سینماژورنال: هما روستا چه در تئاتر و چه در سینما بازیگر گزیده کاری بود و همین گزیده کاری یکی از رموز ماندگاری وی بود.
به گزارش سینماژورنال این بازیگر زن فقید در اواخر دهه هفتاد در درامی تاریخی-سیاسی به نام “لژیون” بازی کرد.
این فیلم از ساخته های سینمایی سیدضیاءالدین دری بود و هما روستا در آن در برابر خسرو شکیبایی، دانیال حکیمی و محمدعلی کشاورز ایفای نقش می کرد.
شاهرخ دستورتبار که در سالهای اخیر بیش از هر چیز بواسطه همکاری با کیانوش عیاری شناخته می شود و البته مجری طرح جنجالی ترین فیلم این کارگردان “خانه پدری” بوده است در “لژیون” ایفاگر یکی از نقشهای مکمل بود.
دستورتبار در “لژیون” نقش یک مدیر روزنامه فراماسونر را بازی می کرد و در سکانسی از فیلم سیلی جانانه ای هم از هما روستا خورد.
خیانت مدیر روزنامه
دستورتبار درباره ماجرای آن سیلی به سینماژورنال می گوید: در “لژیون” نقش یک مدیر روزنامه و دراصل فراماسونر را ایفا می کردم که در مقابله با کاراکتر مقابلش(خسرو شکیبایی) توطئه کرده و به شخصیت زن داستان(هما روستا) اظهار عشق می کند که البته همین عشق ورزی خائنانه، سیلی محکمی را نصیبش می کند.
شاهرخ دستورتبار در شرح فیلمبرداری سکانس سیلی خوردن بیان می دارد: هما روستا اصرار داشتند که به هنگام سیلی زدن من صورتم را به گونه ای کنار بکشم که آسیب نبینم اما من از ایشان خواهش کردم که برای این که صحنه به خوبی از آب درآید سیلی واقعی را نثارم کنندکه بعد از هفت برداشت، ایشان دلسوزی را کنار گذاشت و بالاخره موفق شد سیلی جانانه ای به من بزند!
وجدان درد باعث شد مرا دعوت کنند
دستورتبار که سال قبل “موقت” را بعنوان مجری طرح در جشنواره داشت با اشاره به روحیات خاص هما روستا می افزاید: بعد از آن قضیه سیلی زدن به من، ایشان انگار وجدان دردگرفته بود و برای همین یک روز به من زنگ زد و برای شام مرا به منزل شان دعوت کردند.
تو با هما چه کرده ای که خواب و خوراکش را گرفته ای؟
دستورتبار ادامه می دهد: به هنگام ورود به خانه ایشان همسرشان مرحوم سمندریان گفتند: تو با هما چه کردی که خواب و خوراکشوگرفتی؟!
من هم باخنده گفتم، به ایشان اظهارعشق کردم و ایشان هم پاسخ جانانه ای به من دادند.
این سینماگر پیشکسوت خاطرنشان می کند: سرانجام بعد از صرف شام توانستم ایشان را قانع کنم که نه تنها از سیلی خوردن دلخور نیستم بلکه با سیلی ایشان یادگرفتم که نقش ام را خوب بازی کنم و برای سکانس بعد راکورد خود راکه جای سیلی برگونه ام بود با نوازش حفظ کنم.
دستورتبار در پایان گپ خود با سینماژورنال می گوید: ماجرای سیلی خوردن من به دست نازنین زن نازک دلی از دیار هنر که در روز تولدش به آسمان ها پرواز کرد همواره در خاطرم باقیست. روان اش شاد، که خاطره اش برای من ماندنی است.