سینماژورنال: مصوبه تازهای در وزارت ارشاد حکایت از آن دارد که تهیهکنندگان سینما، نمیتوانند بیش از دو فیلم را بهصورت همزمان تهیه و تولید کنند، همچنین تهیهکنندگان تازهکار برای تهیه دومین فیلمشان، به شرطی میتوانند پروانه ساخت بگیرند که فیلم اولشان پروانه نمایش گرفته باشد و البته کارگردانهایی میتوانند فیلم خودشان را تهیه کنند که پیش از آن سه فیلم دارای پروانه ساخت و نمایش در کارنامه کارگردانیشان داشته باشند.
به گزارش سینماژورنال و به نقل از عسل عباسیان در “شرق” از سوی دیگر طی روزهای گذشته، فیلمنامه «پاییز» مهدی کرمپور، پروانه ساخت نگرفته که این اتفاق واکنش این فیلمساز را در پی داشته؛ کرمپور طی نامهای خطاب به رئیس سازمان سینمایی، به وضعیت سینما در دولت یازدهم انتقاد کرده است.(اینجا را بخوایند)
مانی حقیقی که این روزها مشغول کارگردانی ششمین فیلم داستانی خود، «پنجاه کیلو آلبالو» است، درباره این اتفاقات صحبت کرده است.
مصوبه تازه سازمان سینمایی برای صدور پروانه ساخت، واکنشهای متفاوتی را در پی داشته. موضع شما در برابر این اتفاق چیست؟
اساسا دخالت دولت در فرایند ساخت فیلمها بهطورکلی اشتباه است. فرقی هم نمیکند که قوانین تصویبشده، قوانینی آزاد باشند یا قوانینی محدودکننده. بهطورکلی اینکه من بهعنوان کارگردان میتوانم فیلم خودم را تهیه کنم یا نه، یا اینکه تهیهکنندهای حق دارد چند فیلم همزمان تهیه کند یا نه، به دولت مربوط نیست و تدوین مصوبهای در اینباره، دخالتی بیجاست. حرفی که میزنم، ربطی به این ندارد که مصوبات تازه، محدودکننده هستند، چون اگر مصوبهای برعکس این هم تصویب میشد، باز من همچنان نظرم همین بود که تصمیمگیری این موارد نباید با دولت باشد.
بخشی از این مصوبه تأکید خاصی بر صدور پروانه نمایش فیلمهای قبلی تهیهکننده، برای صدور پروانه ساخت فیلم جدیدش دارد. چنین تأکیدی به این معنا نیست که از این پس صدور پروانه نمایش سختتر خواهد بود؟
حتما هست. چون پروانه نمایش را هم همان کسانی صادر میکنند، که پروانه ساخت را صادر کردهاند. به نظر میرسد این حربهای است برای اینکه فرایند تولید فیلم بیش از پیش تحتنظر دولت باشد و من درک نمیکنم که ساختهشدن یک فیلم جدید چه ربطی به سرنوشت فیلم قبلی تهیهکننده آن دارد. صدور پروانه نمایش در همه دولتها با بیبرنامگی عجیبی مواجه بوده و حالا با این مصوبات تازه، پیچیدگی قضیه، بیشازپیش میشود.
اخیرا فیلمنامههایی رد شدهاند و پروانه ساخت نگرفتهاند و پروسه صدور این پروانه، طولانیتر از همیشه بوده و اعتراض برخی سینماگران را به دلیل بلاتکلیفیشان در پی داشته. از طرفی ایلبیگی، معاون نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی، درباره روشنبودن وضعیت فیلمنامهها اظهارنظر کرده و منکر این بلاتکلیفی شده. این اتفاق را چطور تحلیل میکنید؟
این فصل، فصلی است که فیلمسازانی که هدفشان جشنواره فجر است شروع به کار میکنند و این موجب ایجاد ترافیکی در پروسه صدور پروانه ساخت میشود. این یک نکته آماری است. طبیعی است که در این دوران ترافیک درخواستها برای صدور پروانه ساخت بیشتر میشود ولی مسئولان مثل همه ما از این نکته آگاهند و اینکه آماده حل این مسئله نیستند، حاکی از بیتوجهی آنهاست، نه چیزی دیگر.
بخشی از این مصوبه که تهیهکنندگان را محدود به تولید دو فیلم همزمان میکند، موافقان و مخالفانی داشته. موافقان معتقدند که مصوبات پیشین، احتیاج به بهروزرسانی و تغییر دارند و مخالفان هم میگویند این مصوبه باید با توجه به کارنامه تهیهکننده، استثنائاتی قائل شود. شما چه فکر میکنید؟
اصلا نمیفهمم چرا باید برای یک تهیهکننده خطونشان کشید که نمیتواند همزمان بیش از دو فیلم تولید کند؟ این موضوع کاملا به سازوکار و کیفیت کار آن تهیهکننده مرتبط است. تهیهکنندههایی هستند که سیستم گسترده و کارآمدی دارند و میتوانند در آنِ واحد چهار فیلم با کیفیت خوب بسازند. چرا باید به این تهیهکننده گفته شود اجازه چنین کاری ندارد؟ درعینحال تهیهکنندههایی هم هستند که حتی از بهسرانجامرساندن یک فیلم در سال عاجزند. دلیلی ندارد بگوییم یک تهیهکننده نمیتواند همزمان بیش از دو فیلم تهیه کند. شاید تصویب این قانون بنا بر این بوده که بعضی تهیهکنندهها درخواستهای زیادی برای صدور پروانه ساخت دادهاند و همه آنها را نساختهاند. اما چنین چیزی میتواند جریمه دیگری داشته باشد، که مختص همان افراد باشد، نهاینکه شامل حال تمامی تهیهکنندگان شود!
بااینحال، که چنین مصوباتی مسیر ساخت فیلم را دشوارتر از قبل میکند، همچنان سالنهای سینما خالیاند و با بحران تماشاگر مواجهیم. تاجاییکه حتی به نظر میرسد فیلمسازی در چنین شرایطی ریسک است. راه جلب مخاطب در شرایط کنونی چیست؟
راه جلب مخاطب همیشه، آزادی است. وقتی فیلمساز آزادی بیان ندارد و نمیتواند آنچه میخواهد را با مخاطبش در میان بگذارد و دولت لابیرنت پیچیدهای را بین او و مخاطب میگذارد، نتیجه همین خالیبودن سالنهاست. اگر من بتوانم با شفافیت با مخاطبم ارتباط برقرار کنم، آنوقت میتوانم بگویم وظیفه تماموکمال جلب مخاطب برعهده من است و منِ کارگردان مسئول صددرصد خالیبودن سالنهای سینما هستم. اما وقتی دولت قوانین محدودکنندهای وضع میکند، چنین وضعیتی هیچ عجیب نیست.
نامه کرمپور به حجتالله ایوبی را چطور ارزیابی میکنید؟
نامه کرمپور معقول بود ولی به من ثابت شده که این حرفها بیفایده است و از مسئولان هیچ دولتی نمیتوانم انتظار همکاری داشته باشم. وظیفه من این است که خودم را از این وضعیت نجات دهم. بنابراین هرگز فکر نکردهام که با نامهنگاری یا دیالوگ بشود کاری کرد. حرفهای مهدی کرمپور را میپذیرم و او را بابت نوشتن این نامه ستایش میکنم ولی در نهایت گمان میکنم کار عبثی است.