فینال مسابقات دوومیدانی بازیهای آسیایی هیروشیما برسد و مقام هفتم را کسب کند. او هم مثل عبدالرحیم در ریگزارها تمرین میکرد حتی وقتی در چله تابستان دمای هوا به بالای 40درجه سانتیگراد میرسید. «دهمیری» بیش از 10سال رکورددار دوی صد متر ایران بود و البته در گفتوگوهایی که داشته است عبدالرحیم درزاده را جزو کسانی دانسته که میتواند به راحتی سکوی اول مسابقات را از آن خود کند. عبدالرحیم هم حین گفتوگو با اشاره به این که بمپور قطب دو ومیدانی کشور است، میگوید: «هر ورزشکاری یک آرزویی دارد که اگر حمایت شود برود المپیک. استعداد این جا خیلی زیاد است. ما هم اگر حمایت میشدیم مگر چه چیزی کم داریم که نرویم المپیک؟ در بمپور استعداد زیاد است. اصلا قطب دو و میدانی است از همان دهه 50 بگیرید که یوسف دهمیری رکورددار دوی 100 و 200متر ایران بود تا دوندگان دیگری که داشتیم.»